بچه ها ما چند روز پیش رفته بودیم شهرستان طرف خانواده همسرم
من صبحش ۵ صبح رفتم دستشویی تو حیاط نیدونم اصلا چطوری شلنگ رو پاره کردم
خیلی جنسش خشک و افتضاح و قدیمی بود
بدو بدو قبل اینکه کسی بیدار شه شوهرمو بیدار کردم گفتم تورو خدا تو گردن بگیر😄😃
اون بیچاره هم گردن گرفت
آخه دفعه پیشم اومدم درب دستشویی رو بستم یهو شیشه بالای درب شکست اونم خیلی شل و ول بود و قبلا هم شکسته بود اینا یجور سرهم کرده بودن
نمیدونم یا بدشانسم یا خرابکارم نمیدونم چمه
اگه اینو مادرشوهرم میفهمید همش میخواست بهم تیکه بندازه و بهم بگه خرابکار و دستوپاچلفتی