2733
2734
عنوان

فرق گذاشتن مادربزرگ

273 بازدید | 19 پست

یکی دو هفته پیش دعوت کرد پاگشا نتونستیم بریم گفتم تونستم زنگ میزنم بهت پنج شنبه زنگ زدم ما فردا میاییم گفت مریضه نمیتونه شام درست کنه گفتم اشکال نداره میاییم چون دعوت کرده بودی هم بهتون سر میزنیم رفتم توراه بهش زنگ زدم گفت مهمون داریم عمه و زنعموت(که باهم مشگل داریم )گفتم پس یه وقت دیگه میاییم گفت جدی میگی؟باشه!منم خیلی ناراحت شدم نزدیک خونشون بودم به عموم زنگ زدم گفتم خونه ای میام خونتون دیدنی بچت رفتم اونجا شیرینی که گرفته بودم ببرم خونشونو دادم عموم کادو بچشم دادم ،بعد گفت مامانم زنگ زده که مهمونا رفتن بیایین ماهم رفتیم، پدربزرگم همش تیکه مینداخت و منت قدیمو میذاشت مادر بزرگمم خودشو با بچه عموم مشغول کرده بود دوتا جمله شاید با من حرف زد اخرم اومدنی کادو هم نداد در حالی که دخترعمه رو دعوت کردنی کلی تدارک دیده بود شام و پذیرایی بعدم کادو گرون بهش داده بود

منم خیلی ناراحت شدم اون از رفتارشون روزی که مامانم فوت کرد اومدن خونه سروصدا کردن اون از اینکه هیچ محبتی به ما نکردن اون ازاینکه چهلم مامانم نیومدن عموم هی اومد پادرمیونی کرد که من باهاش اشتی کنم بگم بیاد خونه بابام چون بابام بهش احتیاج داره منم پادرمیونی کردم اومد ،چیکار کرد به بابام گفت حنابندون برای من نگیره بابامم جلو اون گفت باشه بعد تلفن میزد به من از دهنم در رفت میخواد حنا بندون بگیره همشون شب اومدن که چرا میخوای حنا بندون بگیری بابامم با من دعوا کرد و حنابندونم کنسل شد ،با دست خودم حنابندونمو کنسل کردن بعد همون شب عموهام لیست چیزای که خریدیو بیار منم اوردم علنن داشتن میگفتن چرا اینو خریدی چرا اونو خریدی گفتم بده به من لیستو خداحفظ کنه بابامو،فردا عروسی رفته بودم خونه بابا لیست کادوهامو (زن همون عموم که میگفت اشتی کنید) نمیداد به من ببینم همش به من میگفتن تو اینجا مهمونی فرداش زنگ زدم گفتم چرا پولارو بردی گفت بابات گفته بیارم برات طلا بخرم گفتم من خودم میخریدم تو چیکار داری بعدش عموم زنگ زد هرچی از دهنش در اومد به من گفت که بی چشمورو و ... بعد به بابام گفته داداش اگه این پولو بدی بهش من پا خونت نمیذارم اونموقع ماهم با هم سر همون حنابندون و دعوا از هم ناراحت بودیم اونم به حرفش گوش داد،این یذره کاراشونه که کردن

عزیزم حق داری نمیتونی کاری کنی متاسفانه چون بزرگتره و احترام داره علاوه براون ادما که سنشون میره بالا دیگه نمیتونن تغییر کنن پس مجبوری فقط به عنوان صله رحم دیدار داشته باشی خداصبرت بده😑😢

با امضای من مشکل دارید هی حذف میکنید؟!😒با اون سایتتون اه😐 فقط اومدم بگم راه چاره واسه شپش قطره کیمیا هست سوال داشتید  تو یکی از تاپیکام بپرسید❤️
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



عزیزم حق داری نمیتونی کاری کنی متاسفانه چون بزرگتره و احترام داره علاوه براون ادما که سنشون میره بال ...

من خیلی بهم برخورد پشت تلفن گفته بود برات قابلمه خریدم ولی بهم هیچی نداد از حرصم یه دشکوبالشو لحاف که تازه برای مجردی بابام بوده داده بوده بهم رو بردم گذاشتم خونه بابام گفتم جا ندارم میخوای نگهداری یا بدی به خودش یا بندازی بره خودت میدونی

2728
من خیلی بهم برخورد پشت تلفن گفته بود برات قابلمه خریدم ولی بهم هیچی نداد از حرصم یه دشکوبالشو لحاف ک ...

حق داری واقعا منم بودم بهم برمیخورد بهترین کار همینه که صمیمی نشی ودر همین حد رفت و امد کنی که قطع رابطه نباشه 

با امضای من مشکل دارید هی حذف میکنید؟!😒با اون سایتتون اه😐 فقط اومدم بگم راه چاره واسه شپش قطره کیمیا هست سوال داشتید  تو یکی از تاپیکام بپرسید❤️

نزدیک دوساله مامانم فوت کرده نه اومدن سر بزنن حالا میگم من ازدواج کردم نگفتن بابام با دوتا بچه چیکار میکنن نمیگم میومد غذا میپخت و شستوشو میکرد میگم میومد محبت میکرد خیرسرش مادربزرگه 

حق داری واقعا منم بودم بهم برمیخورد بهترین کار همینه که صمیمی نشی ودر همین حد رفت و امد کنی که قطع ر ...

صله رحم؟اینا رحم حالیشون میشه؟من گفتم دیگه پا تو خونش نمیذارم پدربزرگه هنوز سلام نداده با اخم تیکه هاشو شروع کرد ،همه جا پر کرده بودن منو دعوت کردن نرفتم مریض شدن منم گفتم والا ماشین خراب بود اون موقع اینا دعوت کردن بعد پاشدم رفتم اونجوری رفتار کردن

2740
صله رحم؟اینا رحم حالیشون میشه؟من گفتم دیگه پا تو خونش نمیذارم پدربزرگه هنوز سلام نداده با اخم تیکه ه ...

عزیزم میگم اینا نمیفهمن اینجوری میکنن تو بزرگی کن چون سنشونم بالاست هرکاری بکنی متوجه نمیشن بازم حرف کارخودشونو میکنن من دوست ندارم بگم قطع رابطه کن براهمین اینو گفتم چون اصلا درست نیست قطع رابطه اونم با این افراد نزدیک

با امضای من مشکل دارید هی حذف میکنید؟!😒با اون سایتتون اه😐 فقط اومدم بگم راه چاره واسه شپش قطره کیمیا هست سوال داشتید  تو یکی از تاپیکام بپرسید❤️

منم از فامیل پدری فقط یه دونه با پدرم رفت و آمد دارم 😅 قطع رابطه کن اعصابتم دیگه خورد نمیشه همون بهتر که نبینیشوناگه دیگه نری به خودت و همسرت احترام گذاشتی💆🏻‍♀️

البته جکی چان منظورمه🤭😁
منم از فامیل پدری فقط یه دونه با پدرم رفت و آمد دارم 😅 قطع رابطه کن اعصابتم دیگه خورد نمیشه هم ...

اره دیگه کلا باهاشون قطع رابطه کردم ولی میدونم همش پشت سرم غیبت میکنن

بهترین کارو کردی جهنم انقدر بگن جونشون دراد از سوزششونه وجود داشتن جلو روت میگفتن

عموکوچیکه که رفتیم دیدنی بچش قبلش تلفنی به زبون بی زبونی داشت تهدید میکرد که اینا پیرن اگه چیزیشون بشه من میدونم چیکار کنم داشت تهدید میکرد گفتم پدرمادرت با اینکه پیرن ولی زندن داری میترسی چیزی بشه فلان کنی من مامانم مگه جوون نبود مگه کاری کردم با اون همه بی احترامی ولی میگم این تهدیاشونو یا ید کردن ما جلو فامیلارو چیکار کنم؟

عموکوچیکه که رفتیم دیدنی بچش قبلش تلفنی به زبون بی زبونی داشت تهدید میکرد که اینا پیرن اگه چیزیشون ب ...

من ب شدت ب کارما اعتقاد دارم چون خودم خیلی خوردم همه چیز برا همه به وقتش رو میشه جواب سلامشونم نده دل شکستن تاوان داره بهشم بگو مثل این که منو میبینن ناراحت میشن دیگه رفت و آمد نمیکنم تا خدایی نکرده عصبی نشن انگار چیکارشون کردی منم از این مامان بزرگا داشتم هفته ی پیش سالگردش بود نرفتم و  هیچوقت نمیبخشمش همه ام میدونستن حالم ازش بهم میخوره لحظه مرگش اونجا بودم برنگشتم حتی تو صورتش نگاه کنم 

البته جکی چان منظورمه🤭😁
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687