دیگه خسته شدم میرم میبینم مادرشوهر کثافت عفریته برداشته داره استفاده میکنه ۳نظم دهنده ۱۰ تایی داشتم که تو هر دوتاشون دوتا یا سه تا دستمال بود تقریبا ۸۰ یا ۸۵ تا دستمال داشتم الان فقط و فقط ۴ تا دستمال دارم همشون گم و گور شدم و تو خونه عفریته خانم هستن تازه عروسم همشون جهیزیمه کسی به جهزیم که دست میزنه قلم پاره میشه الا از حرص دندون درد گرفتم خودشم میرن میبینم با یکیش تو راه پله گل کفشاش تمیز میکنه خانو با یکیش روغن ماشین شوهرشو پاک میکنه تا حالا هم سه تاشو دیدم انداخته بیرون دارم دق مرگ میشم تو دلم فقط دارم بهش فوش میدم چیکار کنم الان قلبم وایمیسته شوهرمم بهش ۲۰۰تومن بدهی داشته اومده شال کلاهم رو برداشته برده داده دخترش تراسمون هم کوچیکه و چیزی نمیتونم از اونجا آویزون کنم یا خش کنمو بزارم اونجا چیکار کنم کم مونده دیگه خیلی ببخشید زیر لباسمم استفاده کنه امروز صبح هم بهم برگشته میگه عین مردا راه میری صدای پاهات تا پایین میاد گوشمون رفته لطفا یکم آروم تو خونه راه برو من تتو کارم بهم گفت یه تتو میخام و طرحشو داد و منم کپ همونو در آوردم نه پولی داده نه چیزی میگه ریدی تو دستم این چه وضعشه باید برم ریموو کنم وقتیم که داشتم میزدم یه دادو. میدادی راه انداخته بود که سوراخ سنبم کردی برادرشوهر گفت ظرفیت نداری تتو نزن انقد حرص میده بهم شوهرم به خونه یه چیز رو تا دوتا میخره میاد قایمکی میدزده میبره خستم کرده بخدا از حرص شدم یه چوب و وقتی حرص میخورم دندونم جوری درد میکنه که میمیرم و زنده میشم تو رو خدا یه راهی بهم بگین منم یه آدم بی عرضه بی زبونم اونم یه بی حیای تمام ایار همسایه ها به پدر شوهرم گفتن چه زن بی حیایی داری