سر یه سری بی احترامی ها با مادرشوهرم خوب نیستم.یعنی سرسنگینم.اونم عین خیالش نیست.حالا شوهرم کاسه داغتر از آشه به بهانه های مختلف منو میندازه جلو که تو چشم مادرشوهرم حالت عذرخواهی داشته باشه.تموم زندگیمون همین بوده فقط میخواسته مادرش و خانوادش ناراحت نباشن.یک بار نشد بخاطر من کاری کنه.خستم کرده.همش منو پیش اونا کوچیک میکنه که به چشم اونا این حرکت قشنگ بیاد