خب منم بزاریدبراتون ازجاریم بگم وبردارشوهرم
بردارشوهرم کارش ازاده وجاریمم هم شاغله برادرهمسرم چندسال باخانواده همسرم زندگی میکردن وبرادرشوهرم باسیاست یه ماشین سنگین خوب ازپرشون گرفتن که منم هرماه یه مبلغی بهت میدم وبه خواهرام میرسم وازاین حرفهاکه البته این کمکهاچندسال بیشترطول نکشیدوقطع شد
وگفت ماشین خرابه بایدبفروشم عوض کنم ماشین بنام پدرشون بودفروختن ویه ماشین بهترگرفتن بنام خودشون ودیگه تمام ازان خودشون کردن خب داشتم براتون میگفتم که 6سال جاریم باخانواده شوهرشون بودن وبعدن باپس اندازشون وفروش همه طلاهاشون وگرفتن وام یه خونه متوسط جای متوسط شهرگرفتن وقتیم رفتن داخل خونشون خیلی چیزهاکم داشتن بااینکه دوتاشاغل بودن وحقوق خوبی داشتن ولی نرفتن اساس شیک وجدیدبراخونشون بگیرن
چندتافرش ازفرشهای قدیمی مادرشون اوردن پهن کردن پرده نداشتن برچسب زدن خانمشم که میگفت بزاراینهاروبخرم میگفت نه پولهات وحروم نکن فقط طلامیخریدن خانمش کلی طلاگزاشت براخودش ودخترش بعدهم یه ماشین گرفتن وهمچنان توخونه اپارتمانیه باهمون اساس بودن فقط وسایل برقی که احتیاج داشتن میگرفتن یخچال سایدکولر
بعدده سال خونه روفروختن ماشین وفروختن تمام طلاهای خانم خانم بعلاوه وام وخونه ویلایی گرفتن که خوب کارداشت خریدن وحسابی این دفعه شیکش کردن بهترینهاروبراش گزاشتن ازنماوکابینت وکاشی و.....
وبعدماشین گرفتن قسطی بعدازیه سال وبعددوسال همون ماشین فروختن خیلی بهترش کردن وخانمش هم باوام وقسطی طلامیگرفت الانم ماشالله ماشین سومشون قسطی گرفتن حالا من هرموقع رفتیم خونشون عیدهاومناسبتهاباتوجه به وضعیت مالیشون انتظارپزیرایی خیلی عالی داشتم ولی باتعجب هرسال عیدکه رفتم دیدم خیلی پایینترازبقیه ومعمولی اوردن میوه نمیزاشتن عیدهافقط اجیل وشکلات ولباسهارومن میرفتم برابچه هام ازبهترین وگرونترین فروشگاه که نزدیک خونه ماوخونه اونهاهست میگرفتم اونهارومیدیدم لباسهای خیلی معمولی ازفروشگاه های بازارگرفتن میگفتم اینهاکه وضعشون خوبه چرااین لباسهامن راحت پول سرویس میدادم برادخترم اون خودش بااینکه سرکارمیرفت بچه اش میرسوندمن پارسال موقعی که طلاگرمی 1300بوددوتومان خرج بوفه دخترم میشدفقط خوراکی اونم همش مضرکیک وابمیوه اون نه خودش لقمه میزاشت برابچه هاش من هرعروسی وجشن میرفتم لباس جدیدوگرون میخریدم اون ممکن بودلباسی که ده سال پیش توکمدش بودتویه عروسی پوشیده بودرودوباره می پوشید
قربونت برم من ...ماها کلا کم خوراکیم 🌸 خانواده اتن همینطوری هستیم 👌 قبلا هم در این باره خیلی صحبت کردم ما یه رون مرغ رو برای دو نفر حساب میکنیم 👌یه مرغ رو برای هست نفر میذاریم ...هشت تکه میکنیم نه تنها ما ...بلکه همه ی فامیل اینطوری هستن .👌نمی‌دونم برای ما هم عجیب بعضی چیزایی که اینجا میخونم به خاطر همین اینجا میگیم که اگه باب میلت و سلیقه ی زندگیت نبود گزر کن یه نسخه رو نمیشه به همه پیچید میگفتم عزیزم ❤️گوشت هم بندازیم برای هر نفر فقط دوعدد می اندازیم به اضافه ی دو سه تا اضافه 🌸و اینکه میگی مهمون دعوت کردم مهمونم دختر عمه هام بودن که باهاشون راحتم 👌یعنی رو دربایستی ندارم ازشون ❤️ اصلا این حرفها رو با هم نداریم ...مثلا قبلا عید من مهمونش بودم عدس پلو گذاشته بود ...با پیاز داغ روش والسلام ....نه خبری از گوشت بود نه مرغ 👌 ناراحت هم نمیشم ..یه قول ما ترک ها کسی که به خاطر شکم خونه ی این و اون بره ...باید سالیان سال دشمن هم باشه 👌
اون روزی که خونه اشون بودم عصری که با هم یه سر رفتیم بیرون دور بزنیم برگشتنی گفت سوپ بگیرم از غذا خوری یکم بریم 🌸گفتم نمی‌خواد ،بیخیال نذاشتم بگیره 👌 گفتم ما که غریبه نیستیم هر چی گذاشتی همونو میخوریم کلا باهاشون راحتم 🌸و اینکه عزیز دلم من در ماه کم کم ده پونوزده بار ...مهمون دارم من بخوام قربونت برم زیاده روی کنم که نمیشه بالاخره همسر من هم کارگر ...حقوق بگیر ثابت که نیست بگم حالا بیخیال 👌معلوم نیست واسه فردا کار داشته باشه یا نه 👌 معلوم نیست دو ماه دیگه کار بدن بهش یا نه تضمینی در کارش نیست 👌 همونایی هم که عرض کردی دسترنج زحمات چندین ساله امون نمیشه که بیام بگم من انقدر طلا دارم ،ماشین دارم ،خونه دارم ،لز خودم در بیام و بی حساب کتاب خرج کنم
وقتی ..شام باشه ..برنج باشه سوپ باشه کنارش
بعد شام شیرینی باشه تخمه باشه چایی باشه ..میوه هم ملون باشه 👌دیگه چی اش ناقص .....مگه یه آدم چقدر جا داره که بخواد بین یکی دو ساعت بعد شام بخوره بالاخره عزیز برای همه امون آینده لازم 👌
همسر من یه ماه کار نکرد کی اومد دستمون رو گرفت ؟
کی اومد گفت مهمون همیشگی ات بودیم ؟
...سالها سر سفره ات نشستیم بیا اینقدر بدیم ...بعد خوب شدن و به کار رفتن میدین کی یه بار زنگ زد گفت چی لازم دارین ؟
هیچ کس به خدا ....به خداوندی خدا ....یکی از آشنا ها که دایم تو خونه ام بود ...دایم سفره ها براش باز کردم یه بار نیومد که به ......یه بار حداقل زنگ هم نزد پس من هر چی دارم برای راحتی و آسایش خودم و بچه هام دارم 👌نه برای اینو اون 🌸 من نمیذارم دین کسی به گردنمون باشه
هر طور بیان جلوم اونطور هم در میام جلوشون ♥️
ولی نمیذارم دست رنج همسرم پایمال بشه هر چیز به اندازه خوبه در حد تعادل 👌 همه چیز رو که نمیشه عزیزم نوشت ...من راضی ام همون ارزش و احترامی که برای بقیه میذارم ..بقیه برام بذارن 👌فقط یه نمونه اش رو میگم من از خونه ی خواهر بزرگه ی همسرم پارسال اردیبهشت ماه در اومدم دقیق ۱۵اردیبهشت ماه ....فقط تو این یه سال یه بار ...در خونه اش رو زدم 👌 ولی اونوقت دخترش حداقل ماهی پنج روز مهمون ام ...میاد دو سه روز میمونه میره و میره 👌خودشون در ماه کم کم دو دفعه ای میان 👌 خب همسر من با چه سختی میره سر کار چرا بیارم بدم به این و اون ؟ آیا برای من آینده لازم نیست ؟ اینطوری دارم عزیزم ❤️ ....اگه جلوشو نگرفته بودم ...الان یه خونه به زور داشتم ...مثل خودشون در ضمن از همون خورشت که میگین نصفش رو گذاشتم اندازه ی یه نفر هم موند که کشیدم برای ناهار همسرم
اینم بگم 20ساله ازدواج کرده الان خونش خوبه دیگه احتیاجی به تعویضش نیست اگه خودش باهاش قانع باشه چون ویلایی سه خوابه است وانهابظاهرخیلی راضین یه پارس ودوتاماشین باری خوب داره ومقداریم طلاکه امسال گزاشت درحد50گرم الان من خیلی ناراحتم همش میگم من خیلی عقبم اززندگی بااینکه ده ساله ازدواج کردم فقط یه خونه دارم که البته همسرمم 7ساله شاغله فقط وبدون هیچ کمکی خونه گرفتیم که ارزشش اندازه نصف خونه برادرشوهرمه یه کم بیشترویه مقدارطلادرحد15گرم که اونم امسال بعداشنایی بااین تایپک خریدم ولی یه حس بدمقایسه ای دارم بااونهاکه خواهرم میگه خیلی بخودت سخت میگریی اونهامثل شماازصفرشروع نکردن وغیره ولی من قانع نمیشم یه حالت بدیه دست خودم نیست نکه حسودی بکنم نه اصلن ولی خودم ملامت میکنم که کم کاری ازمن بوده که ماالان اینجوریم واینها
قربونت برم من عزیزم ❤️ رو جفت چشمام جا دارین عزیزم ❤️
انشالله گزرتون افتاد تبریز حتما بیا عزیزم ❤️
خوشحال میشم 😊
نگاه نکن اینجا منو به چشم خسیس میبینن 😩
ولی اینطوریام نیست 😉😊
من خسیس بودم سال به سال دم خونه امو کسی نمی‌زد 🌺
خود جاری ام به جان عزیزانم قسم که شونوزده سال ازدواج کرده
این اولین بار بود که امسال خواهرا و مادر پدر همسرش رو دعوت کرده بود
همه ی خواهر بردارا ...پدر مادر همسرم ...عاج و واج مونده بودن
که چی شده یه دفعه ای 😉
به جز ما کسی حق نداره پاشو بذاره خونه اشون 🌺
اونم ما هم هر دوماه سه ماه یه بار میریم
و هر چند روز میاد ...زنک میزنه زن داداش خونه ای
میگم آره عزیزم ❤️میگم غریبه است خدارو موش میاد ....
شاید باور نکنین ولی راست حسینی گفتم 👌
یا اون یکی جاری ام من تو این نوزده سال که عروسشون شدم
فقط دو بار نشستم سر سفره اش ...یه بار برای پاگشا دعوتم کرده بود 👌
یه بار هم زنک زدم که زن داداش اگه خونه هستین بیاییم
برگشت گفت بذار با همسرم صلاح مشورت کنم بهتون خبر بدم 🙁
که همسرم ناراحت شد ...گفت دیگه نمی‌ریم
گفتم حالا زشت میشه اگه گفتن بیاین ...این دفعه رو بریم
از این به بعد دیگه نمی‌ریم 👌
که زنک زد گفت خونه نه ...بیاین پارک ماهم بیاییم اونجا
خدا سر شاهده دوازده سال پیش از خونشون در اومدیم
😊نمیشه همه چی رو نوشت 👌 خوب که آدم به سادگی نخواد کسی. و قضاوت کنه
منم عزیزم مثل خودت راضی نمیشم کسی برام ریخت و پاش کنه 👌 عین خودت ...ناراحت میشم
آره عزیزم 😊خستگی هم که بله داره عزیزم ♥️
سر صحبتم همین دیگه عزیزم 👌
آدم تو سال دو دفع مهمون دعوت کنه
بله آدم ملیونی خرج میکنه برای اون یه دفعه
حتی می اندازه باغ اجاره کنه و کوله باش کنه
.و کیفش رو می‌بره 👌
همین الان همسرم میگه فردا شب حسین و زهرا اینا میان بعد شام شب نشینی ...نمیشه که فدات شم یه تعارف نزنم بیان واسه شام ...از راه دور میان ...مطمینا با یه تعارف حتما قبول میکنن
امسال حالا به همسرم گفتم دخترمون کنکوری حداقل هفته ای یه عزیزی بیاد ...که دخترمون هم به درساش برسه ♥️
وضع مالی ات هم که خوب باشه این دردسرها رو هم داره
یه زمونی که هیچی نداشتیم سال به سال کسی در خونه امو نمی‌زد 😊
به قول یارو گفتنی ...زنبور همیشه دور عسل میگرده 👌
جمله ی آخرت🥺🥺🥺یاد بچگیم افتادم وقتی بابام زنده بود🥺 برات یه چیزایی تعریف کردم حالا که حرف شد واون پست رو دیدم وبحث به اینجا رسیدبنظرم بد نباشه گفتنش....
زمانی که پدرم زنده بود روزی نبود که مهمون نداشته باشیم... سفره همیشه رنگی....غازواردک وانواع گوشتای محلی و ترشی وماست وهمه ی مخلفات باهم....همه دورمون جمع بودن...یهو ساعت۱۲میدیدی برا نهار میهمون اومده اونم سرزده...همیشه سرزده میومدن خونواده ی مادرم...درحدی که مادرم این گوشتارو پخته شده تو فریزر نیگه میداشت...
عید قربونا گاو قربونی میکردیم...عروسیا طلا کادو میداد پدرم.... اینایی که میگم برا قبل۸سالگیم وفوت پدرمه همشو تک به تک یادمه....فقط شانسی که اوردیم پدرم اهل پس انداز و سرمایه جمع کردن وملک وزمین بود...
یهو درگیرسرطان شد...فوت شد💔💔💔همون روز فهمیدم بدبخت شدیم سنم خیلی کم بود ولی همه چیو میفهمیدم....
آدما کم کم رفتن....مهمونی نمیومد...مهمونی دعوتمون نمیکردن...
درحدی که دیگه هیچ احدی سراغمون رو نگرفت انگار که هیچوقت وجود نداشتیم و وجود نداشتن...
معصومه حق داره تازه خیلی خیلی خیلی داره لطف میکنه من جاش بودم کسیو راه نمیدادم.😏
وقتی میگه همسرش این مدت نرفت سرکار کسی سراغشونو نگرفت باتموم وجود میفهمم چی میگه....
اگه ازاون ور بوم بیفته هر روز این سالن اون سالن پی قرو فر باشه تو همیچین روزی(همین سوختگی دست همسرش)
جیبش خالی باشه میگن اااا اینا که فلان سرمایه رو دارن فلان منطقه میشینن هر روز میره توسالنا میچرخه اونوقت پول ندارن یه ماه بگذرونن؟؟؟؟
تا زمانی که زنده هستیم نفس میکشیم نیاز داریم به پس انداز.
عاشق مهمونیات شدم من تو جایی بزرگ شدم که بشدت سنگین برگزار میکنن مهمونیارو خب یکی مثل من که هنوز یه دهه از زندگیم نگذشته چطو میتونم شرکت کنم؟ بخدا دلم لک زده برا مهمونی ولی نمیشه چرا؟ چون نجملاتی هستن....
ادامه..👇🏻👇🏻👇🏻
بخدا دلم لک زده برا مهمونی ولی نمیشه چرا؟ چون نجملاتی هستن....
انقد گفتی خورشت هویج که یادم رفت بهت بگم درست کردم شکلش عالی شده بود😍😍😍😍من یکم تو تست غذاهای جدید مشکل دارم....دیدم همسرم داره نوش جان میکنه😍 آقا خوردم😍😍😍😍😍 عالی شده بود 🥰😋😋😋 خیلی هم بصرفه وخوشمزه وعالیه وراحته😍
منم بچگیم برام درس عبرت شد براهمین هیچوقت باج نمیدم معصومه خیلی خیلی خیلی دل گنده هست به همچین آدمایی چایی دادن زیاده چه برسه که شام ونهار براه کنه وتخمه ومیوه بذاره جلوشون....
یکی از اقوام رو دعوت کردیم چون بزرگ بودن وقابل احترام♥️ خب چون اومده بودن خونه ی پسرشون نمیشد بگیم خودتون تشریف بیارین ....پسروعروس ونوه رو دعوت کردیم به همراه این آقا وخانوم....خب من وقتی واردجمعشون شدم پاگشام نکرده بودن....گفتم ایرادی نداره شاید دستشون خالیه....
شد دیگه خبری نشد...برحسب اجبارتو عمل انجام شده قرار گرفتم وسه شب خونمون موندن....صبحونه ونهاروشام پذیرایی مفصل هم کردم...دیگه دیدم لامصب بازم به رو خودش نیاورد🤣🤣🤣🤣
دیگه بترکم براش سفره پهن نمیکنم.
سلام دوستای قشنگم♥️
نصف شب و من خواب ندارم 😪
دلم خیلی پر 💔...تا دلتون بخوادددد
سه سال که همراهتونم ♥️
کنارتونم ♥️
لحظه به لحظه از زندگی ام باهاتون بودم ♥️
یه چند دقیقه ای که وقت پیدا کردم ..بدو بدو اومدم سایت که شده یه نکته ای رو بنویسم براتون ♥️
نشستم ساعت ها پای گوشی ...زل زدم به گوشی تا بلکه کمک حالی باشم به یه عزیزی 😢
با خوشحالی تون خوشحال شدم ♥️
با دیدن پیشرفت هاتون چقدر ذوق کردم ♥️
با ناراحتی اتون ناراحت شدم ♥️
با گریه هاتون پشت گوشی اشک ریختم 💔
چقدر من به داشتنتون افتخار کردم ♥️
اما دیگه واقیعت اش دوستای گلم خسته شدم 💔
خسته از این ناملایمتی ها 💔
خسته از این توهین ها 💔
خسته از این دل شکستن ها 💔
خسته از این قضاوت ها 💔
خسته از دشمنی ها 💔
خسته از این وصله چسبودن ها 💔
این پست رو می نویسم برای دوستانم ♥️برای عزیزانم ♥️.برای خواهر ها
تک تک نمی‌خوام اسم ببرم که یه وقت خدای ناکرده کسی از قلم نیوفته ♥️
یاد و خاطره شما دوستان همیشه و هر لحظه باهام
و هیچ وقت فراموش اتون نخواهم کرد ♥️
بعد کلی کلنجار تصمیم قطعی و درست رو گرفتم
میخواستم بدون خداحافظی برم ولی دلم نیومد ♥️
الان که مینویسم اشکهام امونم نمی‌ده 😭
من هم مهمون چندین ساله ی این تاپیک بودم 👌
از رویا جون هم ممنونم که به من ارادت خاصی داشتن ♥️
ادامه👇🏻👇🏻👇🏻
رویا جون خواهر ازت می‌خوام درکم کنی ♥️
و بهم حق بدی ...دیگه واقعا نمیتونم این جو رو تحمل کنم 👌 خواهش میکنم با من تماس نگیر در مورد اینکه بخوام برگردم 🌹
جایی که به آدم بارها و بارها توهین بشه ...
به قول دوستمون بارها و بارها غرورش رو توی جمع میلیونی بشکنن
و بگن فرهنگ سازی غلط میشه 👌
بگن گدا و گشنه ...بگن بی سواد ...بگن کمبود عاطفی داری که ساعت ها تایپ میکنی تا لایک کنن ...و هزارااان حرف دیگه
نادانی محض که آدم بخواد ادامه بده 👌
من خیلی زودتر از این ها باید میرفتم ولی به احترامی که بهت قایل بودم موندم و نوشتم ♥️
هر انسانی حق انتخاب داره و آزاده 👌
منم به رسم و ادب و احترام و با اجازه ات امروز از این محفل گرم خداحافظی میکنم 👌♥️
هر چند یه روز این داستانها رو داریم که به معصومه توهین میکنن👌
منم یه حدی دارم خواهر ♥️
شما وقت نداری عزیزم تاپیک رو کامل نمی‌خونی
ولی از دیشب به اینور چندین نفر هر چی خواستن گفتن
آخر شبی به یکیشون جواب دادم ...
باز چند تا صفحه که عقب رفتم دیدم چیا که بهم نگفتن
با رفتن من خودت هم راحت میشی عزیزم ❤️
به خاطر وجود من هی تاپیک تعطیل میشد
من برم خیلیاااا یه نفس راحت میکشن
چون نخواستم اونجا برای تاپیک مشکلی پیش بیاد
همینجا براتون نوشتم ♥️
براتون بهترینها رو می‌خوام از خداوند منان ❤️
مواظب خودتون باشین ♥️و دست در دست شریک زندگیتون بدین و زندگیتون رو آباد کنین
پیشرفت تک به تک شما آرزوی قلبی من است ♥️
چه خوب از هر رنج سنی تو تاپیک هست
من بچه بودم می‌شنیدم یکی چهل سالشه میگفتم پیره..والا الان خودم ۴۴سالمه احساس میکنم هیچ زندگی نفهمیدم...
واقعا فشار زندگی انقد زیاده که ما به اندازه سنمون لذت زندگی رو نبردیم...
مهم عدد و رقم نیست مهم اینه تولد دوباره داشته باشیم و زندگیمون رو تغییر بدیم...
به قول شما ما هیچ دانایی از مادرامون یاد نگرفتیم و با آزمون خطا پیش رفتیم...
آدمایی مثل معصومه که دونسته هاشون رو ساده و بی ریا در اختیار آدم بذارن نایابن...
من خیلی سال پیش که خواننده خاموش بودم تاپیک های آرتمیس رو تو نی نی سایت دیدم
واقعا یه دانشگاه خودسازی بود...
من با حرفایی آرتمیس یه آدم دیگه شدم
خودمو دوست دارم و بزرگ شدم
حتما سرچ کنید و بخونید
آخرین تاپیکشون عقل و بی عقلی
من خودم را دوست دارم
صمیمیت ممنوع
بت خانواده همسر را بشکنید
این تاپیکا و پستهاشو خوندم و نت برداشتم ویرون شد باورهای و باورهای جدید ساختم...
اینجا هم از حرفهای دوستان مخصوصا معصومه جان که صادقانه نوشته میشه خیلی درس گرفتم
واقعا انصاف نیست این حرفا تو سینه بمونه
سبک زندگی هر کسی به خودش ربط داره،چرا ما باید به خودمون اجازه بدیم قضاوت کنیم بقیه رو...مهم اینه نکته ها رو بگیریم...
بازم میگم کاش رد خوبی از خودمون به جا بذاریم...
کاش معصومه جون بمونه و رویا جون تاپیک مدیریت ۳رو بزنه...
و دو تا تاپیک قبلی یادگاری بمونه...
می‌دونم سخت و وقت گیره
قبلا هم گفتم معصومه می‌تونه تایم اومدنش رو کم کنه ولی تو این روزگار کمن آدمایی که انرژی مثبت بدن به بقیه...
کاش دریغ نکنیم...به واسطه چند نفر بیکار یا شایدم یه نفر با کاربری متفاوت...
آدمایی مثل آرتمیس یا معصومه،رویا... واقعا یه عالمه حس خوب به سمتشون سرازیر میشه
دنیا به واسطه همین آدمای خوبه... که کمی قابل تحمل تره
چی شده چرا باز تعطیل شد
معصومه ی زیبا، معصومه ی مهربان ❤️
قربون دلتون معصومه ❤️ گاهی آدمی میرنجد از نگاهی، حرفی، کنایه ای، و اینها کار دل است، نازک است دل، ناز دار است دل. ناز دلت رو میخریم. روی چشمانمان میگذاریمت، عزیزی برایمان. بسیار عزیزی ❤️
چه کنیم که آن یک نفر بی انصاف را نبینی ؟ و این چند صد نفر را فقط ببینی. 🙏
و آن بی انصاف که میداند چگونه به دلت نیش بزند که کم بیاوری، که بروی که نباشی… 💔
دوست داری برای آن بی انصاف بنویسم که این بار او دلش بگیرد و کم بیاورد و برود؟
چشم، 🙏 الان برایش مینویسم.
آهای بی انصاف 💔
اینجا فقط یک تاپیک اجتماعی یا اقتصادی نیست،
اینجا خانه ی حرمت و عشق خالص به بنده های خوب خداست، اینجا بهشتی برای چند صد نفر شده، که زندگی هاشان را دارد آباد میکند.
بزرگترین نیکوکاری ها اینجا انجام میشه، چه خیری مهم‌تر از اینکه بنده ی خدا، آدمی رو صدا بزند و کمک بخواهد، و بلند بگوید لطفا کمک. لطفا کمکم کنید، راهنمایی ام کنید، مشورتم دهید. و چه ثوابی بزرگ‌تر از اینکه آدمی کمک کند، جوابشان گوید، راه حل دهد، بنویسد، وقت بگذراند، نور چشم بگذارد ، تایپ کند و بنویسد و بنویسد و بنویسد.
آهای بی انصاف 💔
تو که میدانی، معصومه ❤️ با این حرفت می رنجد، چرا بدخواهی میکنی، چرا دل میشکانی؟ چرا سکوت کردن را یاد نگرفته ای؟ چرا حرمت را نیاموخته ای؟؟ چرا از حق الناس نمی ترسی؟ چرا به خودت این همه بد میکنی؟؟ چرا ناراحتی این همه آدم را به دوش میکشی؟ سنگین میشوی ها، نمیتوانی تحملش کنی، میدانی فقط بار قلب شکسته ی معصومه ❤️ نیست ها، بار قلب چند صد نفر را نمیتوانی تاب بیاوری و حمل کنی.
آهای بی انصاف 💔 شایدم بی انصاف ها 💔
اینجا خیلی ها دارند به آرزوهایشان می رسند، انگار آمدن اینجا که آرزو کنند و برآورده شود، و اینجا دارند می نوازند و می رقصند و در زندگیشان نور وارد شده، عشق وارد شده، پول وارد شده، حرمت وارد شده، برکت وارد شده، رحمت وارد شده، گویی اینجا آدمی به خدا نزدیک شده، چون خدا یعنی امید، امید به زندگی ❤️
آهای بی انصاف💔
اینجا را زخمی نکن، این دل ها را زخمی نکن، معصومه❤️ را نرنجان، و حتی شاید اهالی دیگری هم اینجا رنجیدن💔 شاید دل نیکوکار دیگری هم اینجا زخمی شده باشد، نمیدانم ،
ولی ظاهرا معصومه بانو را بیشتر آزردن💔
آنهایی که اینجا می نویسند و پاسخ می دهند و کمک می‌کنند اینها را من نیکوکار صدا میزنم، نیکوکاری فقط مالی و مادی نیست که پولی و آذوقه ای و طعام و خوراکی به کسی دهی، اینجا و این تاپیک بیشترین نیکوکارها را دارد، که معصومه جان ❤️ بزرگترین شان است، و عزیز و بسیار محترم برای ما.
نمیتوان سکوت کرد و باید نازش رو بخریم، نازش رو بکشیم، مرهم دل شکستگی و دل خوریش باشیم.
زندگی را خیلی جدی نگیریم، که اگر این حرف را به روی فلانی نیاوریم، متوجه نمی‌شود، که اگر جوابش را ندهیم، خیال های باطل میکند، که اگر اینجا سر جایش ننشانیمش، می تازاند، هیچ کس هیچ کس از عدالت خدا و عدالت حاکم بر این دنیا و آن دنیا نمیتواند در برود👌
سکوت را تمرین کنیم، قضاوت نکردن را تمرین کنیم، زمان بندی خدا دیر نمیکند، همه چیز خوب چیده شده، درست چیده شده، حق ما، سهم ما دست هیچ بنده ی خدایی نیست، فقط در دستان خود حضرت حق است، 🙏
خودمون رو در معرض درد قرار ندیم، هرچه که ناخوبه، رها کنیم، حتی یک نگاه نامهربان به کسی نکنیم، حتی کلمه ای ناخوب نگوییم، ما که در سرزمین شعر و ادب و ادبیات زاده شدیم، چرا روی ادبیاتمان، کلاممان، قلبمان کار نمیکنیم، چرا فقط زیبایی نمی نویسیم، زیبایی نمی گوییم، خوش زبانی و شیرین زبانی نمیکنیم؟ چرا دل نمیبریم از آدم ها، چرا ناز آدم ها را نمیکشیم؟ چرا پناه و امان آدم ها نمیشویم؟
لطفا دنیا را جای بهتری برای خودمان کنیم، برای بچه هایمان🙏
معصومه جان ❤️ آرام باش خوب من. و به دل چند صد نفر دوباره میهمان کن خودت را. قدم سر چشم، منتظرت هستیم❤️🙏❤️🙏❤️🙏❤️🙏
قربون دلت رؤیای زندگی ❤️
میدانی که خودت نیز بسیار عزیزی برایمان، دوام بیاور، اجبارها و اتفاق ها ما را آرام آرام با «تنهایی» رودررو می‌کنند، که فقط باید صبورتر باشیم، صبر ما اینجا، آینده ای نجات خواهد داد، برای آینده ی خودمان، فرزندانمان، سرزمین مان ❤️
ما در این صبر به سختی می افتیم، گاهی به درد می افتیم، ولی همچنان باید ادامه دهیم، حتی اگر نتیجه اش رو به چشم نبینیم ولی همه ی ما میدانیم که نتیجه دارد و بسیار نتیجه ی خوب و اثربخش. همچنان که تاریخ تکرار میشود، آنها که در تاریخ صبوری کردن، کارها بزرگ را حتی سخت تاب آوردن و ادامه دادن برای آیندگان. 🙏❤️🙏❤️🙏❤️
لطفا باشید🙏 و ادامه دهید رؤیای زندگی ❤️ معصومه جان ❤️ شما الان آدم های مهم این تاریخ و این زمان برای چند صد نفر هستید . ابر قهرمان شدید 🥹
آرام باشیم و صبور، ما برای همین دنیا طراحی شدیم. ❤️
