نه خب تا شب نیست که بعد از ظهر گیج و منگ بیدار میشه بعد ناهاریو دوباره افتادن جلد تلویزیون میشه عصر و یه چی میخوره میره
اون یک هفته اینطور میگذره یا بهتره بگم اینطور میگذشت
خودشم عادت نکرده بود به اون سبک زندگی
حالا خداروشکر کارشو عوض کرد و اوکی شدیم
اما واقعا سخت بود
اول زندگی و جوونی به هیچ کاری نمیرسیدیم تو اون مدت