2733
2734
عنوان

زندان کوچک من !

690 بازدید | 14 پست

اون روز که این دستگیره در خراب شد و دیدم شوهرم با حرص و بداخلاقی و نق نق مداوم فحش میده و میخواد درستش کنه برای فرار از عصبانیتش گفتم نمیخواد درست کتی من کلا در اتاق بچه رو حواسم هست داخل بودم نبندم ولش کن !


اون روز نمیدونستم یه روزی خودش این تو زندونیمون کنه ...

امشب بعد از پرخاش صبحش که کلا حرف نمیزد سر شیطنت ارغوان دعوا کرده بود ، دل دخترکم خیلی شکسته بود من اومدم داخل اتاقش بغلش کردم و باهاش حرف میزدم یادش بره قضیه اما بچه ول کن نبود مدام میگفت پاشو بریم من دیگه بابا رو دوست ندارم و مدام با هق هق همین حرفارو تکرار میکرد .... که یهو دیدم با چنان شدتی اومد در رومون بست که ترس ارغوان ده برابر شد 

چون میفهمه در اتاقش اگر از داخل بسته شه نمیتونه باز کنه استرس میگیره اشک می ریخت که بگو باز کنه تو رو خدااا 

با هزار زحمت خوابوندمش ... قول دادم صبح اگه باز نبود در براش بشکونم ! 

امیدوارم جناب شمر صبح قبل رفتن در برامون باز کنه منم همینجا کنار ارغوان میخوابم و هیچی نمیگم خذا ان شاالله خیرش نده و بی جواب نمونه !!!!



یه روزی یه جایی بالاخره از این زندگی خودمو برمیدارم و میبرم ! درست از امروز دهم تیرماه ۱۴۰۰ با خودم قرار گذاشتم این زندگی تا ۸ سالگی دخترم به این شکل تحمل کنم اگز درست شد که خداروشکر اما اگر شوهرم تغییر نکرد میرم جوری که انگار هیچ وقت نبودم ! یعنی ۶ سال دیگه فرصت میدم به خودم و دخترم که بعدها ازم نپرسه چرا رفتی ؟ میخوام بزرگتر بشه و پدرش بشناسه و بفهمه چرا ادامه ندادم ! تو این ۶ سال زمان دارم برای آیندمون تلاش کنم دعام کنید بتونم تا سال آینده یه ماشین بخرم ( پراید مدل پایینم قبوله 😅)  اینجوری کمتر اذیت میشیم . انتخابمو کردم من فقط میخوام بهترین مادر دنیا باشم برای ارغوانم ان شاالله یه روزی با دیدن خوشبختی و موفقیتش تموم خستگی این سالها از تنم دربیاد و حاصل تموم صبوریهامو ببینم 😊     خیلی وقت بود بی هدف فقط روزهارو میگذروندم اما الان هدف دارم 😊                                 
ببین نظرات اینجا خیلی خوبه ها ولی تهش ادم نیاز داره یه ادم متخصص بهش بگه چیکار کنه. من خودم هربار مساله اینجوری برام پیش میاد میرم سراغ دکترساینا. بیا اینم لینکش بعد تازه خیالمم راحته که اگر مشکلم حل نشه پولمو کامل برمیگردونن.



2728

سلام مامان ارغوان جان.از اول تا اخر تاپیکاتو نشستم خوندم.دقیقا تک تک تاپیکات رو زندگی کردم.میفهمتت وقتی همچین رفتاری داره چقدددرررر دنیا برات تنگ وسیا میشه.خدا رو چه دیدی شاید روزی ورق به نفع ما برگشت یا از این زندگی خلاص شدیم یا معجزه ای افتادو ماهم زندگی عادی کردیم

سلام عزیزای دل 

شرمنده با ارغوان مشغول بودم صفحه رو چک نکردم صبح که بیدار شدم دیدم در اتاق باز کرده و رفته سر کار 

متاسفانه تو دعوا اون خیلی بی ملاحظه است و بچه میترسه من کلا هیچی نمیگم تا شدت نگیره دعوا اخه ارغوان خیلی بعدش آسیب میبینع الان صبح که بیدار شد خیلی نترسید فقط سریع به در نگاه کرد گفت شکوندیش ؟ گفتم نه بابا بازش کرد 

گفت برایچی باز کرد اونکه دلش برامون نمیسوزه ... 

گفتم دیشب حالش خوب نبود صبح حالش خوب شده رفته سر کار

یه روزی یه جایی بالاخره از این زندگی خودمو برمیدارم و میبرم ! درست از امروز دهم تیرماه ۱۴۰۰ با خودم قرار گذاشتم این زندگی تا ۸ سالگی دخترم به این شکل تحمل کنم اگز درست شد که خداروشکر اما اگر شوهرم تغییر نکرد میرم جوری که انگار هیچ وقت نبودم ! یعنی ۶ سال دیگه فرصت میدم به خودم و دخترم که بعدها ازم نپرسه چرا رفتی ؟ میخوام بزرگتر بشه و پدرش بشناسه و بفهمه چرا ادامه ندادم ! تو این ۶ سال زمان دارم برای آیندمون تلاش کنم دعام کنید بتونم تا سال آینده یه ماشین بخرم ( پراید مدل پایینم قبوله 😅)  اینجوری کمتر اذیت میشیم . انتخابمو کردم من فقط میخوام بهترین مادر دنیا باشم برای ارغوانم ان شاالله یه روزی با دیدن خوشبختی و موفقیتش تموم خستگی این سالها از تنم دربیاد و حاصل تموم صبوریهامو ببینم 😊     خیلی وقت بود بی هدف فقط روزهارو میگذروندم اما الان هدف دارم 😊                                 
2738
سلام ارغوان قشنگم همیشه تاپبکاتو دنبال میکنم از اینکه آنقدر شجاعی بهت افتخار میکنم همیشه آنقدر شج ...

سلام عزیزم شما لطف داری،من که خیلی حس ترسو بودن دارم مرسی که اینارو گفتی 😍

یه روزی یه جایی بالاخره از این زندگی خودمو برمیدارم و میبرم ! درست از امروز دهم تیرماه ۱۴۰۰ با خودم قرار گذاشتم این زندگی تا ۸ سالگی دخترم به این شکل تحمل کنم اگز درست شد که خداروشکر اما اگر شوهرم تغییر نکرد میرم جوری که انگار هیچ وقت نبودم ! یعنی ۶ سال دیگه فرصت میدم به خودم و دخترم که بعدها ازم نپرسه چرا رفتی ؟ میخوام بزرگتر بشه و پدرش بشناسه و بفهمه چرا ادامه ندادم ! تو این ۶ سال زمان دارم برای آیندمون تلاش کنم دعام کنید بتونم تا سال آینده یه ماشین بخرم ( پراید مدل پایینم قبوله 😅)  اینجوری کمتر اذیت میشیم . انتخابمو کردم من فقط میخوام بهترین مادر دنیا باشم برای ارغوانم ان شاالله یه روزی با دیدن خوشبختی و موفقیتش تموم خستگی این سالها از تنم دربیاد و حاصل تموم صبوریهامو ببینم 😊     خیلی وقت بود بی هدف فقط روزهارو میگذروندم اما الان هدف دارم 😊                                 
واقعا از خلقت این مرد موندم! 


منم به شدت این سوال در بازه ها و حالتهای مختلف از خدا پرسیدم هنوز جوابی نگرفتم 🙄

یه روزی یه جایی بالاخره از این زندگی خودمو برمیدارم و میبرم ! درست از امروز دهم تیرماه ۱۴۰۰ با خودم قرار گذاشتم این زندگی تا ۸ سالگی دخترم به این شکل تحمل کنم اگز درست شد که خداروشکر اما اگر شوهرم تغییر نکرد میرم جوری که انگار هیچ وقت نبودم ! یعنی ۶ سال دیگه فرصت میدم به خودم و دخترم که بعدها ازم نپرسه چرا رفتی ؟ میخوام بزرگتر بشه و پدرش بشناسه و بفهمه چرا ادامه ندادم ! تو این ۶ سال زمان دارم برای آیندمون تلاش کنم دعام کنید بتونم تا سال آینده یه ماشین بخرم ( پراید مدل پایینم قبوله 😅)  اینجوری کمتر اذیت میشیم . انتخابمو کردم من فقط میخوام بهترین مادر دنیا باشم برای ارغوانم ان شاالله یه روزی با دیدن خوشبختی و موفقیتش تموم خستگی این سالها از تنم دربیاد و حاصل تموم صبوریهامو ببینم 😊     خیلی وقت بود بی هدف فقط روزهارو میگذروندم اما الان هدف دارم 😊                                 

از دیروز با ما غذا نخورد ، امروزم من زودتر ناهار گذاشتم و بعدم نموندم خونه ناهار رفتم خونه مامانم ، جاتون خالی سر راه به گرفتم رفتم بساطمربا رو به پا کردم تا ساعت۸ موندم مربا که اماده شد یه کم برداشتم که بیام به اسارت گاهم که دیدم شماره اش افتاد رو گوشیم متاسفانه انقلاب بزرگی درونم اتفاق افتاد اما نتونستم جواب بدم ( ترس هم میگفت بردار باز میخواد طبیعی کنه حرف بزنه اما بخش زخم خورده وجودم زیر بار نمیرفت میگفت جواب نده مگه اهصاب و روانت پیست اسکیه هر وقت دلش خواست اسکی بره هر وقتم اراده کزد بدون هیچ حرفی باهاش حرف بزنی !!! ) خلاصه قسمت زخم خورده رای اورد و جواب ندادم 😎

دروغ چرا تماس قطع شد اون ترس تمام وجودم گ فت که دیوانه کشش نمیدادی تمام میشد دیگه ! 

برای همین مربا به و کیف اسباب بتزی ارغوان و خود ارغوان زدم زیر بغل با بابام اومدم خونه که دیر نکرده باشم آتو داده باشم بهش ! 

اونم خونه بود حرفی رد و بذل نشد اما مشخصهمیخواد طبیعیش کنه و خشمش فروکش کرده ! چه کنم به حال غریبی که نمیخواد بپذیره فردا هم اینجا چشمامو باز میکنم ....


یه روزی یه جایی بالاخره از این زندگی خودمو برمیدارم و میبرم ! درست از امروز دهم تیرماه ۱۴۰۰ با خودم قرار گذاشتم این زندگی تا ۸ سالگی دخترم به این شکل تحمل کنم اگز درست شد که خداروشکر اما اگر شوهرم تغییر نکرد میرم جوری که انگار هیچ وقت نبودم ! یعنی ۶ سال دیگه فرصت میدم به خودم و دخترم که بعدها ازم نپرسه چرا رفتی ؟ میخوام بزرگتر بشه و پدرش بشناسه و بفهمه چرا ادامه ندادم ! تو این ۶ سال زمان دارم برای آیندمون تلاش کنم دعام کنید بتونم تا سال آینده یه ماشین بخرم ( پراید مدل پایینم قبوله 😅)  اینجوری کمتر اذیت میشیم . انتخابمو کردم من فقط میخوام بهترین مادر دنیا باشم برای ارغوانم ان شاالله یه روزی با دیدن خوشبختی و موفقیتش تموم خستگی این سالها از تنم دربیاد و حاصل تموم صبوریهامو ببینم 😊     خیلی وقت بود بی هدف فقط روزهارو میگذروندم اما الان هدف دارم 😊                                 
از دیروز با ما غذا نخورد ، امروزم من زودتر ناهار گذاشتم و بعدم نموندم خونه ناهار رفتم خونه مامانم ، ...


مگه بدش میاد هر موقع دلش خواست عصبانیتش رو سر شما خالی کنه بعد هم که آروم شد همه چیز عادی باشه این بار شما محلش نده تا بفهمه حق نداره خشمش رو سر شما خالی کنه باید بفهمه شما کیسه بوکسش نیستی 

اتفاقا بعضی وقتا باید دعوا رو کش بدی تا بدونه نارحت گردن شما براش عواقب داره

برای خودت ارزش قائل باش تا قدر ت رو بدونه

از دیروز با ما غذا نخورد ، امروزم من زودتر ناهار گذاشتم و بعدم نموندم خونه ناهار رفتم خونه مامانم ، ...

صبح میشه این شب ....

چه دختر باهوشی داری خدا برات حفظش کنه ،،کمی ک بزرگتر شد وقتی از خشم به پدرش نگاه نکرد اونموقع حال آقا دیدنیه 

ول کن جهان را ؛قهوه ات یخ کرد.....
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز