خانوما چند ماهه همسایه جدید برامون اومده یه خانوم ۸۵ساله ولی خیلی قبراق و سرحال و تیز و هوشیار هستن از ماه دوم سوم این خانوم به سختی با عصا یک طبقه میاد بالا صاف در خونه منو میزنه با خنده میگه اومدم مهمانی عصرانه خوری! منم همیشه اون ساعت چاییم آماده هست اجازه میدم بیان داخل خیلی هم حرف میزنن و سوال میپرسن و آلبوم و بیار ببینم و فیلم خانوادگی نداری من ببینم و...از همه افراد داخل عکس هم سوال میکنن اطلاعات میگیرن من قبلا فکر میکردم فقط فوضوله الان مطمئن شدم خیلی فوضوله،دیروز که همسرم تو پارکینگ این خانوم و از دور دیده دیشب میگفت خانوم فلانی که با مادرم برنامه میذاشتن تو ساختمون ما هست؟ گفتم کی؟ اسمشو مشخصاتو گفت فهمیدم همونه دوست صمیمی مادرشوهرم با هم روضه و مسجد میرفتن الانم در ارتباطن من نميدونستم همو میشناسن الان از دیشب خیلی عصبی شدم حس میکنم رو دست خوردم از قصد میومده خونه من اطلاعات بگیره ببینه چه خبره به مادرشوهرم برسونه دوباره ساعت ۵پیداش میشه چیکار کنم؟ به روش بیارم؟ شوهرم میگه هرطور خودت صلاح میدونی مادرم میگه بی احترامی نکن تنهاست گناه داره بذار بیاد ولی خودم اصلا راضی نیستم خیلی غیبت میکنه حرف میزنه آخراش حالت تهوع میگیرم چیکار کنم؟
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه
بگو امروز فهمیدم با مادر شوهرم صمیمی هستین چطور به من نگفتین میشناسین همدیگرو
لطفا اگه نظرتون مخالف منه ریپ نزنید بذارید اسی خودش جواب بده .من دلسوزی یا تجربه یا هر حرفی میزنم برای اسی هست .حوصله ی قانع شدن قانع کردن شما رو ندارم .چون آخرش دعواست .