امسال تازه عروسم مامان اینا غنچه اورده بودند قرار بود که عمه و خاله و دایی فلانم بیاد بعد اومدن از طرف شوهر دوتا خواهراش و مادرش بودن چون قرار بود بعد شام خواهر برادرای شوهرم جمع شن دیگه واسه بعدازطهر همشونو دعوت نکردیم خونمونم جا نمیشد ولی مادرشوهرم گفت که اره مگه من ادم ندارم فلان منم ناراحت شدم مامانم همه چی اورده بود عوض دستت درد نکنه اونجور کفت بعد شوهرمو پر کرده بودند که اره مگه تو ادم نداری تو یتیمی فلانم با اینکه شوهرم خودش گفت همشونو دعوت نکن بعد اینکه مادرش اونحرفارو گفته بود اومد گفت اره منم ادم دارم چرا باید دعوت نمیکردید فلان کلی حرف بارم کرد ناراحتی اومد شوهرم حس میکنم که خیلی طرف اوناس دوس نداره به خانوادش بی احترامی کنن ولی اونام هر چی بگن میگه اره به صلاحمونه هر چی بشه از مادرش مشورت میگیره منم میخام کاری کنم این وابستکی کم بشه با خود من مصلحت کنه مشورت کنه نزارم زیاد دخالت کنن بنظرتون چطور رفتار کنم یادم بدین تازه عروسم ۴ ماه هم نامزد موندیم ۸ ماه ایناس هم عروسی کردیم