بعد گفتند صبر کن. شنبه کاروان امام حسین حرکت میکنند میان کربلا از اون روز تا چهل روز زیارت عاشورا بخون. بعد که اینو گفتند من تو خواب تازه از خواب بیدار شدم کنار مامانم بودم . مامانم از سادات هستند برای ایشون تعریف میکردم و دوتایی گریه میکردیم اینقدر گریه کردم که از خواب بیدار شدم دیدم ساعت پنج صبح هست