2737
2734
عنوان

بدترین شب یلدای عمرم

| مشاهده متن کامل بحث + 3297 بازدید | 116 پست


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

کاش با وجود بچه مریض مهمونی نمی رفتی سر شب میبردیش دکتر  منم بچه هام مریضن موندم خونه

مهمونی نبود . سرکار بودم بچه پیش مادرم بود. غروب رفتم دنبالش مامانم گفت شام درست کردم ما هم تنهاییم باشید شام بخوریم بریم. کسی نبود ما بودیم و مامان بابام.

پدر شوهرم  ما قرار بود بریم بیرون  خودم هم تدارک دیده بودم برای خودمون  اما طور ...

اما بچه هاش و اون عروس و داماد خونه خودش بودن 

اومد ببینه ما می‌خوایم چکار کنیم؟ که ماهم هیچ حرفی نزدیم 

بچه های بهش زنگ زدن که بیا می‌خوایم شروع کنیم 

 

که تشریف بردن 

2731
مهمونی نبود . سرکار بودم بچه پیش مادرم بود. غروب رفتم دنبالش مامانم گفت شام درست کردم ما هم تنهاییم ...

اشکال نداره فراموشش کن، کش نده

من خودمم زود عصبانی میشم ولی واقعا چیزی تو دلم نیس و بعدشم پشیمون میشم حتما همسرت الان پشیمونه، 

در بدترین ما انقدر خوبی و در بهترین ما آنقدر بدی هست، که هیچکس نمی‌تواند از دیگری عیب جویی کند...

منم بدترین یلدای عمرمو داشتم اومدم ی هفتس خونه مادرم که توی یک شهر دیگس و با خودم فاصله داره قرار بود شوهرم صبح بیاد امشبو اینجا باشیم صبح برگردیم باهم نیومد😔😔😔😔

همه با دست پر اومده بودن هرکسی ی چیزی خریده بود و من پول نداشتم حتی ی بسته ژله بخرم ی ژله درست کنم همه چیز زا همه پول گذاشته بودن خریده بودن من خیلییییی خجالت کشسدم وایستادم تنهایی ظزف هارو شستم ی کاری کرده باشم حداقل واقعا خجالت کشیدم😭😭😭😭😔😔😔😔

 اونقدر ادای آدمهای قوی را در آوردم که خودمم باورم شد قوی ام 😏 هرکی دلش گرفته بود من بودم....هرکی غصه داشت من بودم.....هرکس از عالم و آدم بریده بود من بودم......ولی وقتی نوبت ب خودم رسید.....بازم فقط من بودم و من.....🙂🙂🙂 داشتم با عروسک هام بازی میکردم نفهمیدم کی بزرگ شدم و شونه هام اینقدر قوی شد که این همه غم را به دوش کشیدم و آخ نگفتم🤫  هروقت گفتم خسته ام هیچکس باور نکرد خستگی مو این شد ک خسته شدم از زندگی💔 دلم میخواد یک شب بخوابم و دیگه صبح نشه چون واقعا خستم🖤   من اونقدر زیادی مهربونم که بهم میگن احمق پس برای من از سیاست داشتن نگو آرزوی مرگ کردم مرگ هم یادم نکرد💔یکی از تناقض هایی که توی زندگیم تجربش کردم این بوده که؛دلم واسه یه نفر خیلی تنگ شده بودش ولی دیگه نمیخواستم توی زندگیم باشه.....عجیب بود نبود.....؟؟؟ نامهربانی آتشم زد....آتشم زد💔💔 من کاربر جدید نیستم از زمان اقدس اینجا بودم....دیگه نی نی سایت جذابیت اون موقع ها را نداره  (قول میدم یک روز بشم ناجی همه زنهایی که به اجبار ظاهری همچو کوه داشتند و از درون نابود....) یک روزی که خواستم از سایت برای همیشه برم داستان زندگیمو حتما تعریف میکنم امیدوارم اون روز آخرش باشه ی پایان شیرین نه مثل این ۳۰ سال تلخ💔

[QUOTE=321740815]اما بچه هاش و اون عروس و داماد خونه خودش بودن  اومد ببینه ما می‌خوایم چکار کنیم؟ که ماهم هیچ ح ...[/QUOTE

 شاید خواسته بود ببینه اگر شما برنامه ای ندارین شمارو ببره خونشون

2740
منم بدترین یلدای عمرمو داشتم اومدم ی هفتس خونه مادرم که توی یک شهر دیگس و با خودم فاصله داره قرار بو ...

خب چرا برات 100 تومن 200 تومن کارت به کارت نکرد؟ مثلا لبو و ژله بخری

***عزیزانم لطفا در تاپیک های ختم و حاجت روایی ها تگم کنید. یک دنیا سپاس برای مهربانی شما ***
منم بدترین یلدای عمرمو داشتم اومدم ی هفتس خونه مادرم که توی یک شهر دیگس و با خودم فاصله داره قرار بو ...

عزیز دلم... واقعا بعضی وقتها مردها یه کارهایی میکنن آدم پیش خودش میگه خودشون رو چی فرض میکنن بی شعورا

خب چرا برات 100 تومن 200 تومن کارت به کارت نکرد؟ مثلا لبو و ژله بخری

خاک تو سرش از دیروز گوشی بی صاحاب شده شو هم جواب نمیده

 اونقدر ادای آدمهای قوی را در آوردم که خودمم باورم شد قوی ام 😏 هرکی دلش گرفته بود من بودم....هرکی غصه داشت من بودم.....هرکس از عالم و آدم بریده بود من بودم......ولی وقتی نوبت ب خودم رسید.....بازم فقط من بودم و من.....🙂🙂🙂 داشتم با عروسک هام بازی میکردم نفهمیدم کی بزرگ شدم و شونه هام اینقدر قوی شد که این همه غم را به دوش کشیدم و آخ نگفتم🤫  هروقت گفتم خسته ام هیچکس باور نکرد خستگی مو این شد ک خسته شدم از زندگی💔 دلم میخواد یک شب بخوابم و دیگه صبح نشه چون واقعا خستم🖤   من اونقدر زیادی مهربونم که بهم میگن احمق پس برای من از سیاست داشتن نگو آرزوی مرگ کردم مرگ هم یادم نکرد💔یکی از تناقض هایی که توی زندگیم تجربش کردم این بوده که؛دلم واسه یه نفر خیلی تنگ شده بودش ولی دیگه نمیخواستم توی زندگیم باشه.....عجیب بود نبود.....؟؟؟ نامهربانی آتشم زد....آتشم زد💔💔 من کاربر جدید نیستم از زمان اقدس اینجا بودم....دیگه نی نی سایت جذابیت اون موقع ها را نداره  (قول میدم یک روز بشم ناجی همه زنهایی که به اجبار ظاهری همچو کوه داشتند و از درون نابود....) یک روزی که خواستم از سایت برای همیشه برم داستان زندگیمو حتما تعریف میکنم امیدوارم اون روز آخرش باشه ی پایان شیرین نه مثل این ۳۰ سال تلخ💔
اشکال نداره فراموشش کن، کش نده من خودمم زود عصبانی میشم ولی واقعا چیزی تو دلم نیس و بعدشم پشیمون می ...

اگه پشیمون بود الان نیاید بپرسه حال بچه رو؟ رفت واسه خودش خوابید اصلا انگار نه انگار

عزیز دلم... واقعا بعضی وقتها مردها یه کارهایی میکنن آدم پیش خودش میگه خودشون رو چی فرض میکنن بی شعور ...

امشب واقعا بدترین شب عمرم بود خیلیییییی احساس حقارت و خجالت کردم😔😔😔 دلم میخواست میرفتم تو خیابون پرسه میزدم تا یلدا تموم بشه و ی نون خالی بخورم اما تو جمع اینجور نبودم😔😔😔😔

 اونقدر ادای آدمهای قوی را در آوردم که خودمم باورم شد قوی ام 😏 هرکی دلش گرفته بود من بودم....هرکی غصه داشت من بودم.....هرکس از عالم و آدم بریده بود من بودم......ولی وقتی نوبت ب خودم رسید.....بازم فقط من بودم و من.....🙂🙂🙂 داشتم با عروسک هام بازی میکردم نفهمیدم کی بزرگ شدم و شونه هام اینقدر قوی شد که این همه غم را به دوش کشیدم و آخ نگفتم🤫  هروقت گفتم خسته ام هیچکس باور نکرد خستگی مو این شد ک خسته شدم از زندگی💔 دلم میخواد یک شب بخوابم و دیگه صبح نشه چون واقعا خستم🖤   من اونقدر زیادی مهربونم که بهم میگن احمق پس برای من از سیاست داشتن نگو آرزوی مرگ کردم مرگ هم یادم نکرد💔یکی از تناقض هایی که توی زندگیم تجربش کردم این بوده که؛دلم واسه یه نفر خیلی تنگ شده بودش ولی دیگه نمیخواستم توی زندگیم باشه.....عجیب بود نبود.....؟؟؟ نامهربانی آتشم زد....آتشم زد💔💔 من کاربر جدید نیستم از زمان اقدس اینجا بودم....دیگه نی نی سایت جذابیت اون موقع ها را نداره  (قول میدم یک روز بشم ناجی همه زنهایی که به اجبار ظاهری همچو کوه داشتند و از درون نابود....) یک روزی که خواستم از سایت برای همیشه برم داستان زندگیمو حتما تعریف میکنم امیدوارم اون روز آخرش باشه ی پایان شیرین نه مثل این ۳۰ سال تلخ💔
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687