خاطره زایمان دربیمارستان میلاد

من روز22ابان تومیلادبستری شدم پرسنل ازپرستاروبهیاروخدمه خیلی خوب ومهربون بودن وهمه کارهای مریض راانجام میدادن روز23ساعت6/30صبح رفتیم برای سزارین اتاق عمل خیلی خیلی سردبودطوریکه کادرپزشکی هم صداشون دراومدوکمی گرم کردن متخصص بیهوشی خانم دکترطالوییی اومدن خیلی مهربون بودن وازمن پرسیدن که حالت خوبه گفتم نه چون من ازبی حسی خیلی میترسم لطفاحداقل به من ارام بخش بزنین خیلی میترسم گفت نه وقتی ارام بخش بزنیم خوابت میبره بذاربعدازبه دنیااومدن بچه ارام بخش میزنیم منم خیلی لسترس داشتم خیلی هرکاری کردن نتونستن من روبی حس کنن هرچی امپول میزن بی حس نمی شدمنم ازسرمامیلرزیدم ودکتراولی که نتونست بیحس کنه یه دکتردیگه اوردن اون هم نتونست من روبی حس کنه وقتی بتادین میزن گفتم که دکترمن هنوزبی حس نشدم گفتن پاتوبلندکن خیلی راحت بلندکردم مجبورشدن یه دکتردیگه بیارن اون هم نتونست بی حس کنن وبالاخره بیهوش کردن البته من ازاول همیشه به دکترمیگفتم من ازبی حسی میترسم من روبیهوش کنن ولی قبول نمی کردن ومیگفتن چون بیمارستان دولتیه سوسول بازی نیست بایدبیحس بشی من هم دردبی حسی روکشیدم هم عوارض بیهوشی رو . روززایمان پرسنل هیچکدوم اصلاخوب نبودن باوجوداینکه من اتاق خصوصی گرفته بودن حدود200تومن هم هزینه کردم موقعی که ملافه خونی بودبرام عوض نکردن وگفتن فرداعوض می کنیم ولی من اصرارکردم برام عوض کردن روزترخیص هم پرسنل شب اول بودن که بازم خیل یخوب ومهربون بودن درکل هزینه زایمان من دربیمارستان میلاد400تومن بااتاق وشیرینی ووسایلی که ازبیمارستان خریدیم دراومد. به قول معروف هرچقدرپول بدی اش میخوری من اولی روتوکسری که خصوصی بودزایمان کردم وخیی عالی بودولی الان هزینه اش شده بود9میلیون تومن که من نتونستم هزینه روبدم ومجبورشدم برم میلاد استرسی که به خاطربیحسی بهم واردشده بودباعث شدکه گردن دردشدیدبگیرم و4روزمن روگرفتارکردطوی که مثل چوب خشک شده بودم وبه زوربه بچه شیرمیدادم