آزگل باید یه چیزی میگفتم اصلا سکوتم قشنگ نبود فقط از حرکت پدر شوهرم راضیم و کمی آرومم
چون مستقیم بهش گفت
شوهرم میگه بابام خونه خودش بوده که اجازه داشته مستقیم تر و تیز تر صحبت کنه من که خونه خودم نبودم بخوام بگم نباش
🤦🏼♀️🤦🏼♀️
آزگل یعنی چکار کنم میگم نکنه حامد فکر کنه مشکلیه خدایی نکرده
آخه دو یا سه باری تنها رفتم معاینه شدم منتظرم موند خارج اتاق معاینه
از خودمم ناراحتم بگو آخه این چه بحث چرتیه که باز میکنی وقتی اون غریبه تره چرا کبریت میندازی داخل انبار باروت 🤦🏼♀️🤦🏼♀️🤦🏼♀️🤦🏼♀️
خیلی ناراحتم دلم گریه میخواد من با ذوق همه چی رو گفتم بهش حتی کمبود ویتامین d حتی دکتر گفت نمک رو نخور بخدا بعد این خانومه اینو گفت 🥹