2737
2734

خانوما ۶ روزه زایمان کردم سزارین شدم از دیروز خودبه خود گریم میگیره روزا کاملا شادم و میخندم کمکی دارم مادر شوهرم ،خواهر شوهرم،و مادرم خیلی کمکم میکنن روزا کنارمن میگیم و میخندیم ولی با امشب دو شبه که شبا گریم میگیره بی خود و بی جهت و خواهر شوهرم مجرده شبا پیشمون میمونه که کمکمون کنه من شیر میدم اون آروغ بچه رو میگیره،بچم شیرمو نگرفت چون سینم فلت بود واینکه دارو مصرف میکردم بخاطر بیماری پانیک اتکم دکترم گفت بهتره شیرتو ندی و.. منم چون بهونه داشتم برا اقوام فضول گفتم بچه سینمو نمیگیره شیر ندادم شبا که من خوابم خواهر شوهرم شیر خشک میده به بچم عذاب وجدان میگیرم نکنه بچم منو نفهمه یا فک کنه اون مادرشه چون خودم سخته سرپا بچرخونمش خواهرشوهرم اینکارو میکنه بچم اروم میشه من افکار بدی میگیرم اینکه ب بچم شیر خودمو ندادم که منو بفهمه یا بهم وابستگی داشته باشه حتی با اون آرومتر از وقتیه که با منه امشب با سوزن نگین دوزی لباس پسرمو دوختم این فکر اومد سراغم نکنه  بچه آسیب بزنم وقتی تنهاییم مثلا سوزن کنم تو چشمش با شاهرگشو بزنم و بکشمش یا بهش صدمه بزنم دارم دیوونه میشم میدونم این کارارو نمیکنم ولی فکرش عذابم میده البته خود پانیک هم افکار وسواسی و چرند داره الانم که بدتر شدم چون به موجود کاملا بی دفاع دارم میترسم باهاش تنها باشم بلایی سرش بیارم😭😭😭 ببخشید طولانی شد از تجربه هاتون بگید تورو خدا

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

نترس عزیزم، تا حدی طبیعیه، کمی هم به خاطر سابقه بیماریتون شدت پیدا کرده.

اکثر مادرا نگران از دست دادن بچه میشن، برا همین نمیخوابن و گریه میکنن. حالا که شیر نمیدی داروهات رو قطع نکن.

ای میهن، ای انبوه اندوهان دیرین / ای چون دل من، ای خموش گریه آگین/ در پرده های اشک پنهان، کرده بالین/ ای میهن، ای داد/ از آشیانت بوی خون می‌آورد باد...
2731

فقط میتونم بگم به این فک کن ماها ک هرروز تویی درمانیم معلوم نیست ک باردار بشیم بچمون بغل بگیریم هزارتا چیز دیگ هزارتا دارویی جور واجچر ک به خود من جواب نداده  به این فک کن ک خدا بهت ی هدیه بزرگ داده خوشحال باش از داشتنش این روزارو با خوشحالی بگذرون تا خاطرات گریه اینا ... هر وقت خسته شدی به این فک کن اگ جلو مطب دکترا بودی اگ هرروز التماس بودی اگ شب سرتو میزاشتی رو بالشت از خودت شرمتده بودی ک نمیتونی باردار بشی ... هی

عزیزم حتما به روانشناس و روانپزشک مراجعه کن.

مثل من نباش و خودتو عذاب نده آخرش بعد چندماه زندگیو بخودتو بچه و شوهرت سیاه کردن تازه بری روانشناس.

اینکه هستن کمکت خیلللللی خوبه ،باور کن اگه نباشن خیلی سخته برات،اصلا فکر اینو نکن که بهت وابسته نشه یاچی،انقد وقت داری باهاش وقت بگذرونی ازش خسته میشی دلت میخاد یکی بیاد بگیرتش چندساعت نگهش داره.

نگران نباش عزیزم میگذره این روزا....فقط میتونم بگم لعنتتتتت به افسردگی بعد زایمان لعنت....منم بچم شیرخشکی شد بعد چهل روز که همه رفتن و دورو برم خلوت شد بچم کم کم بهم عادت کرد...منم فکرای عجیب میومد سراغم مثلا بچم رو پاهام بود تا بخوابونمش چاقو تو دستم میوه پوست میکندم،بعد میگفتم وای نکنه چاقو رو یهو فرو کنم تو شکمش😐بعد میترسیدم چاقو رو پرت میکردم یه طرف دیگه...شروع میکردم به صلوات و دعا خوندن تا کم کم این افکار سمی و مزخرف ازم دور شد

🌸اِلٰهْی وَ رَبّی مَن لی غَیْرُکْ🌸 خیلی حرفا داشتم واسه گفتن،واسه نوشتن ولیییی حیف،امان از دست نینی یار😡 این کاربری دست ۴۰ نفره⬅️ یک:منِ دیوانه یِ عصبی🤬 دو: منِ مهربونو دلسوز☺️ سه:منِ نگرانِ استرسی😬 چهار:منِ شوخو خنده رو🤭 پنج:منِ خسته و بیحال😮‍💨 و...🙄🤔🤨  ✅پس اگه تو یه تاپیکی یچی گفتم،تو یه تاپیکِ دیگه یچی دیگه،سعی نکن مُچمو بگیری😏این منم فقط گاهی وقتا بسته به شرایط جویِ تاپیک مودم عوض میشه.همین😘
2738
نگران نباش عزیزم میگذره این روزا....فقط میتونم بگم لعنتتتتت به افسردگی بعد زایمان لعنت....منم بچم شی ...

دقیقا منم مثل شما فکر میکنم این افکارو دارم ولی موقع تنهایی نه وقتی که دورم شلوغه برا همین از تنها شدن میترسم بعد خواهرشوهرم همیشه پیشمونه میبینه گریه میکنم تعجب میکنه میگه دیوونه شدی و این بدتره

دقیقا منم مثل شما فکر میکنم این افکارو دارم ولی موقع تنهایی نه وقتی که دورم شلوغه برا همین از تنها ش ...

نه دیگه خواهر شوهرت تجربه نکرده و به اشتباه این حرفو میزنه....منی که خودم کشیدم این دردو واقعا درکت میکنم.... هر وقت این افکار بهت هجوم آورد سریع حالتو عوض کن بهش پروبال نده....از خدا کمک بخواه برای پسرت کتاب بخون،قرآن بخون.... 

یچیز دیگه،بعد زایمانت آزمایش کامل دادی؟؟؟؟من بعد زایمان آز دادم کلی تو بدنم ویتامین دی و کمبود آهنو ...‌‌اینا داشتم،بعدش که دکتر بهم قرص و ویتامینو اینا داد استفاده کردم خیلی بهتر شدم....چون یسری ویتامینا کمبودش در بدن افسردگی میاره دیگه

🌸اِلٰهْی وَ رَبّی مَن لی غَیْرُکْ🌸 خیلی حرفا داشتم واسه گفتن،واسه نوشتن ولیییی حیف،امان از دست نینی یار😡 این کاربری دست ۴۰ نفره⬅️ یک:منِ دیوانه یِ عصبی🤬 دو: منِ مهربونو دلسوز☺️ سه:منِ نگرانِ استرسی😬 چهار:منِ شوخو خنده رو🤭 پنج:منِ خسته و بیحال😮‍💨 و...🙄🤔🤨  ✅پس اگه تو یه تاپیکی یچی گفتم،تو یه تاپیکِ دیگه یچی دیگه،سعی نکن مُچمو بگیری😏این منم فقط گاهی وقتا بسته به شرایط جویِ تاپیک مودم عوض میشه.همین😘
نگران نباش عزیزم میگذره این روزا....فقط میتونم بگم لعنتتتتت به افسردگی بعد زایمان لعنت....منم بچم شی ...

عزیزم افسردگی هم داشتی منم این فکرا روداشتم کمتر شده ولی بعداز۵سال هنوزم هستن

عزیزم افسردگی هم داشتی منم این فکرا روداشتم کمتر شده ولی بعداز۵سال هنوزم هستن

فقط باید ذهنو مشغول نگه داری به چیزای خوب فکر کنی تا از بین بره....باشگاه حالمو خیلی خوب کرد،خیاطیمو ادامه دادم،درکنارش کارای هنریِ دیگه ایم میکنم،با بچهام بیشتر بازی میکنم،یه مدتم گیر داده بودم به شیرینی و کیک پزی هروز کارم شده بود پختن کیک دیگه قندم رفت بالا بیخیال شدم😅 

ولی منظورم اینه نزاشتم بیکار بمونم تا افکار منفی هجوم بیارن سمتم.... 

نماز و ذکر گفتنم خیلی توحاله خوبم تاثیر داشت بنظرم 

من دکترم بهم قرصای ویتامینم داد که اونم به نوبه خودش بی تاثیر نبود،چون میدونی که ویتامینایِ بدن کم باشن یا بدن سرد باشه افسردگی میاره

🌸اِلٰهْی وَ رَبّی مَن لی غَیْرُکْ🌸 خیلی حرفا داشتم واسه گفتن،واسه نوشتن ولیییی حیف،امان از دست نینی یار😡 این کاربری دست ۴۰ نفره⬅️ یک:منِ دیوانه یِ عصبی🤬 دو: منِ مهربونو دلسوز☺️ سه:منِ نگرانِ استرسی😬 چهار:منِ شوخو خنده رو🤭 پنج:منِ خسته و بیحال😮‍💨 و...🙄🤔🤨  ✅پس اگه تو یه تاپیکی یچی گفتم،تو یه تاپیکِ دیگه یچی دیگه،سعی نکن مُچمو بگیری😏این منم فقط گاهی وقتا بسته به شرایط جویِ تاپیک مودم عوض میشه.همین😘
فقط باید ذهنو مشغول نگه داری به چیزای خوب فکر کنی تا از بین بره....باشگاه حالمو خیلی خوب کرد،خیاطیمو ...

شما افسردگی هم داشتی؟ من حوصله هیچ کاری رو ندارم دارو هم میخورم ولی فایده نداشته

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687