2737
2734
عنوان

ترسناکترین اتفاق زندگیم fahi

3482 بازدید | 469 پست
سلام دوستان یه ماجرایی رو میخوام براتون تعریف کنم . من ساکن تهرانم ولی به خاطر تعهد تحصیلی چند سال قم کار کردم . یعنی رفت آمد به قم داشتم این داستان مال سال ٨٩ هست که برام اتفاق افتاد ، من معمولا سه شنبه ها ساعت ٧ شب کارم تموم میشد و از محل کار میرفتم میدونً
زندگیم بوی گل میده! گل "رز "و "یاس"!
هفتادو دوتن و میومدم تهران ، ببخشید بدون اینکه بخوام پست اول نصفه ارسال شد ، برید تاپیکهای دیگه تا من تایپ کنم
زندگیم بوی گل میده! گل "رز "و "یاس"!


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728
بگو فهی جون تا حالا از این تاپیک ها نزدی همه مشتاقیم
نه...من هرگز نمی نالم.قرن ها نالیدن بس است.می خواهم فریاد بزنم. اگر نتوانستم سکوت می کنم.نالیدن فرزندان ماکیاولی را خشنود می کند...
2740
بعد از مدتی ساعت کارم به ٩ شب منقل شد و چون زمان مناسبی نبود با به آژانس قرار گذاشتم که خر هفته یه راننده ثابت بیاد دنبالم و منو از محل کار ببره تهران که اوایل خیلی راحت بودمولی راننده ها نظم نداشتن گاهی با تاخیر میومدن گاهی میرفتن از به جای دیگه تو مسیر بار بر میداشتن و گاهی با زن و بچه میومدن و من هم خسته بودم و حوصله این داستانها رو نداشتم تصمیم گرفتم با ماشین خودم رفت و آمد کنم
زندگیم بوی گل میده! گل "رز "و "یاس"!
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز