درد دل مادر شوهر خواهر شوهری...

اول از همه بگم که حرفام جنبه درد دل داره عزیزان ....خواهر شوهرم زمستون رفت مشهد و سوغاتی واسه من یه شال آورد و برای پسرم یه دست لباس خونگی و یه سوییشرت و در کنارشونم هل و نبات و زعفرون و ادویه و ...من هم به رسم ادب یه دونه میوه خوری خیلی شیک واسش گرفتم حدود 100 تومن ...اینم بگم که خواهرشوهرم الان بارداره و ماه آینده زایمانشه واسه همین تقریبا از اول بارداریش خونه مادرشوهرم بوده بچه دومشو بارداره البته....بگذریم...من خرداد ماه رفتم مشهد و واسه مادر شوهرم یه روسری و یه ساعت گرفتم بهمراه کلی زعفرون و نبات و ادویه و ....که البته همین پکیج رو واسه خواهر شوهرمم گرفتم واسه خواهر شوهرم یه لباس بارداری یه روسری واسه دختره اولش یه کیف عروسکی موزیکال و یه لباس مهمونی و واسه نی نیش که بدتیا نیومده دو تا سرهمی و یه ست پنج تیکه آوردم ...اینم بگم که چون خودم شاغلم هزینه کردن واسم سخت نیست و سعی کردم تا حد ممکن جنسای عالی و شیک بگیرم واسه خانواده خودمم سوغاتی گرفتم که اونا حتی اومدن فرودگاه با دسته گل و یه حلقه گل واسه پسرم و مارو مستقیم بردن خونشون و تدارک شام دیده بودن...مامانم عادت داره به مناسبتای خاص مث روز زن واسم هدیه میگیره ....البته وضع مالیشون خیلی معمولیه و هدیه در حد ظرف و اینا.... حالا ناراحتیم از اینه که چرا خانواده شوهرم واسم چیزی نگرفتن با اینکه تقریبا همه جا رسم هست کسی که از زیارت میاد یه چیزی بهش بدن...خانما بخدا توقع مالی ندارم بحث احترامه...هر چند وضع خانواده شوهرم عالیه و خواهر شوهرم وضعش از اونا هم عالیتره