سلام من به تازه گی پدر شوهرم فوت شدن چند روز دیگه چهلمشونه حالا مادر شوهرم تنهاست شوهرم که سرکاره تا دیر وقت یه خواهرشوهرمم میره سرکار دیر میاد اونیکی خواهرشوهرم هشتگرده دوتا بچه مپرسه ای داره نمیاد حالا به من میگن بیچاره تنهاست از تنهایی دق نکنه و گریه و... تو از صب تا ما میایم برو پیشش یکم مسائله ای نیست ولی همش من که نمیتونم دلم میخواد صبحا تا بچم از مدرسه میاد یخورده پیاده روی کنم خرید کنم ولی اسیر شدم از یه طرف میترسم چیزی بگم بگن سر پدر مادر خودتم بیاد دور از جون اینطوری میکنی همشم اونجا باشم اسیر و افسرده ام خانوادشم کلا حالیشون نیست که چی میگم
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!! من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه
کلا بیشتر رسم اینه ک تا چهلم میرن و میان و دور همن ولی بعد چهل دیگ همه چی تموم میشه. ب نظر من ک این کارو نکن وظیفت میشه. شبها ک شوهرت میاد باهم برید ی سر بزنید ی شب در میون و بعد کم کم بکن دو شب در میون و اینجوری....
اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان.خوشبختی یعنی صبح ک چشماتو باز میکنی ببینی عشقای زندگیت دارن نفس میکشن.