من مسریو دوست دارم ک ازخودم کوچکتره و سطحش پایینه و کارگره و اوایل بخاطر ادب و مهربونیش خوشم اومد و بعد باهم حرف زدیم و گفتم بهش علاقه دارم و اونم گفت دارم. خیلی باحترام و مهربون بود تااینکه دید من چقدر خوبم و دوسش دارم گفت دارم میرم ازینمحل منم گریه و زاری کردمخیلی و موند و الانم بعد ۲ماه سه بار گفته میرم و رفتمو
.هی اذیتم میکنه و میگه من رفتم . درحالی ک هست. پیام میده بهم دیگ زنگ نزن خسته شدم. بعدش بهم زنگ میزنه . نمیدونم چرا اذیتم میکنه . اینم بگم اولین بار خیلی التماس کردم نره .ولی الان عادت کردم و ازطرفی هنوز خیلی دوسش دارم