بیایید یه تاپیک واقعا مفید داشته باشیم واسه اونایی که کنکور دارن،پس لطفاً اگه تا حالا کنکور دادید و تجربه هایی دارید که فکر میکنید به درد بقیه میخوره به اشتراک بذارید.
از سال اول کنکورم شروع کنیم،که از اول سال تا آخرین روز کنکور دائما درحال چیدن برنامه بودم،انواع و اقسام روش های برنامه ریزی رو تست کرده بودم،مثلا برنامه واحدی میچیدم میگفتم امروز دو واحد زیست میخونم سه واحد شیمی حالا هر ساعتی شروع کردم مهم نیست،یا یه حالت برنامه دیگه که ساعت هارو دقیق مشخص میکردم و از ۸ قرار بود شروع کنم تا ۹ شب،ولی هیچکدوم،دقیقا هیچکدوم از برنامه هام توی سال اول به صورت کامل انجام نشدن چون نه برنامه ریزی رو خوب بلد بودم و نه خوب اجرا میکردم،بعضی اوقات برنامه هام خیلی آرمانی میشد و شورش درمیومد یا بعضی اوقات خیلی شلخته میشد و نمیفهمیدم باید چکار کنم،فکر کنم دلیل اصلیش این بود که هدف مشخصی واسه برنامه هام نبود،هدف برنامهریزی از آزمون دادن و تحلیل کردنش میاد و من فقط آزمون میدادم چون مدرسه میگفت باید بدید و از تحلیل و اینا هم که هیچ خبری نبود،سال اول همینطوری گذشت و هیچی به هیچی،حتی تا ماه آخر هم امید کاذب داشتم که شروع میکنم و میرسونم ،به نظر من نا امید بودن خیلی خیلی بهتر از امیدواری کاذبه،چون اونی که الکی امید داره انگاری که چشماش نمیبینه،هیچوقت نمیتونه وخامت اوضاع رو متوجه بشه و همیشه فکر میکنه اوضاع خوبه و هیچوقت واسه تغییر کردن حرکت نمیکنه اما اونی که ناامیده یه احتمالی واسه بلند شدن و حرکت کردن داره.
سال دوم هم تا عید دقیقا همینطوری گذشت و عید به این نتیجه رسیدم که باید مشاور بگیرم،از همون اول مشاور با ۱۱ ساعت برنامه شروع کرد که بازم تا آخرین روز کنکور برنامه مشاور رو نتونستم کامل انجام بدم ولی بدترین حالت ۷۰،۸۰ درصد برنامه رو عملی میکردم،ازمون های قلمچی و سنجش هم که مشاور گفت ثبت نام کردم،توی اون مدت هم خیلی خیلی پیش میومد که خسته میشدم،روز هایی بود که هیچی نمیخوندم یا خیلی نا امید میشدم ولی بازم اجباراً ادامه میدادم در نهایت هم از نتیجه خودم راضی بودم،رتبه کشوریم نسبت به سال پیشم ۲۵ هزار تا بهتر شده بود.
امیدوارم که واستون مفید بوده باشه.