2733
2739
عنوان

چرا مردا اینجوری شدن؟!!!!

632 بازدید | 28 پست
چندروزه هرتاپیکی میبینم درباره اینه که آی شوهرم دیوونه شده,آی شوهرم ازخونه رفته,جدا" چرا اینجوری شدن؟
حلمای نازم درتاریخ93/4/14,ساعت 50/14دقیقه با وزن 2970اومد بغلم،خدااااااااایا شکرت
خداروهزارمرتبه شکر شوهرم خیلیییی خوبه,اونروز به شوخی باهم جرو بحث میکردیم که حرصمو دربیاره,,بعد که رفته بیرون اس داده که من چون دوست دارم باهت شوخی میکنم و دلم میخواد بعدازاینکه زن و شوهرخوبی برای هم باشیم دوست خوبی هم باشیم
حلمای نازم درتاریخ93/4/14,ساعت 50/14دقیقه با وزن 2970اومد بغلم،خدااااااااایا شکرت
ببین نظرات اینجا خیلی خوبه ها ولی تهش ادم نیاز داره یه ادم متخصص بهش بگه چیکار کنه. من خودم هربار مساله اینجوری برام پیش میاد میرم سراغ دکترساینا. بیا اینم لینکش بعد تازه خیالمم راحته که اگر مشکلم حل نشه پولمو کامل برمیگردونن.



بس که لوسن. تی تیش شدن طاقت ایستادن مقابل مشکلات رو ندارن. فقط میخوان دنیا واسشون گل و بلبل باشه. تا به مشکل برمیخورن میخوان به قولی صورت مسئله رو پاک کنن. البته دروغ چرا ما خانوم ها هم یه خوردن زبون دراز شدیم یواشکی بین خودمون بمونه.
2742
فکر کنم بخاطر وضع اقتصادی و مشکلاتی که بیرون دارن هست بعد توقع دارن ما درک کنیم اما بعضی از خانم ها بجای درک کردن ناز میارن یا شاید اونا هم خسته ان بعد یه چیزی به همسرشون میگن اونا هم دعوا میکنن کتک میزنن یا از خونه بیرون میرن
عزیزم به نظر من دلیلش ایننه که فرهنگ ما که مردسالاره متااااااسفاااااانههههههههههههههه مردا عادت کردن به حرف حرف خودشون بودن از نظر قانونی هم که حق کار کردن نکردن حق بیرون رفتن حق تحصیل حق مکان و.................. با مرده متاسفاااااانهههههههههههههههههه یک مهریس که 100 خوردییشو بیشتر نمیدن و هنش هم فرهنگ سازی میکنن مهر زن نکنید دیگه معلومه حال و روزمون این میشه
2740
عزیزم دو سه تا مورد در روز دلیل نمیشه همه زندگی ها بد شده باشن. درضمن همه آدم ها وقت دعوا تلخ میشن. شوهر این خانوم ها هم وقت صلح، از دید زنشون، بهترین مردهای دنیا هستن. بلاخره زندگی بالا پایین زیاد داره
جوری درباره دیگران صحبت نکن، که اگر روزی همون حرفها رو درباره خودت زدن، دلت بشکنه!
دیروز تو حیاط مامانمینا نشسته بودیم ساعت دوازده شب دیدم از اپارتمانای روبروشون صدای دادو جیغ یه زنه میاد با شوهرش دعواش شده بود ولی فک کنم تقصیر مرده بود چون جرات نمیکرد چیزی بگه همش میگفت باشه باشه,زنه هم داد میزد میگفت خسته شدم از این زندگی,تا یکساعت فقط جیغ و داد میکرد که همسایه هاشون رفتن جداشون کردن,میخواست خودشو از پنجره بندازه پایین بچش گریه میکرد میگفت مامان توروخدا اینمارونکن
حلمای نازم درتاریخ93/4/14,ساعت 50/14دقیقه با وزن 2970اومد بغلم،خدااااااااایا شکرت
مامانم دیروز میگه واقعا بعضی زندگیا به درد جرز دیوارم نمیخورن اخه چرا باید کار به اینجابکشه,واقعا نصف بیشتر دعواها بخاطر مشکلات اقتصادیه
حلمای نازم درتاریخ93/4/14,ساعت 50/14دقیقه با وزن 2970اومد بغلم،خدااااااااایا شکرت
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز