2733
2739
عنوان

اینقدر خستم که بی حس شدم😕

29 بازدید | 0 پست

شوهرم فکر می کنه مامان و خواهرش فرشتن من شیطون😏

فکر می کنه همه ی زنا خوبن جز من

منی که با بی پولیش،بداخلاقیش،رفیق بازیش ساختم وسوختم منی که بخاطرش تو این سن افسردگی گرفتم و...

مطمئنم یه روزی می فهمه که دیر شده و دیگه کنارش نیستم

کاش خانوادم پشتم بودن وگرنه دیگه نمی موندم ولی از سرزنش کردن و حرفاشون می ترسم

چقدر تنهام،اینقدری ناراحتم که بی حس شدم فقط میدونم دلم می خواد چشمام و ببندم و دیگه باز نکنم

نمی خوام گریه کنن،نمی خوام بهش بگم ناراحتم فقط می خوام گوشیم و خاموش کنم و برم جایی هیچ کس نباشه

ولی حتی این کارم نمی تونم انجام بدم


کاش یه روزی برسه بیام با خوشحالی تایپیک بزنم که رفتم سرکار و مستقل شدم و حالا باخیال راحت ازش جدا میشم و میرم جایی که هیچ کسی نباشه بدتر ناراحتم کنه

دوسش دارم ولی این دوست داشتن فقط اذیتم می کنه

حق من نیست این حرفارو بشنوم حقه من نیست وقتی همه جوره باهاش ساختم بهم بگه نگاه بقیه ی زنا کن 

همون زنایی رو که می کوبه تو سرم فقط ظاهرشون ودیده بخدا حاضر نیستن بااین شرایط کنارش بمونن کاش می فهمید😢

فقط خواستم یکم دردو دل کنم ببخشید دوستان خواهشا سرزنش نکنید

اینطور نیست که حرفی برای گفتن نداشته باشیم.                    درحقیقت حرفای ناگفته زیادی داریم.      اماچون هر انچه که تابه امروز گفته ایم بی فایده بوده دیگر سکوت کرده ایم... 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687