2737
2734

بچه ها. من از یک نفری خوشم میومد، باهم وارد رابطه شدیم. حدودا ۴ ماهه باهمیم ولی انقدر همه چی قشنگ بود انگار ۲۰ ساله دوستیم. انقدر حواسش بهم بود..انقدر همه جا حواسش بود یه قطره اشک از چشمم نیاد. هرجا حالم بود پشت سرم اومد. همکلاسی دانشگاهمه ی سال بزرگ تره ازم . همه جا کنارم بود. همه جا خندوندتم. هر هفته بخاطرم اومد همو ببنییم وقتی دانشگاه تعطیل شد. 

فرنچ پرسم شکست ی مدت بعد رفت ی بهترشو برام خرید. هیچ جا نشد ناراحتم کنه. 

همش کنارم بود...

بخاطرم با بعضی دوستاشم کات کرد... 

صبحم با اون بود شبمم با اون...


خا چرا باهاش ازدواج نکردی بعدا

کاش ناشناخته می ماندند، آدم هایی که فکر می کردیم بهترین اند! آن هایی که رویِ معرفتشان حساب کرده بودیم. کاش سر از کارشان در نمی آوردیم، آن رویِ سکه شان را نمی دیدیم، نقابشان را کنار نمی زدیم. کاش تصوراتمان را، اعتمادمان را، آرامشمان را؛ خراب نمی کردیم...! لیلا که شدی حرف مرا میفهمی، مجنون تمام قصه ها نامردند...
ببین نظرات اینجا خیلی خوبه ها ولی تهش ادم نیاز داره یه ادم متخصص بهش بگه چیکار کنه. من خودم هربار مساله اینجوری برام پیش میاد میرم سراغ دکترساینا. بیا اینم لینکش بعد تازه خیالمم راحته که اگر مشکلم حل نشه پولمو کامل برمیگردونن.



خوب

به لحظه ای فکر می کنم🍁🍁🍁که بعد از هر بار اشک ریختن🍁🍁🍁صورتم را با دستان خودم پاک می کنم🍁🍁🍁خودم را مرتب می کنم 🍁🍁🍁و به زندگی ادامه می دهم🍁🍁🍁به گذرا بودن همان لحظه فکر می کنم 🍁🍁🍁و گذرا بودن مابقی اتفاقات زندگی 🍁🍁🍁و گذشتن عمری که از شما چه پنهان 🍁🍁🍁به فردایش هیچ اعتباری نیست🍁🍁🍁 و در همان لحظه نفسی می کشم🍁🍁🍁هر اتفاقی که نیاز به بخشش من دارد می بخشم 🍁🍁🍁و می گذارم در گذشته ام برای همیشه بماند🍁🍁🍁و ادامه لحظه های باقی را 🍁🍁🍁 نوش جان می کنم
2742

عیبی نداره شاید این طفلی بهتر باشه 

ضمناا از کجا میدونی شخصیت واقعیش اون بود سطحی نگاه نکن عزیزدلم 

بهترین نوع وفاداری موندن پای خودته چون در اخر فقط خودتی که برای خودت میمونی 

روانیش بودم و هستم. کلی ذوق داشتم هر هفته برای دیدنش. 

اولین ادمی شد که انقدر دوستش داشتم..

حالا من یه دوست دارم، برادرش ۲۵ سالشه. حقوقش هم خوبه. ماهی ۲۰ تومن( پول برامون تو خانواده مهم نیست فقط گفتم که دوباره نگم) 

با این پسره خیلی شوخی و کل کل میکردیم. دیروز با دوستم و داداشش رفتیم بیرون. خانواده ها در ارتباطن. خانوادشون خونمون شام بودن. وقتی برگشتم فهمیدم خواستگاری کردن ازم.

خیلی پسر خوب و با شخصیتیه. خانوادم خیلی خیلی قبولش دارن.‌و خیلی دوسش دارن اونم خیلی احترام میذاره بهشون و گفته از من خیلی خوشش میاد...

از دیشب هروقت یاد پسری که باهاش تو ارتباطم افتادم گریه کردم.

2740

حال اونم الان خیلی بده...

اونم قصدش خواستگاری بود ولی چون الان سنش کمه گذاشته بودیم هروقت گلیم هر دومون از اب اومد بیرون...

میبینمش ضربان قلبم می‌ره رو هزار هنوز. هنوزم نفسم میره وقتی پیام میده. ولی هنوز به خانواده ام چیزی ازش نگفتم

ولی شرابط خانوادگی خواستگارم بهتره. تفکرشون یکم بیشتر با ما میخونه. هم شهریمون هم هستن حدودا.

دارم داغون میشم.

 کسی که دوسش دارم سیگار میکشه، جوونه هنوز. یکم بچه تره. اون یکی نه سیگار نه چیزی کلا هم اهل زندگیه..

میترسم...میترسم کنار یکی بخوابم و دوسش نداشته باشم..

حال اونم الان خیلی بده... اونم قصدش خواستگاری بود ولی چون الان سنش کمه گذاشته بودیم هروقت گلیم هر د ...

خب قبول نکن😐

این دیگه اینقدر شیون و زاری نداره که

کاش ناشناخته می ماندند، آدم هایی که فکر می کردیم بهترین اند! آن هایی که رویِ معرفتشان حساب کرده بودیم. کاش سر از کارشان در نمی آوردیم، آن رویِ سکه شان را نمی دیدیم، نقابشان را کنار نمی زدیم. کاش تصوراتمان را، اعتمادمان را، آرامشمان را؛ خراب نمی کردیم...! لیلا که شدی حرف مرا میفهمی، مجنون تمام قصه ها نامردند...
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز