متاسفانه من روحیه جنگ طلبیم خیلی بالاست.همش دنبال نقطه ضعف همسرم هستم تا بهش ایراد بگیرم.ولی خودم میدونم خیلی مرد خوبیه.ولی وقتی یه بهونه ای دستم میده که زیادم مهم نیست یه جنگ بزرگ راه میندازم.مثلا یه جاییه که نمیتونه گوشیشو جواب بده.منم صد درصد مطمعنم ولی تا بیاد هزار تا بدوبیراه بارش میکنم.دعوا و جیغ و داد و ....بعد تهدیدش میکنم تنهات میذارم.نود درصد مواقع جلومو میگیره.به خاطر اشتباه نکردش عذر خواهی میکنه.میگه ببخشید تقصیر من بود که جواب ندادم باعث شدم تو فکرهای بدی بکنی.ولی اگه میخوای مثلا پاشو بریم فلان جا تا بپرسیم ازش خیالت راحت بشه. ولی اون یک درصدی که اونم لج میکنه جلومو نمیگیره تا ماشینو برمیدارم میام تو خیابون عین سگ پشیمون میشم.میگم عجب کاری کردما.بعد انقدر بد و بیراه مینویسم براش که نو بیغیرتی منو ول کردی تو خیابوناو...بعد زنگ میزنه کجایی میاد دنبالم.هر دفعه میگم این دیگه اخرین باره که اذیتش میکنم.ولی بازم تکرار میکنم.
من شاغلم.روابط اجتماعی خیلی بالایی دارم.با همه رابطم خوبه.با هیشکی دعوا و تندی نمیکنم.تا حالا هم اجازه ندادم کسی بفهمه ما مشکلی داریم.از نظر همه زندگیمون عاالیه.ولی متاسفانه رفتار من با همسرم و پسر سه سالم خوب نیست.به نظرتون مشکل از چی میتونه باشه؟همچین تجربه ای داشتین؟