2737
2739

همسایمون

حسی رو تو قلبم به‌وجود آوردی که مطمئنم اگه نبودی هیچوقت تجربش نمیکردم.                 عشقم غفور♡                                       پنجمین حساب کاربری( اولین عضویت من در سایت ۱۴۰۰/۱/۸)                                  
ببین نظرات اینجا خیلی خوبه ها ولی تهش ادم نیاز داره یه ادم متخصص بهش بگه چیکار کنه. من خودم هربار مساله اینجوری برام پیش میاد میرم سراغ دکترساینا. بیا اینم لینکش بعد تازه خیالمم راحته که اگر مشکلم حل نشه پولمو کامل برمیگردونن.



2742
2740
خواهرم  ی ماه گذشته هوشیاریش،پایینه مدام دشت و پاهاش ی طرف بدن و ب میله ها میزنه

ان شالله خوب میشه

این پسر همسایمون فک کن مخشو گذاشتن تو شکمش 

بعد درستش کردن دوباره

حسی رو تو قلبم به‌وجود آوردی که مطمئنم اگه نبودی هیچوقت تجربش نمیکردم.                 عشقم غفور♡                                       پنجمین حساب کاربری( اولین عضویت من در سایت ۱۴۰۰/۱/۸)                                  
میشی محرم دردم میشه بگی از شرایطتون چجوری بو 

بزار ی چیزی بهت بگم .... معجزه رو ندیدی من دیدم .... سرش ضربه نخورده بود ولی تومور مغزی حاد بود ... ازونا ک هر چند وقت ی بار میرفت تو کمای عمیق .... آخرین باری ک بهوش اومد خیلی دورو بریاشو نمیشناخت همه ی دل سیر دیدنش و باهاش خداحافظی هم کردن چون دکترش گفت موقتیه همه چ ..‌‌ آخرین بار رفت تو کما یکماه اسفند ماه بود ..‌ شب تولدش و سال تحویل تو کما بود با هشیاری نمیدونم ۳ بود یا چند ... گفتن تا صبح دوووم نمیاره .‌‌ تمام پروفایلاشو بنر تسلیت گذاشتن .‌‌ انقدر همه ناامید بودن ...‌ اون شب من و خیلیای دیگه قلبمون شکست ... گریه کردیم و دعا کردیم ... آیت الکرسی ... با خدا حرف زدم ..‌ و فردا صبح زنده بود ..‌ داغون بود ولی زنده موند و بهتر شد ..‌ عزیزم ناامید نباش ..‌ طول عمر دست من و تو نیست  ولی گاهی دعاهامون واسطه است ... 



عزیزم انشالله خدا شفا میده.

دعا بخونید براش.خیلی تاثیر داره.

داداشم تصادف کرد.

با موتور.پنجاه متر بیشتر رو اسفالت کشیده شد.

له و لورده شده بود...

دوماه بستری شد.

اب مغز از دماغ میومد.در حد دو قطره فقط...

دکترا اون موقع میکفتن مغزش خشک میشه...

در به در دکتر و عمل و اینا...

پولم نداشتیم....

من کوچیک بودم،درد خانوادمو نمی‌فهمیدم...

ولی هر روز با داداش کوچیکم میرفتیم ملاقات.

اون سوم بود .من پنجم...


روز عمل متوجه شدیم ابریزش نداشته لمروز.

دکتر گفت صبر کنید...

فرداش...

پس فرداش...

چند روز شد خبری نشد...

باور کن یه شبه شفا پیدا کرد...

بعد یکی دو هفته مرخص شد.

روال عادی داشت تا چند سال.

ازدواج و بچه...

ولی یعد تقریبا ۱۳ .۱۴سال بعد سرماخوردگی شدید یهو تشنج کرد و...

بردیمش بیمارستان گفتن تب مننژت هست.

طی چندسال مرتب اینجوری میشد.سالی یه بار...

تا دیگه بردیمش تهران برا عمل.

الحمدالله خوب شد.

دیگه مشکلی نداره


2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2687