اگر از من بپرسند...

مدیر استارتر

عضویت: 1387/06/18

تعداد پست: 39428

مردها هیچ وقت نمیتوانند تنهایی یک زن رو درک کنند...

چون زن طبیعتش اینه که ازش محافظت بشه، بهش محبت بشه، ازش مراقبت بشه... ولی وقتی تنهاست، عمیقا رنج میکشه...

وقتی خودش بیاموزه که از خودش مراقبت کنه، وقتی بیاموزه که محبتی در کار نیست و باید کنار بیاد؛ خیلی متفاوت و قوی میشه...

آقایون نمیتونن این رو هیچ وقت درک کنند...

تنهایی تو جگرکی رفتن...

تنهایی سینما رفتن...

تنهایی به سفر اربعین رفتن...

تنهایی به صافکاری رفتن...

تنهایی به نجاری رفتن...

آخر شب منتظر تاکسی بودن...

بار سنگین بلند کردن...

همه برای آقایون بسیار نرمال و طبیعی است؛ ولی وقتی یک زن اینها رو انجام بده خیلی قوی شده... خیلی...

ولی خیلی هم خسته شده... خیلی...

بیش از حد تصور...

دخترکی شاد در من می‌زیست...که چونان شاپرک، به این‌سو و آن‌سو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بال‌هایش ریخت... پَرپَر شد...

1402/03/13

|

00:09

13 نفر لایک کرده اند ...

مدیر استارتر

عضویت: 1387/06/18

تعداد پست: 39428

پس من خیلی ضعیفم خیلی خیلی ضعیف

شاید فکر میکنی... اگر خدای نکرده در موقعیتش قرار بگیری، قوی باشی

دخترکی شاد در من می‌زیست...که چونان شاپرک، به این‌سو و آن‌سو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بال‌هایش ریخت... پَرپَر شد...

1402/03/13

|

00:10

رویاسوار2

عضویت: 1402/02/18

تعداد پست: 1552

شاید فکر میکنی... اگر خدای نکرده در موقعیتش قرار بگیری، قوی باشی

آخه من حتی از تنهایی بیرون رفتن هم میترسم وقتی تو خیابون تنها قدم برمی‌دارند احساس میکنم مچاله شدم یجور مثل ترسوها میرم میام

1402/03/13

|

00:12

maral__d_

عضویت: 1400/02/04

تعداد پست: 1056

مردها هیچ وقت نمیتوانند تنهایی یک زن رو درک کنند... چون زن طبیعتش اینه که ازش محافظت بشه، بهش محبت ...

مادرم در طول زندگی ..🙂

بمیرم برا تنهاییا و دل شکستگیاش

أللّٰهُم کَمَا حَسَّنْتَ خَلْقی، فَحَسِّنْ خُلُقِی←بارالٰها! همان‌گونه که آفرینشم را نیکو کردی، اخلاق مرا نیکو بگردان ..🌱🤍✨

1402/03/13

|

00:12

مدیر استارتر

عضویت: 1387/06/18

تعداد پست: 39428

آخه من حتی از تنهایی بیرون رفتن هم میترسم وقتی تو خیابون تنها قدم برمی‌دارند احساس میکنم مچاله شدم ی ...

نمیدونم چی بگم... مجردی؟

ولی اصلاح کن خودت رو...

من از اول قوی و جسور بودم... ولی دنیا هم اوار کرد روی سرم همه سختی‌ها رو...

دخترکی شاد در من می‌زیست...که چونان شاپرک، به این‌سو و آن‌سو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بال‌هایش ریخت... پَرپَر شد...

1402/03/13

|

00:13

dorang

عضویت: 1401/05/01

تعداد پست: 13214

زنانی که بعد طلاق تنها دارایشون مهریه شون رو میبخشن تا حضانت بچه که ۹ ماه تو شکمش بزرگ کرده رو بگیره

زنایی که با اون هنه عذاب و درد تو خونه به خاطر پچه هاشون طاقت میارن

دخترای که شب با بالشت خیس میخوابن

همشون ارزش پرستی ده شدن رو دارن

(دورنگم)🎴تو مغزم خیلی صدا هس خیلی، تو سرم جنگله صبح که از خواب پا میشم دلم میخواد کسی نباشه باهام حرف بزنه،میخوام از خونه که میرم بیرون کسی منتظرم نباشه، برگردم دل کسی تنگ نشه واسم،☻️۰ میخوام تنها باشم در من تيمارستانی قصد شورش داره....یخیال پرداز روان گیاه‌خوار💚 intjفمینیست💜 عاشق علم ونجوم👩🏻‍🚀فیلم باز فیلم خواستی ژانر مورد علاقت رو بگو چندتا بهت پیشنهاد بدم🧸 کیدراما عشقمه :) من درون دنیای که تو مغزمه زندگی میکنم من صدا های تو مغزم میشنوم که واقعیت نداره من با افرادی که تو ذهنمه خوشحالم من با اشخاص غیر واقعی زندگی میکنم روزی به مشکلاتی که اکنون رنجم میدهد خواهم خندید...و از پنجره بیمارستان روانی به بیرون خیره خواهم شد:) this is måneskin🫀متفاوت باش... مثلا بشین رو تلویزیون مبل ببین

1402/03/13

|

00:13

رویاسوار2

عضویت: 1402/02/18

تعداد پست: 1552

نمیدونم چی بگم... مجردی؟ ولی اصلاح کن خودت رو... من از اول قوی و جسور بودم... ولی دنیا هم اوار کرد ...

نه متاهلم دوتاهم بچه دارم

من دوست دارم هر جا میرم همسرم باهام بیاد یا حتی بچه هام بیان باهام حتی تا نونوایی

1402/03/13

|

00:14

مدیر استارتر

عضویت: 1387/06/18

تعداد پست: 39428

مادرم در طول زندگی ..🙂 بمیرم برا تنهاییا و دل شکستگیاش

خدا حفظشون کنه...

خیلی خیلی سخته... خیلی‌ها... من دارم میکشم و میفهمم...

دخترکی شاد در من می‌زیست...که چونان شاپرک، به این‌سو و آن‌سو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بال‌هایش ریخت... پَرپَر شد...

1402/03/13

|

00:14

مدیر استارتر

عضویت: 1387/06/18

تعداد پست: 39428

اونقدر خسته‌ام که خستگیم در نمیره

دخترکی شاد در من می‌زیست...که چونان شاپرک، به این‌سو و آن‌سو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بال‌هایش ریخت... پَرپَر شد...

1402/03/13

|

00:17

maral__d_

عضویت: 1400/02/04

تعداد پست: 1056

خدا حفظشون کنه... خیلی خیلی سخته... خیلی‌ها... من دارم میکشم و میفهمم...

ممنونم .. بله واقعا سخته .. ولی وقتی تنهایی کشیدن توی سرنوشت ادم هست، مطمئنا خدا این توان رو ب ادم داده ک بتونه از پس چنین شرایطی بربیاد ..

أللّٰهُم کَمَا حَسَّنْتَ خَلْقی، فَحَسِّنْ خُلُقِی←بارالٰها! همان‌گونه که آفرینشم را نیکو کردی، اخلاق مرا نیکو بگردان ..🌱🤍✨

1402/03/13

|

00:18

مدیر استارتر

عضویت: 1387/06/18

تعداد پست: 39428

ممنونم .. بله واقعا سخته .. ولی وقتی تنهایی کشیدن توی سرنوشت ادم هست، مطمئنا خدا این توان رو ب ادم د ...

آری شود، ولیک به خون جگر شود...

دخترکی شاد در من می‌زیست...که چونان شاپرک، به این‌سو و آن‌سو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بال‌هایش ریخت... پَرپَر شد...

1402/03/13

|

00:19

مدیر استارتر

عضویت: 1387/06/18

تعداد پست: 39428

ماها که تنهایی بار زندگی رو به دوش میکشیم هم، زن هستیم...

عاطفه داریم...

دلتنگ میشیم...

جای یک آغوش گرم و با محبت در زندگی‌مون خالیه... اما مجبووووریم که قوی باشیم...

دخترکی شاد در من می‌زیست...که چونان شاپرک، به این‌سو و آن‌سو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بال‌هایش ریخت... پَرپَر شد...

1402/03/13

|

00:28

مدیر استارتر

عضویت: 1387/06/18

تعداد پست: 39428

من اون زنی هستم که تنهایی رو یاد گرفته‌ام...

و خیییییییلی خسته‌ام...

دخترکی شاد در من می‌زیست...که چونان شاپرک، به این‌سو و آن‌سو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بال‌هایش ریخت... پَرپَر شد...

1402/03/13

|

01:26