2737
2734
من گام ها رو ص اول می زارم تا راحت دسترسی داشته باشید

چگونه همسر دلخواهم را بیابم؟ گام یک بزرگ شدن هم برایمان دردسر بزرگی شده است، تا کوچک بودیم دغدغه ی پدر و مادرمان تنها خوراک و پوشاک و تربیت مان بود، اما حالا که بزرگ شده ایم خودمان شده ایم بزرگترین دغدغه ی آنها. از هزینه های زیادی که برای تحصیل بر دوششان می گذاریم و بعد به دلیل عدم اشتغال پس از تحصیل حتی توان کم کردنش را هم نداریم اگر بگذریم، در سال های اخیر، ازدواج فرزندان بزرگترین دغدغه و مسئله ی خانواده ها شده است. پدر و مادر های این کودکان دیروز که اکنون دیگر بزرگ شده اند و با رشدشان بلاهای بسیار بر سر پوسته ی سنتی و محکم جامعه ی ایران آورده اند، این روزها بیش از هر زمانی نگران ازدواج فرزاندانشان هستند. با وجود بالارفتن نرخ تورم، گران شدن و غیرقابل دسترس شدن برخی از اجناس برای اغلب جمعیت کشور و افزایش عدم اشتغال تحصیل کرده های بسیار و البته تغییر روند ازدواج در سال های اخیر و دور شدن از برخی سنت های گذشته، این سوالات را برای هر کسی مطرح می کند که تا به کی باید دختران را منتظر و پسران را گریزان از ازدواج دید؟ راه حل این مشکل بزرگ چیست؟ و از همه مهم تر، چرا دیگر مانند گذشته ها مزه ی ازدواج به کام جوانانمان شیرین و آرامش بخش نیست؟ چرا این روزها که جامعه گسترش یافته است، روابط بیشتر شده است و دختران و پسران در نقطه به نقطه ی جامعه می توانند گزینه ی مورد نظر خود را بیابند، انتخاب ها نادرست تر انجام می شود؟ مگر چه چیزی تغییر کرده است؟ چرا آن رضایت پدر ها و مادرها، پدربزرگ ها و مادربزرگ ها دیگر در ازدواج های این روزها دیده نمی شود؟ مشکل کار کجاست؟ چه کسی مقصر است؟ با این اوصاف، پس آیا در این روزها، اصلا باید به ازدواج اندیشید؟ من نه جامعه شناسم، نه اقتصاد دان و نه مرفه بی درد، من یکی از مردم این سرزمینم که قصد دارم در این خانه ای که برای خود در این فضای مجازی ساخته ام از پیمودن مسیری سخن بگویم که معتقدم بدون شک ازدواج را برای هرکس ممکن، شیرین و آرامش بخش خواهد کرد. من نه خیالاتی ام، نه احمق، تنها از تک تک شما که اکنون نوشته ی مرا می خوانید می خواهم همراهی ام کنید. همراه من باشید در مسیری که برایتان توصیفش خواهم کرد. من ایمان دارم دست های خدا هم اکنون در کار زیبا کردن زندگی تک تک ماست. پس لزومی ندارد آرام نباشیم، لذت نبریم و با آن کسی که آرزویش را داریم، زندگی نکنیم..... بگذارید مثبت باشم، ما همه لایق آرامش، لذت و زندگی در کنار آن کس که آرزویش را داریم، هستیم. پس دقایقی بی توجه به هرچه در اطرافتان می گذرد چشم هایتان را آهسته ببندید و با من همراه شوید. به شما قول خواهم داد، هنوز نرسیده به پایان این مسیر، شما خود را در همان آرامش و لذتی که خواهانش بودید پیدا خواهید کرد. زندگی موهبت بزرگی است، فرصت فوق العاده ای که خداوند به ما داده است تا یاد بگیریم، خلق کنیم، لذت ببریم و سپاسگزار باشیم پس شک نکنید که روزی از شما پرسیده خواهد شد چه یاد گرفتی؟ چه خلق کردی؟ چقدر لذت بردی و آیا سپاسگزارم بودی؟ من برای شما شعر نمی گویم و این نوشته کلماتی نیست که برای نگاشتن آنها سفارش گرفته باشم، من از میان شما هستم، کسی درست شبیه تو و شاید هم شبیه تو، اما کمی زودتر از تو و شاید تو، این مسیر را پیموده ام و اکنون خرسندم. پس از تو می خواهم، دستت را به من بدهی و همراهم شوی. لطفا پیش از هرکاری وسایل لازم برای ازدواجت را فراهم کن، این ها تنها چیزهایی است که تا رسیدن به گزینه ی مورد نظرت لازم داری: یک دفتر سفید و یک قلم.... درست دیدی؟ بله... شوخی ای در کار نیست، یک دفتر سفید و یک قلم تهیه کن و در صفحه ی اول آن این سوال را بنویس: اگر زندگی ات را به یک مربع تشبیه کنی، تو کجای این مربع هستی؟ و خدا کجای آن است؟ این اولین گام است. اولین کاری که باید بکنی اندیشیدن پیرامون خود و خداست. لطفا بی حوصله نباش و خانه ام را ترک نکن. تو تا تکلیفت با خودت و خالق خودت روشن نشود هرگز به یک ازدواج درست و آرامش بخش نخواهی رسید. پس صبوری کن و فکر کن به خودت و خدای خودت. یک چیز مهم را همین آغاز راه یاد بگیر: بنویس.... این چیز مهمی است که باید بگیری، نوشتن. بزرگترین آرزوهای آدمی با نگاشتن برآورده می شود. البته نه هر نوع نگاشتنی. یادت باشد تو با حضور دل و با خلوص نیت به همه چیز خواهی رسید. پس علاقه مند و با پشتکار باش. حالا که ابزار لازم را فراهم کردی، بنشین و به خودت فکر کن و به خدای خودت و به زندگی ات و سعی کن که بنویسی. هرچیزی که پیرامون این سه، به ذهنت خطور می کند، بنویس. از خودت بنویس، تصور کن داری برای کسی می نویسی که هرگز لازم نیست چیزی از خودت را از او پنهان و دور نگه داری، تو داری اکنون برای خودخودت می نویسی، پس از همه ی خودت، از همه ی خصوصیاتت، از همه افکارت بنویس، حتی اگر ده صفحه کاغذ را سیاه کنی، بنویس. این بزرگترین تمرین و اولین و مهمترین گام است. من هرهفته برای تو خواهم نوشت، هر شنبه منتظرم باش. حرف های زیادی برای گفتن به تو دارم. ما در کنار هم یاد خواهیم گرفت چطور به زندگی مان شادی بخشیم، چطور به همسر مورد علاقه مان دست یابیم و چطور در کنار یکدیگر حتی در بدترین شرایط اقتصادی خوب زندگی کنیم و البته توانگر شویم... بنابراین تا شنبه ی بعد که باز برایت خواهم نوشت تو باید حوصله کنی و بنویسی. از خودت، از خدایت و از زندگی ات. یادت باشد قبل از پیمودن این مسیر تو باید تکلیفت با هر سه این ها مشخص شود. بنابراین هر سه را به خوبی برای خود بنویس و شفاف کن
http://mob.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=1532549


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728
من متاهلم امدم نصیحت
فتنه ها در سر دین و وطن است*این دو لفظ است كه اصل فِتَن است*صحبتِ دین و وطن یعنی چه؟*دینِ تو،موطن من یعنی چه؟*همه عالم همه كس را وطن است* همه جا موطنِ هر مرد و زن است
2740
الراز بالاخره مجردی یا متاهل؟ قضیه امضات چیه اگه مجردی
کسانیکه وعده ی بهشت به ما دادند، چیزی جز جهنم خلق نکردند.‌                                                          
در تاپیک قبلی سه سال برنامه ریزی کردیم خصوصیات همسرم ون نوشتیم روش کار کردیم اکثر دخترهای تاپیک مون نزدیک اون خصوصیات ازواج کردن
http://mob.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=1532549
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز