تعریف کنین خانواده شوهرتون چه عادت یا رسمی داشتن که بعد از ازدواج متوجه شدیدو تعجب کردید ویا بدتون اومد
خانواده شوهر من خیلی راحتن .اصلا اهل تعارف و سخت گیری و تجمل نیستن.اما من اینطوری نبود.اولش خیلی توی ذوقم خورد اما الان برام عادیه دیگه
من بعد ازدواج فهمیدم تو سینک آشپزخونه مادر شوهرم جوراب میشوره 
اصلا با من هیچ تماس تلفنی ندارن..یا نمیان خونم..با اینکه بغل گوششونم..منم ارتباطمو خیلی محدود کردم
من خانواده شوهرم اینجورین که میگن شبا سرپا نباید اب بخوریم حتما باید نشسته و بین چارچوب در نباید بیتستی دستاتو دوطرف بزاری اش و تابست ن نمیخورن
برای من کادو نخریدن یا خیلی ساده کلن خودشو تو خرج نمیندازن برام و خیلی هم باید بهشون احترام گذاشت از اونطرف...
عادت دارن بعد از ناهار دو یا سه ساعت بخوابن
ولی ماها اصلا تو روز نمی خوابیم
همیشه اون ساعت من تنهام یا میرم برا خودم این پاساژ و اون پاساژ
آخه اونا شهر دیگه ای هستن
ولی ماها اصلا تو روز نمی خوابیم
همیشه اون ساعت من تنهام یا میرم برا خودم این پاساژ و اون پاساژ
آخه اونا شهر دیگه ای هستن
ندایی خانواده شوهر من بچه که از یه حدی بزرگتر میشه کلمات محبت آمیز مثل جونم و عزیزم و... دیگه براش بکار نمیبرن اصلا این کلمات براشون نامفهومه
خیلی حرف میزنن
اهان از اون نظر مادر شوهرم ت. سینک وصو میگیره دلم میخواد خودمو بکشم
وااای ندااایییی خانواده شوهرمن کاملااابرعکس خانواده شوهرت هستن.کاملا خشک ورسمی
خوب جوراب بشوره مگه چیه البته من شخصا جورابامو با خودم میبرم حموم به همسر هم میگم ببر اخه اولا انتظار داش من بشورم برلش بعد بهش گفتم عزیزم برو یه لیف به تن خودت میزنی یه لیفم به اینا بزن خخخخ
شورت پسراشون و اب میکشن میشورن فهمیدم عق زدم واقعا جلوشون عق زدم دست خودم نبود
بعد از ناهار حتما چای و تا ساعت 6 میخوابن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
