2737
2734
عنوان

دارم دیوانه میشم چیکار کنم

2750 بازدید | 32 پست
وای خدا امروز پدرم در اومده ،امروز روز سوم بود که پسرم رو پوشک نکردم روز اول دیدم خودش میره دسشویی دیش میکنه من گفتم حتما امادگی داره پوشکش رو باز کردم کلی هم تشویقش کردم هر یک ساعت هم میرفتیم دسشویی فقط وقتی از خواب پاشد همکاری نکرد نیومد که منجر به خیس شدن شلوار و البته خونه شد منم خونسرد که پسرم حواسش نبود و... روز دوم هم یک بار من یادم رفت بگم بهش اونم خودش رو یک بار خیس کرد و امروز صبح اول صبح اومد ولی بعد اون یک بارم دیگه همرام نیومد تا همین الان پنج بار خودش رو خیس کرد منم قاطی کردم کلی دعواش کردم میدونم اشتباه کردم ولی داشتم دیونه میشدم هر چی گفتم بیابریم اسباب بازی بردم میگه نه و جیغ میکشه بعدش تو شلوارش دیش میکرد حالا موندم ادامه بدم یا یک مدت بیخیال بشم امروز خودم از بعد از ظهری فقط دارم گریه میکنم هم خونم نجس شد هم پسرم یاد نگرفت موندم بهم کمک کنین چیکار کنم
پسرم یک ماه دیگه تولد دوسالگیش هست
هیچ کس نمی تواند به عقب برگردد و از نو شروع کند اماااا همه می توانند از همین حالا شروع کنند و پایان تازه ای بسازند
شبا اصلا خودش رو خیس نمیکنه الان هنوز بیداره بلند شد گفت اب منم رفتم بیارم برگشتم دیدم داره میگه ماما خیس من هیچی نگفتم اما نشستم گریه کردم شوهرمم پاشد عصبانی شد دوباره پوشکش کرد گفت نمیخواد دیگه بگیری تابزرگ بشه
حیف همه خونم رو نجس کرد اصلا فکرش رو نمیکردم این جوری بشه وگرنه غلط میکردم
هیچ کس نمی تواند به عقب برگردد و از نو شروع کند اماااا همه می توانند از همین حالا شروع کنند و پایان تازه ای بسازند
عزیزم باید صبر داشته باشی دختر من 17 ماهه است و من کم کم دارم شروع می کنم به دو سه روز نمی شه یادش داد در ضمن وقتی می خوای بچه رو از پوشک بگیری دلت رو بزرگ بگیر خونه نجس شد که شد بعد که یاد گرفت می شوری
مهرناز عشق منه!
ببین نظرات اینجا خیلی خوبه ها ولی تهش ادم نیاز داره یه ادم متخصص بهش بگه چیکار کنه. من خودم هربار مساله اینجوری برام پیش میاد میرم سراغ دکترساینا. بیا اینم لینکش بعد تازه خیالمم راحته که اگر مشکلم حل نشه پولمو کامل برمیگردونن.



2728
دعواش نکن با این کار بدتر می کنه بهتره به جای دعوا هر وقت جیششو گفت تشویقش کنی و جایزه بهش بدی مثلا شکلات یا چیزی که دوست داری راستی تو دستشویی رو وعکش بزن دختر من که عکس خرگوش و بچه ای که زدم تو دستشویی رو خیلی دوست داره
مهرناز عشق منه!
تینا جون مواظب باش
نجس کردن خودت و خونه اینقدر مهم نیست که بخوای به بچه ات فشار بیاری

این دوره تو شکل گیری شخصیت خیلی مهمه
اگه بهش سخت بگیری تاثیرات منفی داره
معجزه خدا ... عشقهای زندگیم
شبا پوشکش کن... خونه روهم میتونی رو فرشا چیزی بندازی لایه مشما یا زیر انداز که نجس شد بشوری.اونم درسته دیگه هر 1ساعت میبریش دسشویی یا ازش بپرس
امیرحسینم 17خرداد (مبعث) دنیا اومدخدایا شکرت..

میگن پنجره دل آدمای مهربون رو به خدا باز میشه؛از اون پنجره من رو هم دعاکن...
2740
منم میگفتم باشه زوده اما خودش رو جو گرفت میومد منم دیدم دوست داره از خدا خواسته شروع کردم گفتم تابستون راحت باشه اما امروز حالم رو گرفت منم قید خونم رو زدم اما نه اینجوری فکر کن پنج بار از صبح الان همه جا خیسه حالا به نظرتون صبح دوباره شروع کنم یا نه رفتم کلی خوراکی خریدم که رفت دشویی بهش بدم اما هنوز به اونجا نرسیدم
هیچ کس نمی تواند به عقب برگردد و از نو شروع کند اماااا همه می توانند از همین حالا شروع کنند و پایان تازه ای بسازند
وقتی میبریش دسشویی وکارشو میکنه باهم بگین آفرین یا یه شعری بساز باهم (خودش)بخونیین تاخوشش بیاد
امیرحسینم 17خرداد (مبعث) دنیا اومدخدایا شکرت..

میگن پنجره دل آدمای مهربون رو به خدا باز میشه؛از اون پنجره من رو هم دعاکن...
مثلا وقتی کارشو کرد بگوووووو همه بگیم هوووووووووووورا هووووووووووووووورا همه بگین هوووووووووووورا هووووووووووووووورابعد باهم بخونین واونم دست بزنه
امیرحسینم 17خرداد (مبعث) دنیا اومدخدایا شکرت..

میگن پنجره دل آدمای مهربون رو به خدا باز میشه؛از اون پنجره من رو هم دعاکن...
از این شورت های اموزشی براش بکیر. داروخونه ها و سیسمونی فروشی ها دارن. جلوی بس دادن بی بی رو میکیره تا حد زیادی هم جلوی نشت جیش رو میکیره. باید با ارامش انجام بدی این کارو
هر یک ساعت میگم بیابریم بیا اسباب بازی ببریم بشوریمش نمیاد که نمیاد جیغ میکشه میگه نه فکر کنم خسته شده بود
نمیخواستم دعواش کنم اما نتونستم کنترل کنم خودم رو چون بهش میگفتم بیا بریم نمیومد و بعدش دیش میکرد عصبانی شدم الانم خیلی پشیمونم اما پشیمانی فایده نداره
هیچ کس نمی تواند به عقب برگردد و از نو شروع کند اماااا همه می توانند از همین حالا شروع کنند و پایان تازه ای بسازند
عزیزم ناراحت نباش این دوره خیلی سخته من که به خدا به معنی واقعی پدرم دراومد
من دو تا پسر دارم که هجده ماه با هم تفاوت سنی دارن و به قول معروف دمشون به هم وصله
خلاصه اولین بار پسر بزرگم رو وقتی دو سال و پنج ماهش بود شروع کردم از پوشک بگیرم تمام دستشویی رو عین جشن تولد ریسه و بادکنک بستم و نزدیک بیست تا دونه اسباب بازی های کوچولو رو کادو پیچ کردم و هر بار که میبردمش دستشویی بهش میدادم اما کلا میترسید توی دستشویی جیش کنه براش لگن مخصوص خریدم روی اون هم نشست لگن رو گذاشتم توی اتاق جلوی تلوزیون هر وقت کارتون میدید مینشوندمش روش اما تا میخواست جیشش بیاد بلند میشد و همه جارو خیس میکرد خلاصه بعد از یک هفته صبرم تموم شد و پوشک رو بستم
کل زندگی رو شستم و بار دوم چهار ماه بعد یعنی دوسال و نه ماهش بود اول تابستون شروع کردم اینبار جیشش رو بعد از دو روز کامل یاد گرفت و میگفت اما به هیچ عنوان پی پی نمیکرد تا جایی که بعد از سه روز مجبور شدم روغن زیتون دادم اونم دل درد گرفت و تو شلوارش کرد و ترسید و نصفه کرد و شب تا صبح از دل درد گریه کرد و دوباره پوشک رو بستم تا اینکه سه سال و یک ماهش شد با یه مشاور صحبت کردم و مشاور بهم گفت تاوقتی که چیزی به عنوان پوشک جلوی چشمش باشه امکان نداره دستشوییش روبگه چون امید داره که پوشکش میکنی و ترس از پی پی کردن توی دستشویی یه چیز عادی هستش که خیلی از بچه ها دارن و با توجه به صحبت های مشاور شروع کردم اما اینبار پوشک پسر کوچیکم رو هم قایم کردم و هر موقع میخواستم پوشک کوچیکه رو عوض کنم اینو یه گوشه سرگرمش میکردم تا پوشک رو نبینه جیشش رو که همون دفعه اول گفت و اما پی پی که یک ماه تموم طول کشید تا جایی که بردمش دکتر و بهش شیاف وازلین داد و گفت اینو براش بذار مجبور میشه که پی پی کنه و بلافاصله ببرش دستشویی یه بار که بکنه ترسش میریزه به خدا قسم روی چهار پایه تو دستشویی مینشستم اشک میریختم التماسش میکردم تورو خدا پی پی کن با لاخره یه بار بعد از شیاف وازلین اسهال شد چند بار تو شلوارش کرد بدو بدو بردمش دستشویی یه ذره توی دستشویی کرد و از دفعه ی بعدش در اوج ناباوری من و باباش پی پی رو هم بالاخره در سه سالو دو ماهگی گفت
خدایا بچه هام رو به خودت میسپرم به خوده خوده خودت
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز