سلام دوستان دیشب سالگرد ازدواج ما بود همسرم که سر کار بود من کلی تدارک سورپرایز دیدم کیک و شمع و کادو و فیلم عروسیمون رو هم گذاشته بودم منتظر بودم تا بیاد یه عالمه با دخترم برنامه چیده بودیم خودمون رو خوشگل کرده بودیم و منتظر بودیم خلاصه ۱۰ دقیقه قبل از اومدن همسر ، مادر شوهرم به یه بهانه اومد بالا با اینکه اصلا تعارف نکردم ولی اومد تو و گفت چه خبره منم براش توضیح دادم هیچ کاری هم نداشت فقط میخواست یه سوال بپرسه دخترم هم براش گفت که لطفا ساکت باش میخوایم بابا رو سورپرایز کنیم ولی همین که صدای ماشین همسر اومد رفت جلو در خونه مون و با صدای بلند خوند مبارک مبارک
خدایا دستم روبگیر خیلی تنهام