عنوان

.........خاطره اولین باری که پریود شدین!!!.........

| مشاهده متن کامل بحث + 373394 بازدید | 296 پست

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

2728
مامانی
پست ها: 413 | عضویت: 10/10/1389

1390/2/28 9:48 ق.ظ

مادر من خیلی برای منو خواهرم در مورد پریود توضیح داده بود.من سوم راهنمایی 5 اسفند پریود شدم ولی نوار نداشتم و مجبور شدم از پارچه استفاده کنم و تا شب روم نشد به مامانم بگم ولی احتیاج به نوار داشتم و رفتم توی اشپزخونه و به مامانم که داشت کوکو درست میکرد نگاه میکردم و قتی میگفت چرا نمیری سراغ درست من هی از این شاخه به اون شاخع میپریدم تا اینکه گفت پریود شدی منم گفتم اره نمی دونید چه هیجانزده شده بود اینقدر ضایع بازی دراورد که همه فهمیدن تا چند روز نمیزاشت کار کنم . مرسا جون اگه بنظرتون این تاپیک بدیه میتونید پست نزارین و به دیگران توهین نکنید
باران بارانه عشق مامانه
فهیمه مامان سینا
پست ها: 290 | عضویت: 1/12/1388

1390/2/28 8:47 ق.ظ

اینم خاطره من
من کلا نسبت به خواهر برادرام لاغرتر بودم به خاطر همین مامان هوامو خیلی داشت
راجع به پریود شدنم تا جایی که دلتون بخواد از مدرسه و مشاورهاو یه ذره کوچولو از مامانم شنیده بودم و منتظر این رویداد مهم بودم بعضی وقتا الکی میرفتم به مامانم میگفتم تا ببینم عکس العملش چیه !!هر دفعه میگفتم مامان یه خنده از روی رضایت میکردو بعدش کلی راهنمایی منم میخندیدمو میگفتم الکی گفتم ههههه
نمیدونم دقیقا کی بود صبح از خواب بیدار شدم و رفتم به سمت دستشویی وایی خدای من منم پریود شدم !!
بدو بدو از دستشویی اومدم بیرونو یواشکی به مامانو خواهرام گفتم
و بعدشم خودم رفتم واسه خودم نوار بهداشتی خریدم !!
مامانم واسم چایی نبات آوردو زرده تخم مرغ ،اون روز هم که گرد گیریه خونه پای من بود افتاد پای خواهرام!!
یه چیز جالب منکه نمیدونستم از نوار بهداشتی چه جوری باید استفاده کرد همش برعکس نوار بهداشتیرو میذاشتم
بعضی وقتا وقتی یادم میاد خودم خندم میگیره!!
باران بارانه عشق مامانه
یاسی
پست ها: 1,110 | عضویت: 24/1/1389

1390/2/28 8:38 ق.ظ

یه خاطره باحال از دختر خالم

دختر خاله من اول راهنمایی پری شد

تا فهمیده بود رفته بود به مامانش گفته بود با گریه من حامله هستممممممممممممممممممممم

یاسی
پست ها: 1,110 | عضویت: 24/1/1389

1390/2/28 8:39 ق.ظ

من خودم 1 روز از مامانم پنهان کردم

مسافرت بودم و خیلی برام سخت بود
باران بارانه عشق مامانه
ترانه
پست ها: 106 | عضویت: 8/1/1390

1390/2/28 9:58 ق.ظ

مرسا جون سخت نگیر خواهر من ... صحبت کردن در مورد این چیزا برای جامعه ما وحشتناکه ولی جوامع دیگه این مشکلو ندارن ... این موضوع برای ما خانوما هم یه موضوع کاملا عادیه دقیقا مثل دستشویی رفتن و یا هر چیز دیگه ای که برای ادما هست تا کی باید حرفامون رو بخوریم و بگیم که نکنه یه بی جنبه بیاد بخونه و در موردشون حرفی نزنیم اینطوری که جامعه تغییر نمیکنه ما خانومایی که در قرن 21 زندگی میکنم و اکثرا حداقل مدرکمون لیسانس هست پس دلیلی نداره دچار شرم و حیای بیخودی بشیم و راحت بودن رو بذاریم کنار ... سخت نگیر تا زندگی هم بهت سخت نگیره ...
باران بارانه عشق مامانه
من کلاس دوم راهنمایی بودم فصل پاییز 13 سالم بود . زنگ ورزش برای اولین بار پری شدم ولی کم بود. بعد سریع اومدم خونه به مامانم گفتم خیلی خوشحال شد بهم تبریک گفت.
گفت که ماشاالله دیگه بزرگ شدی. من اطلاعاتم قبلاً از طرف مادرم زیاد بود وقتی دیدم که شدم خندم گرفته بود حتی به یکی دوتا از دوستام گفتم.
با خدا باش و پادشاهی کن..........
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
داغ ترین های تاپیک های امروز