ببین من تو دستم تیر می کشید تو ماه آخر دکتر گفت عجیبه تو خانوادتون مشکلی ندارید منم گفتم چرا سابقه فلان و فلان بیکاری هست فکر کن منو با اون شکم فرستاد از این دکتر به اون مرکز اعصاب و... خلاصه یکروز خودم به شوهرم گفتم ببین الان من ms هم داشته باشم نه دارو می تونم مصرف کنم نه هیچی .... پس باشه برای بعد از زایمان پیگیری می کنیم اصلا نفهمیدم کی خوب شد گردن و سینم پر شده بود از خال گوشتی ریز!!!!! بعد از زایمان نفهمیدم کی رفتن حتی جای یکیشون هم باقی نموند! و خیلی چیزای دیگه