اسم دختر و پسر برای طلا جان:
آترینا فارسی نام پسر اوپَدرَم که به نوشته سنگ نوشته بیستون در زمان داریوش پادشاه هخامنشی در خوزستان یاغی شد و خود را پادشاه خوزستان خواند
آرمینا فارسی دختر همیشه پیروز - بانوی مقتدر - الهه زیبایی
آریسا فارسی (دختر) رنگین کمان - همچنین به ریشه بوته سوسن کبود هم آریسا گویند
آویسا فارسی (دختر) پاک و تمیز مانند آب
آرشیدا فارسی بانوی درخشان آریایی - بانوی آراسته و درخشان - مرکب از آر + شید + الف تانیس - آر به دومعنی به کار می رود اول:مخفف آریایی و دیگری :مرخم آرا به معنای آراینده
آرنیکا فارسی (دختر) آریایی نیک خو
آوینا اوستایی-پهلوی,فارسی دختر پاک ، بانویی که مثل آب زلال است. مرکب از آو(آب) + ین نسبت + الف تانیث
آریستا فارسی زیبا و خوشکل مانند عروس ، مرکب ازآریس به معنای عروس و تا پسوند مشابهت
آدرینا فارسی آتشین ، سرخ رو ، دختر زیبا رو ، بانوی آتشین
الینا عربی,فارسی (دختر و پسر) مرکب از الین عربی به معنی بزرگ یا گوسفند پر دنبه + الف فاعلی فارسی:بخشنده بزرگی و احترام،پرورشدهنده گوسفندان پروار
الیسا عربی,فارسی دختری که مانند گل انار لطیف است + مرکب از الیس(عربی)به معنای گل انار و الف تانیث فارسی
اویسا فارسی (دختر) آویسا ، پاک و تمیز مانند آب
بردیا فارسی نام دومین پسر کوروش پادشاه هخامنشی و برادر کمبوجیه
بهنیا فارسی (پسر) کسی که از نسل خوبان است
بنیتا فارسی دختر بی همتای من
پانیا فارسی (دختر) محافظ نگهدارنده
سارینا فارسی (دختر) خالص،پاک
سامیا فارسی (پسر) نام ماه یازدهم از سال ایرانیان در زمان هخامنشیان
سومیا فارسی (دختر) محبوب، دوست داشتنی
پرنیا یا فرنیا فارسی (دختر) اصیل، دارنده اصل و نسب
مانیا فارسی (دختر) علاقه بسیار زیاد
جور می کند خدا در و تخته را با هم. آنطور که تو و مرا... تو خاطره ساز و من خاطره باز