2737
2734
عنوان

مــادر کـافــی باشــیم

| مشاهده متن کامل بحث + 775247 بازدید | 7348 پست
سلام مامانای مهربون.
من جدیدا خیلی جدی دارم مطالعه می کنم. خدارو شکر از وقتی که نگار می ره مهد ، منم وقت بیشتر برای خودم دارم. میخوام از این به بعد مقاله ها و کتاب هایی که می خونم رو چکیدش رو اینجا براتون بنویسم.
امیدوارم به دردتون بخوره..قدر این مطالب رو بدونید ، براش خیلی وقت می ذارم.
همتونو دوست دارم و همیشه برای سلامتی همه ی مامانا دعا می کنم.

http://www.madresehclub.com/Topic.aspx?TID=1131&PID=1677
با آرزوی تنی سالم...لبی خندون

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

سلام دوستان عزیز
من از ابتدای این تاپیک خواننده خاموش بودم و بسیار آموختم از شما عزیزان.
خواهش میکنم این تاپیک را به کلوپ نبرید چون اینجا خواننده خاموش بسیار دارد که همه تشنه آموختنند.
بچه های امروز ما دوست همکار همسایه و .... آینده خواهند بود پس بسیار ارزشمندند این آموخته ها برای همگان.
از زحمات تک تکتون بسیار ممنونم.
دوستان این لینک پژوهشکده ی علوم شناختی هستش

http://www.iricss.org/fa/Pages/Default.aspx
خــدایا؛دخترم حسـود نیست، دروغـگو نیست، ناســـپاس نیست، نامهـــــربون نیست، بداخـــــلاق نیست، غیبــــت نمی کنه، تهـــمت نمی زنه، دلــــی رو نمی شـــکنه ...**خودت کمــــــکـــــــــم کن اینا رو یادش نـــــــــــــــــدم** ...
2731
با تشکر از مامان سارا و آسمانه عزیز

من میخوام کمی بحث شناختی رو از آموزش جدا کنم و به نظرم هم کمی بی انصافیه اگر فکر کنیم رویکرد شناختی فقط به آموزش میپردازه و جای دیگه کاربرد نداره.....
رویکرد شناختی از کجا پدید اومد؟ روانشناسان همیشه به دنبال پاسخ این سوال بوده اند که انسان چگونه رفتار میکند؟ چه چیزی باعث میشود که ما اینگونه رفتار کنیم؟ یک نوزاد در طی دوران رشد چگونه یاد میگیرد که حرف بزند و به نحو خاصی رفتار کند؟ فرایندهایی مثل حافظه تفکر احساس ادراک یادگیری و... چظونه در یک کودک شکل میگیرد و به چه رفتاری در بزرگسالی منجر خواهد شد؟ در این زمینه سالهای زیادی نطریات متفاوتی وجود داشته و هرزمان بنا به جهان بینی مربوط به اون دوره یا افراد، جواب های متعددی برای این پاسخ داده شده.....به طور مثال روان تحلیلی معتقد هست که دوران کودکی فرد و سه سطح شخصیت شکل دهنده رفتارهای بعدی وی درسرتاسر عمر خواهد بود و یا رویکرد انسان گرایانه بیشتر بر آزادی انسان و توانایی تغییر وی درسرتاسر عمر تاکید داره..... در این میان همواره بر سر اینکه آیا انسان یک موجود کاملا عینی و مادی(بدن)است و یا معنوی و فرامادی(ذهن) اختلاف نظر وجود داشته....البته همیشه تاحدی همگان بر وجود هردوی اینها اعتقاد داشته اند اما اختلاف برسر اصالت یک از آنها و نحوه رابطه این دو با یکدیگر زیاد بوده و در رویکردهای مختلف با نطریات مختلفی روبرو هستیم.......

یکی از رویکردهای بسیار مهم روانشاسی رویکرد رفتارگرایی است که عقیده دارد برای مهم نیست که ذهن وجود دارد یانه؟ (هرچند در اصل وجود آن را قبول دارد) ولی چیری که برای ما مهم است نتیجه آن است که رفتار قابل مشاهده میباشد و به این دلیل بیشتر به چگونگی رفتار انسان و یادگیری رفتار و تغییر رفتار پرداخته صرفنظر از اینکه در ذهن هنگام یادگیری چه اتفاقی میآفتد. به طور مثال ما یک کتاب میبینیم و قصد میکنیم که آنرا برداریم و دستمان را به طرف آن دراز میکنیم. رفتاری که برای ما مهم است دیدن و دراز کردن دست و کاری به اتفاقهای ذهنی مثل قصد کردن نداریم (به طور مثال کتاب مادر کافی بیشتر رویکردی رفتارگرایانه دارد که به مبحث تغییر رفتار کودک یا یادگیری میپردازد).....
در این زمان که نظریه یادگیری به اوج قدرت خود رسیده بود و دستاوردهای زیادی نیز به همراه داشت، گروهی از روانشناسان به این مساله پرداختند که آنچه در ذهن ما میگذرد (فرایندهای واسطه ای) مثل قصدمندی نیز به اندازه کافی مهم هستند و سعی در شناخت این فرایندها داشتند.....رویکرد شناختی بیشتر به بررسی این فرایندهای واسطه ای مثل آگاهی تفکر حافظه و غیره پرداخته و در کل این موضوع رو در نظر دارد که یک نوزاد چگونه نسبت به دنیای پیرامون خود آگاهی به دست می آورد و اطلاعات دریافتی خود را چگونه سازمان دهی میکند و از آن استفاده میکند؟ و این روند در سرتاسر دوران کودکی و نوجوانی و بزرگسالی چگونه اتفاق می افتد؟ به طور کلی هر زمان که از شناخت صبحت میکنیم در واقع از نحوه به دست آوردن اطلاعات و چگونگی سازمان دهی و استفاده از آنها صحبت میکنیم.....فرایندهای مثل حافظه و تفکر و هوش در همین راستا مورد بررسی قرار میگیرند....
این فرایندها تابع دو بخش مهم وراثت و محیط فرد میباشند و به همین دلیل ما تنوع بسیاری از نظر تفاوت های فردی داریم که همواره سعی دانشمندان بر این بوده که سهم هرکدام از این دو را در فرایندهای ذکر شده و حتی به صورت کلی تر شخصیت فرد مشخص کنند.....

با توجه به این توضیحات مختصر می تونیم بگیم رویکرد شناختی به آموزش میپردازه از اون جهت که یک انسان چگونه یاد میگیرد اینگونه فکر کند و رفتار کند؟
یکی از مهمترین نظریه رشد با رویکرد شناختی مربوط به ژان پیاژه است که در واقع میتوان گفت مهمترین نظریه این رویکرد در سی سال اخیر میباشد که تحول زیادی در امر شناخت کودکان و آموزش به وجود آورد (هرچند انتقاداتی به اون وارد شده و اصلاحاتی شده که در مورد هر نظریه ای این اتفاق طبیعی است)..... یکی از مهمترین بخش های این نطریه مربوط به نحوه شکل گیری اطلاعات در ذهن کوذک و استفاده از انها و دیگری مراحل رشد تفکر کودک می باشد.

این دوتا لینک توضیحات خوبی در مورد این نظریه دادن و من دیگه از توضیح اضافه و اطاله کلام خودداری میکنم
http://www.migna.ir/ravanshenasii/bozorgan/4233-b.html
http://www.parsidoc.com/psychology/2485-1388-06-30-05-21-02.html

در کل من از پیاژه قسمت شکل گیری طرحواره ها رو خیلی دوست دارم جایی که میگه فرد براساس اطلاعاتی که از محیط پیرامونش در مورد خودش و دیگران یک طرحواره کلی شکل میده و براساس اون به خودش و دنیای اطرافش نگاه میکنه.... این مطلب به شکل گیری یک نظریه به نام طرحواره درمانی منجر شده که با استفاده از تئوری روان تحلیلی در مورد شکل گیری شخصیت و تئوری شناختی به درمان بیماران میپردازه..... خط کلی این درمان بررسی طرحواره های ناسازگار فرد و تغییر اونهاست و امیدوارم روزی وقت داشته باشم تا در مورد طرحواره های ناسازگار و نحوه شکل گیری اونها در دوران کودکی مطلب بنویسم.......
سلام بر دوستان خوبم
صبح قشنگتون بخیر باشه
سمانه گلم ممنون از مطالبی که گذاشتی

این مطالب واقعا به درد امثال من معلم میخوره .مثلا اون قسمت هوش منطقی ریاضی واقعا دوست داشتم چون بارها دانش آموزانی رو دیدم که قدرت استدلال بالایی دارند......

ای کاش توی مدارس کشور ما هم اینچنین فضاهایی به وجود بیاد ..... .چقدر دوست دارم سیستم آموزشی ما از حالت متمرکز کلیشه ای و تکراری خارج بشه و چنین فضاهای واقعی برای دانش آموز بوجود بیاد

به نظر من این مطالب باید در اختیار همه معلمین قرار بگیره .........

و از اونجاییکه تغییر سیستم آموزشی کشور حداقل تا چندین سال آینده جزو آرزوها محسوب میشه

پس ما مادرها خودمون دست به کار بشیم و استعداد فرزندانمون رو تو بعضی از زمینه ها شناسایی کنیم و تلاش کنیم برای مهیا کردن بهترین بستر برای رشد و تعالی اون ..........

بازم ممنون از شما و بقیه دوستای خوبم که مطالب خوبشون رو در اختیار بقیه قرار میدن



زهرا جان بوس
راستی در یکی از کنفرانسهای دکتر اسلامی شرکت کرده بودم و ایشان میگفتن که از سه سالگی به بعد از طریق بازی

کردن با کودک میتوانیم بفهمیم در آینده چه کاره خواهد شد


من فکر میکنم احتمالا بر اساس همین هوشها منظورشون بوده.......

به درست یا غلط بودن حرف ایشون کاری ندارم فقط صرفا جهت اطلاع بود..............


دوستان در تهران مدارسی هستند که شیوه آموزشیشون شناختی باشه؟
2738
رعناجان ما در آموزش و پرورش هنوز در مقدمات موندیم هنوز هم معلمان ما با مباحث ابتدایی مثل اختلالات یادگیری به ندرت آشنا هستن هنوز هم تفاوت های فردی برای ما به خوبی جا نیافتاده..... هنوز هم دانش آموزهایی داریم که اختلالات یادگیری ساده شون بعد از سالها مشخص نشده و...

هرچند من خیلی خوشبین هستم.....ما سیستم آموزشی داشتیم که در اون معلم حق داشت هرطور که میخواست با بچه رفتار کنه و حتی والدین هم بهشون حق میدادن..... امثال دکتر هومن خیلی برای این سیستم زحمت کشیدن طرحهایی مثل غربالگری کودکان بدو ورود به مدرسه یا تغییر کتاب های درسی که خیلی نسبت به گذشته بهتر شده یا آموزش معلمین و...
ولی با این وجود منکر ضعف های فعلی آموزش و پرورش نیستم ولی معتقدم که والدین نقش مهم و اساسی در کاهش این ضعف ها دارند. وقتی والدین ما خودشون بیشتر از بچه ها به دنبال رقابت و مقایسه بچه ها هستن! وقتی والدین به جای بچه خود تکالیف عملی رو انجام میدن تا نمره بگیره! وقتی والدین حتی تا دوران دبیرستان هم موقع انجام تکالیف پابه پای بچه شون میشینن! خوب ما چه انتظاری داریم؟ حداقل میتونیم محیط توی خونه رو طوری ترتیب بدیم که اگر هم کمک کننده نیست مشکل آفرین نباشه نه؟





نه آواجان.....طرحواره مجموعه از سازه های شناختی ست که ما خودمون و دنیای اطرافمون رو از طریق اون میبینیم یا براورد میکنیم..... مثلا طرحواره بی اعتمادی که فرد دنیا رو جای ناامنی میدونه و آدمها رو غیرقابل اعتماد......
وای نگو منصوره ناامید شدم! ببین کلا نظریات مربوط به شناخت اینطوره: یک سری اطلاعات در اطراف ما وجود داره که از طریق حواس به ما میرسه. مغز ما یک سری پردازش روی اون انجام میده(فرایند واسطه ای). و بعد دستوراتی صادر میشه و ما کاری رو انجام میدیم (کارکرد).

چند مفهوم مهم این نظریه یکی درون سازی و یکی هم برون سازی و دیگری طرحواره شناختی هست. کودکان با بزرگ شدن اطلاعاتی راجع به دنیای اطرافشون به دست میارن و اونها رو دسته بندی میکنن و اطلاعات جدید در صورتی که هماهگ با اطلاعات قبلی باشه فرایند درون سازی صورت میگیره و اگر نباشه کودک اطلاعات خودش رو به روز میکنه. مثلا فرض کنیم که به کودک همیشه یک تکه شکلات قهوه ای خوشمزه بدیم. کودک هربار شکلات ببینه با توجه به اطلاعات قبلی خودش با روی باز از اون استقبال میکنه (همه شکلات ها شیرین هستند).فرض کنیم یک بار به جای شکلات های همیشگی به اون یک تکه شکلات قهوه ای تلخ بدیم! در اینصورت وقتی اون رو تست میکنه و با مزه تلخ اون مواجه میشه دانش قبلی دیگه نمیتونه به اون کمک کنه و کودک اطلاعات خودش رو به روز میکنه (بعضی از شکلات ها شیرین نیستند) در دفعات قبلی درون سازی یا جدب اتفاق افتاده و در دفعه بعد برون سازی یا انطباق.

وقتی درون سازی ها و برون سازی ها به اندازه کافی اتفاق بیافتند کودک در مورد هر چیزی به یک دانش کلی یا قاعده یا باور دست پیدا میکنه که میشه طرحواره اون. مثلا در مورد کودکی که همیشه شکلات شیرین دریافت کرده طرحواره مربوط به شکلات شیرین بودن هست و کودکی که اغلب شکلات تلخ دریافت کرده طرحواره تلخ بودن شکلات ها رو شکل داده. مجموعه ای از طرحواره ها تشکیل طرحواره کلی فرد رو میدن مثلا همون که دنیای جای امنی نیست یا آدم ها همه غیر قابل اعتمادند یا ارزش فرد به خوبی های اون هست یا همه مردها اینطور همه زنها آنطور و غیره
البته پیاژه بیشتر روی طرحواره های شناختی کودکان و نحوه شکل گیری اونها نطر داده و زیاد در مورد طرحواره های کلی فرد بزرگسال نپرداخته.....
ولی مراحل رشد پیاژه خیلی مهم هستند و هم کاربرد آموزشی داره و هم کاربرد تربیتی......در مورد انواع بازی هم نظریع کاملی داره که در جای خودش خیلی جالب هستن.

البته الان تصحیحاتی رو این نظریه صورت گرفته و اون رو خیلی کاملتر کرده.....
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز