2733
2734
عنوان

مــادر کـافــی باشــیم

| مشاهده متن کامل بحث + 775246 بازدید | 7348 پست

در تکمیل صحبت های آسمانه جون ،در کلاس هایی که به این رویکرد قایل هستند معمولا در آموزش یک مبحث چند فعالیت قرار می دهند که هر فعالیت گرایش به سمت یک هوش داره مثلا میز منطقی ریاضی هست میز تجسمی فضایی هست و... و بچه ها امکان این را دارند که در همه ی فعالیت ها شرکت کنند یا اگر دلشان نخواست بعضی را انجام ندهند به مرور گرایش مکرر کودک به یک فعالیت مشخص می کند که کدام هوشش در یاگیری او موثرتر واقع میشه کودکی که بیشتر علاقه به فعالیت های جنبشی دارد و انتخاب اولش معمولا این گونه فعالیت هاست به طور معمول غلبه با هوش جنبشی جسمانیست

بدین گونه کودکان ارزیابی می شوند تا بهترین راه برای برنامه ریزی آموزشی صورت پذیرد
کاملا درسته مامان سارا جان ... ممنون عزیز نازنینم

دوستان اگه موافق باشید من باقی هوش ها رو هم بگذارم تا بریم سراغ نقد و بررسی ش با کمک همه ی دوستان

هوش برون فردی (فرا فردی) یا (میان فردی)
بخشی از آن چیزی که این روزها به نام هوش هیجانی معروف شده است و همه جا توی بوق و کرناست همین هوش میان فردی است. هوش میان فردی ، توانایی ارتباط برقرار کردن و خوب درک کردن دیگران است. اکر در دوستانتان به سنگ صبور مشهور هستید حتما از این هوش برخوردارید.
نحوه پرورش: به یکngo بپیوندید و ببینید برای عمل کردن به شعارهای مردمی تان چند مرده حلاج هستید. هر روز 15 دقیقه به حرف یک نفر خوب گوش دهید(سخت است نه؟) اگر وبلاگ دارید به کامنت هایش جواب بدهید. در یک کلوپ اینترنتی عضو شوید( این یکی رو خوشبختانه همه مون از قبل انجام دادیم!!!) زندگی آدم های مردم دار را بخوانید و ببینید چه کرده اند که این طور مشهور شده اند.
کاربرد:مشاور مدرسه،مشاور خانواده، مدیر روابط عمومی یک شرکت، معلمی، پزشکی ، مددکاری و فروشندگی.


هوش برون فردی که از آن با نام هوش اجتماعی هم نام می برند .
این هوش در افرادی دیده می شود که از انواع فعالیت های اجتماعی و یا درکنار دوستانشان بودن لذت می برند . از تنها بودن بیزار هستند.

این افراد ازکارگروهی خوششان می آید و معمولا درهنگام فعالیت های اجتماعی و تعامل با دیگران بهتر آموزش می بینند. هنگام مشاجرات چه درخانه چه درمدرسه و یا دراجتماع همیشه نقش میانجی را به عهده می گیرند. و همیشه داوری ها و قضاوت را پیش او می برند.
روش های آموزش برای این افراد ازطریق فعالیت های دسته جمعی طراحی می شود، شاید طراحان این فعالیت های آموزشی برای این افراد خود نیز از این هوش بهره مند هستند . مشاورهای خوبی هستند ومعمولا برای مشاوره به اومراجعه می کنند .
خود نیزدرمشکلات سعی می کند از مشورت دیگران استفاده کند . ازفعالیت های اجتماعی مانند شرکت درانواع سازمان های غیردولتی ، خیرخواهانه وکمک به حیوانات درحال انقراض ، حفظ طبیعت ، یا زلزله زدگان وسایر مصایب طبیعی جلودار هستند.
ازمهمانی لذت می برند و در جمع ها و مهمانی ها معمولا میدان دارهستند.
این دسته از افراد معمولا اجتماعی sociable می نامند . مصداق این افراد درایران کسانی هستند که درمیان اقوام وآشنایان ودوستان معمولا برنامه ریز و رهبراجرایی – مراسم عزا- تدفین – تشییع جنازه – عروسی ها و مراسم دیگر مثل بازگشت ازسفرهای مذهبی هستند و حتی در جشن تولد ها همیشه افراد خاصی را می بینید.

این افراد در درک حالات روحی – مقاصد- اغراض- انگیزه ها واحساسات دیگران قابلیت بالایی دارند ، دوست بازهستند ودوستان زیادی دارند. درمیان جمع احساس راحتی می کنند.
مشاغل وحرفه های موفقیت آمیزبرای آنها:

1- سیاستمدار
2- رهبر ارگان – سازمان – حزب و تشکیلات و نهادهای اجتماعی
3- معلم
4- واعظ
5- مدیر
6- جامعه شناس
7- مردم شناس
8- روانشناس
9- مدیرروابط عمومی

یعنی توانایی ارتباط برقرار کردن و فهم دیگران. این یادگیرنده‌ها سعی می‌کنند چیزها را از نقطه نظر آدم های دیگر ببینند تا بفهمند آنها چگونه می‌اندیشند و احساس می‌کنند. آنها معمولا توانایی خارق العا د ه ای در درک احساسات، مقاصد و انگیزه‌ها دارند. آنها سازمان دهند ه های خیلی خوبی هستند، هرچند بعضی وقت‌ها به دخالت متوسل می‌شوند. آنها معمولا سعی می‌کنند که در گروه آرامش را برقرار کنند و همکاری را تشویق کنند. آنها هم از مهارت های کلامی (مانند حرف زدن) و هم مهارت های غیرکلامی (مانند تماس چشمی، زبان بدن) استفاده می‌کنند تا کانال های ارتباطی با دیگران برقرار کنند.

مهارت های آنها شامل موارد زیر می‌شود:
دیدن مسائل از نقطه نظر دیگران (نقطه نظر دوگانه)، گوش کردن، همدلی، درک خلق و احساسات دیگران، مشورت، همکاری با گروه، توجه به خلق و خو ، انگیزه‌ها و نیت های مردم، رابطه برقرار کردن چه از طریق کلامی چه غیر کلامی، اعتماد سازی، حل و فصل آرام درگیری ها، برقراری روابط مثبت با دیگر مردم
شغل های مناسب برای آنها عبارتند از :
مشاور، فروشنده، سیاست مدار، تاجر
خــدایا؛دخترم حسـود نیست، دروغـگو نیست، ناســـپاس نیست، نامهـــــربون نیست، بداخـــــلاق نیست، غیبــــت نمی کنه، تهـــمت نمی زنه، دلــــی رو نمی شـــکنه ...**خودت کمــــــکـــــــــم کن اینا رو یادش نـــــــــــــــــدم** ...

بچه ها باورتون میشه!!!

دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.

هوش درون فردی

هوش درون فردی یعنی هوش درک کردن خود و استفاده از خودشناسی برای انتخاب هدف های زندگی. کسانی که هوش درون فردی دارند بسیار مستقل و فردیت یافته اند. آنها ریز و درشت عیب ها و خوبی های خودشان را می دانند و یک تصویر کامل از خودشان در ذهن دارند.
نحوه پرورش:مطالب خود شناسی بخوانید، زندگی نامه خودتان را بنویسید، رویاهای خودتان را بنویسید و ردی از خودتان را در آنها کشف کنید. تست های معتبر خودشناسی یا شخصیت را علامت بزنید تا تصویر بهتری از خودتان را در ذهن داشته باشید.
کاربرد: روحانی ،روان شناس بالینی و مخصوصا روانکاو ،متخصص الهیات و شغل هایی که آدم آقای خودش است.


این هوش یعنی توانایی درک خود و آگاه بودن از حالت درونی خود. این یادگیرنده‌ها سعی می‌کنند احساسات درونی، رویاها، روابط با دیگران و نقاط ضعف و قوت خود را درک کنند.
مهارت های آنها شامل موارد زیر می‌شود:
تشخیص نقاط ضعف و قوت خود، درک و بررسی خود، آگاهی از احساسات درونی، تمایلات و رویاها،ارزیابی الگوهای فکری خود، باخود استدلال و فکر کردن ، درک نقش خود در روابط با دیگران
مسیرهای شغلی ممکن برای آنها عبارتند از:
پژوهشگر، نظریه پرداز، فیلسوف

این هوش ازطریق آگاهی عمیق از احساسات درونی افرادی که ازآن بهره مند هستند بروزمی کند. این هوش به صاحبان آن این اجازه را می دهد که از توانایی هایشان باخبرباشند وامکاناتشان را دریابند.
افرادی که ازاین هوش بهره مندند میل به استقلال وخود راهبری دیده می شود واغلب درموضوعات بحث انگیز دارای نقطه نظرات محکمی هستند. حس اعتماد به نفس قوی دارند ، ازاینکه خودشان به تنهایی روی پروژه وطرح هایشان کارکنند لذت می برند. درتنهایی به تفکرواندیشه علاقه مندند. فقط درجلساتی بیشترشرکت می کنند موضوع آن وهدفشان چگونگی رشد فردی است . معمولا یک سرگرمی دارند که به آن دل مشغول است . مثلا جمع آوری سکه – تمبر ...

تنهایی را ترجیح می دهند وازمیهمانی یا گردهمایی یا صرف اوقات فراغت دربیرون منزل لذت نمی برند . خود رامصمم ومستقل می داند . اهداف مهمی برای زندگی دارد که مرتب به آن فکر می کند ازحالات روحی ، مقاصد ، انگیزه ها ،آرزوها ، خودآگاهی ارزیابی ازخود توانایی ها وانضباط شخصی .....تصویردقیقی دارد.
مشاغل وحرفه های موفقیت آمیزبرای آنها:
1- روان درمان
2- فیلسوف
3- روانشناس
4- رهبرمذهبی
5- حکیم الهیات
6- معلم علوم دینی
خــدایا؛دخترم حسـود نیست، دروغـگو نیست، ناســـپاس نیست، نامهـــــربون نیست، بداخـــــلاق نیست، غیبــــت نمی کنه، تهـــمت نمی زنه، دلــــی رو نمی شـــکنه ...**خودت کمــــــکـــــــــم کن اینا رو یادش نـــــــــــــــــدم** ...
هوش طبیعت گرایی
گاردنر وقتی نظریه ی هوش های 7 گانه اش در تمام دنیا سر و صدا کرده بود ، دریافت که نظریه اش یک چیزی کم دارد و آن هوشی بود که آدم های عاشق طبیعت دارند کسانی که میتوانند طبیعت را بفهمند در آن کار کنند و از آن لذت ببرند.
نحوه پرورش: یک باغچه شخصی در گوشه ای از خانه درست کنید و گیاه پرورش دهید. آخر هفته ها بروید کوهنوردی و تغییرات فصل های مختلف را ببینید و از طبیعت عکاسی کنید.
کاربرد: کشاورزی، متخصص گیاه شناسی، متخصص جانور شناسی، نقاشی و عکاسی از طبیعت و عضویت در تیم ملی یا فدراسیون کوهنوردی.

هوش طبیعت در آدم هایی وجود دارد که توانایی فهمیدن طبیعت و درک الگو های آن را دارند و به راحتی با آن ارتباط برقرار می کنند و از کار کردن در آن لذت می برند.کشاورزی، گیاه شناسی، بومی شناسی، نقاشی، ورزش هایی مثل کوهنوردی و عکاسی در طبیعت، نشان از هوش طبیعت است

این هوش توانایی درک نمادهای طبیعی و احترام و علاقه و حساسیت نسبت به حفظ توازن طبیعت است. دارندگان این هوش، ارزش واقعی تمام جنبه های طبیعت را در نظر دارند. آنها به آینده ی جهان فکر میکنند و نگران تخریب طبیعت توسط بشر هستند. کودکانی که این نوع هوش را دارند علاقمند به نگهداری از حیوانات و گیاهان هستند و داستانهایی را که مربوط به حیوانات و رویدادهای طبیعت باشد، دوست دارند.

اگر کسی هستید که به نگهداری از حیوانات خانگی و یاگل و گیاه علاقمندید حتما این هوش در شما قوی می باشد
خــدایا؛دخترم حسـود نیست، دروغـگو نیست، ناســـپاس نیست، نامهـــــربون نیست، بداخـــــلاق نیست، غیبــــت نمی کنه، تهـــمت نمی زنه، دلــــی رو نمی شـــکنه ...**خودت کمــــــکـــــــــم کن اینا رو یادش نـــــــــــــــــدم** ...
2731
هوش وجودگرایانه یا هستی گرا
هوارد گاردنر در قراردادن این نوع هوش در زمره ی هوشهای دیگر تردید دارد اما از آن با عنوان “توجه به مسایل غایی انسان” نام میبرد. این هوش بیانگر تمایل انسان به طرح و جستجوی پاسخ برای پرسشهای بنیادی درباره وجود و هستی است. هوش وجودگرایانه انسان را به سوی شناخت و درک جهان ماورای فیزیک میکشاند.

هوش وجودگرا توجه انسان به مسائل زندگی غایی، کیستی انسان ،‌ معنای زندگی، معنای مرگ ، سرنوشت نهایی انسان و جهان مادی و معنوی است.
این مباحث را بیشتر افراد مذهبی یا فلاسفه بررسی می کنند
خــدایا؛دخترم حسـود نیست، دروغـگو نیست، ناســـپاس نیست، نامهـــــربون نیست، بداخـــــلاق نیست، غیبــــت نمی کنه، تهـــمت نمی زنه، دلــــی رو نمی شـــکنه ...**خودت کمــــــکـــــــــم کن اینا رو یادش نـــــــــــــــــدم** ...
ممنون آسمانه جان و مامان سارا جان

توضیحاتتون در مورد هوش ها خیلی خوب بود. من کتاب هوش هانه چندگانه در کلاس درس رو در این زمینه خوندم. برای دوستانی که به این موضوع علاقه دارند توصیه می کنم.

یه سوال، هدف از شناخت این هوش ها اینه که هوش های ضعیف رو تقویت کنیم تا فرد از جنبه های بیشتری بتونه با محیط ارتباط برقرار کنه و موفق باشه؟
یا فرد از طریق هوش برترش اطلاعات رئ میگیره و به باقی هوش ها کاری نداره؟

منظورم مثلآ سر کلاس درسه. درسته کودک جنبشی حرکتی رو تشویق کنیم تا از راه زبانی چیزی رو یاد بگیره یا نه از طریق هوش خودش بهش آموزش بدیم و اطلاعات رو در اختیارش بذاریم؟
وب سایت آموزشی من www.nahaal.com
با اجازه دوستان...

هوش به عنوان یک توانایی شناختی در سال ۱۹۰۵ میلادی توسط آلفرد بینه و تئودور سیمون مطرح شد. با وجودی که درخصوص این پدیده بررسی های متعددی انجام گرفته و نظریه های متفاوتی ارایه شده اما هنوز صاحبنظران به همسویی کلی در مورد ابعاد گوناگون هوش دست نیافته اند. در بین نظریات مطرح شده دو نظریه از مقبولیت بیشتری برخوردار هستند.
نظریه هوش چندگانه هوارد گاردنر شامل:
هوش کلامی: توانایی تفکر کلامی و استفاده از زبان برای بیان منظورها
هوش منطقی – ریاضی: توانایی انجام عملیات ریاضی
هوش فضایی: توانایی تفکر سه بعدی
هوش بدنی – جنبشی: توانایی دستکاری اشیا و تبحر جسمی
هوش موسیقیایی: حساس بودن نسبت به زیر و بم آهنگ، ریتم و تن صدا
هوش بین فردی: توانایی درک دیگران و تعامل موثر با آنها
هوش درون فردی: توانایی فهم خود
هوش طبیعی: مشاهده الگوهای طبیعت و فهم نظام های طبیعی و مصنوعی ساخت انسان
هوش وجودی: ظرفیت مطرح کردن سوالات وجودی

● نظریه هوش سه گانه دانا زوهار و یان مارشال
این هوش ها با هوش جسمانی (PQ) یعنی توانایی کنترل ماهرانه بدن و استفاده از اشیا آغاز می شوند و بر اساس سیستم های عصبی مغز مشخص می گردند. زوهار و مارشال معتقدند هوش های دیگر زیرمجموعه های این سه هوش هستند.

هوش عقلانی (IQ): این هوش مربوط به مهارت های منطقی و زبانشناسی ماست که در حال حاضر بیش از سایر هوش ها به عنوان ملاک موفقیت آموزشی محسوب می شود و مناسب حل مساله ریاضی و منطقی است.
هوش عاطفی یا هیجانی (EQ): به افراد کمک می کند عواطف خود و دیگران را مدیریت کنند. این هوش در موفقیت حرفه ای و شخصی فرد بسیار موثر است و آنها را در برقراری ارتباط یاری می دهد و تا حدی از قابلیت پیشگویی نیز برخوردار است.
هوش معنوی (SQ): این هوش برخلاف هوش عقلانی که کامپیوترها هم از آن بهره مندند و نیز هوش عاطفی که در برخی از پستانداران رده بالا دیده می شود، خاص انسان است. زوهار و مارشال هوش معنوی را یک بعد جدید از هوش انسانی معرفی کردند و به نظر آنها هوشنهایی است و برای حل مسائل مفهومی و ارزشی استفاده می شود. هوش معنوی زمینه تمام آن چیزهایی است که ما به آنها اعتقاد و باور داریم. سوال های جدی در مورد اینکه از کجا آمده ایم، به کجا می رویم و هدف اصلی زندگی چیست، از نمودهای هوش معنوی است.
این هوش برای کارکرد اثربخش هوش عقلانی و هوش عاطفی ضرورت دارد. در واقع هوش عقلانی دروازه ورود فرد برای کسب موفقیت در رشته تحصیلی مورد علاقه اش است، اما آنچه او را در زمره بهترین ها در شغل و حرفه او قرار می دهد، هوش عاطفی است.
بهره مندی از حداقل هوش عاطفی آغاز راه سفر به سوی معنویت، خودآگاهی و هوش معنوی است که خود موجب تقویت هوش عاطفی می شود. از طرف دیگر هوش عاطفی نیز می تواند در رشد و ارتقای هوش معنوی موثر باشد. دو هوش عاطفی و هوش معنوی تاثیری مستقیم و مثبت بر یکدیگر دارند. رشد و توسعه هر یک باعث پرورش و توسعه دیگری می شود.

2738
نظریه ی هوش های چندگانه :

نظریه ی هوش های چندگانه توسط پروفسور ها وارد گاردنر در دانشگاه هاروارد پایه گذاری شد . پس از تأییداین نظریه به عنولن یک نظریه ی تعلیم وتربیت پایه وقابل کاربرد جهانی از سوی یونیسف، پروفسور وحید حسن وارد ایران شد و کارگاهی راتحت عنوان فراگیری ـ فرادهی بر مبنای هوش های چند گانه در باشگاه فرهنگیان تهران برگزار کرد.

شناسایی و پرورش تمام هوش های بشری و کلیه ی ابعاد و توانمندی های هوشی دانش آموزان اهمیت بسیاری دارد . براساس نظریه ی پروفسور گاردنر ما انسان ها همگی از نظر هوش و توانا یی کاربرد هوشهای چند گانه تفاوت داریم، چون از توانایی و پتانسیل ذهنی و هوشی متفاوتی برخورداریم.

به اعتقاى گاردنر تشخیص این امر توسط معلمان موجب می شود تا با مشکلات درسی، برخورد خلاق تر و مناسب تری داشته باشند. به ویژه اگر بتوانیم روش تدریس خودمان را بیشتر روی هوشی متمرکزکنیم که بچّه ها بیشتر دوست دارند و انتظار دارند که معلم درآموزش خود از آن هوش بیشتر استفاده کند.

گاردنر در نظریه ی هوش های چندگانه سعی کرده است تا حوزه ی توانایی ها خلاق و استعداد های انش آموزان را به آن سوی مرزهای هوش و ذهنی معمول بکشاند. تئوری گاردنر شیوه ای را از یادگیری و یاددهی خلاق و اثربخش ایجاد می کند که می توان به وسیله ی آن نه تنها روش های تدریس دانش آموزان را بلکه شیوه ی ارزشیابی خود را با قرار دادن آن ها در یک طرح درس خلاق و بهره برداری آموزشی از هشت مقوله ی هوشی و ذهنی متفاوت بازنمایی خلاق کرد.

معلّم ابتدایی باید بداند که روش های تدریس برخاسته از یک هوش روش معمولی و غیرخلاقی است ولی اگر در آن روش تدریس از سه تا پنج هوش استفاده شده باشد توسعه یافته و نوآورانه می باشد ، اما اگر معلّم در روش تدریس خود از پنج تا هشت هوش استفاده کند روش تدریس خلاق و کاملاًابتکاری خواهئد بود.

بنابراین کاربرد هوش های چندگانه پروفسور هاوارد نه تنها باعث

خلاق تر شدن یاددهی معلّم در سر کلاس می شود ، بلکه در یادگیری معلّم در دوره های ضمن خدمت و یادگیری دانش آموزان نیز تأثیر خلاقی خواهد داشت

دلایل خلاق بودن یادگیری و یاددهی از طریق هوش های چندگانه پروفسور هاوارد گاردنر عبارتند از :

? یادگیری از طریق هوش های چندگانه لذّت بخش تر است.

? یادگیری از طریق هوش های چندگانه شادتر است.

? شاگرد و معلّم درفرایند یادگیری – یاددهی هوش های چندگانه خسته نمی شوند.

? کیفیت آموزشی از طریق یادگیری به وسیله ی هوش های چندگانه بیشتر است.

? پایداری یادگیری و توانایی ترکیب آموخته ها دراین روش بیشتر است.

? شاگردان امکان به یادگیری ابعاد مختلف هوش خود را دارند.

? معلّمان امکان ارائه ی بهترین روش تدریس را دارند.

? رضایت مندی آموزشی شاگردان دراین روش بالاتر است.

? فراگیری و فرادهی در این روش دوطرفه است.

? شاگردان و معلّمان ابتدایی در این روش یادگیری فعال ترند.

گآردنر در جریان تحقیقات خود به افرادی بر می خورد که بر اثر ابتلا به برخی بیماریها منطقهً خاصی از مغزشان آسیب دیده است .ضایعات مغزی اغلب باعث تضعیف و آسیب یکی از مقولات هوشی می شود . بدون اینکه روی بقیه اثری داشته باشد .برای مثال آسیب دیدگی منطقهً بروکا (در لوب پیشانی چپ )باعث اختلالات شدیدی در هوش زمانی می شود به طوری که صحبت کردن خواندن و نوشتن در افرادی که این آسیب دیدگی دارند با اختلال همراه است ولیکن این افراد در آواز خواندن انجام عملیات ریاضی ابراز احساسات هیچ مشکلی ندارند.

گاردنر معتقد است که در برخی افراد نوع خاصی از مفولات هوشی کارایی بیشتری دارد که می توان آن را به برافراشتگی کوه های سترگ در برابر زمین هموار تشبیه کرد مانند نوابغ که در یک زمینه ی هوشی خاص قابلیت های بیشتری دارند

به اعتقاد او ممکن است فردی به خاطر بعضی نقص ها و کمبود های خود ابراز تاسف و مشکلاتش را ذاتی و دشوار تصور کند .اما اگر فرد از آموزش تشویق و استغنای کافی برخوردار شود قادر خواهد بود هر یک از هشت مقولهً هوشی خود را تا سطح بالایی از عملکرد توسعه دهد و به یک برنامه ی آموزشی اشاره می کند که چگونه افرادی با استعداد موسیقیایی -زیستی نسبتا ضعیف و تنها از طریق ترکیب عوامل محیطی می توانند به سطح بالایی از مهارت در زمینه ی نواختن ویولون و پیانو برسند

برخلاف تصور بسیاری از افراد، نمره بهره هوشی تواناییهای ذاتی و عمومی فرد را اندازه نمی گیرد بلکه دانش انسان را در مورد موضوعاتی معین، در سن معین اندازه می گیرد. این آزمونها همه جنبه های هوش را نمی سنجند، برای مثال به ندرت یادگیری از تجربه و انطباق با محیط را می سنجند. علاوه بر این، عملکرد فرد در آزمون، به تجارب و امکانات فرد برای یادگیری و کاربرد واژه، اطلاعات، حساب، حافظه و مهارتهای تجسمی بستگی دارد چون آزمونها برای سنجش یک سری مهارتها و اطلاعات خاص طراحی شده اند.

اگر کودکان به خوبی از عهده آزمونی برآیند می توان مطمئن بود که آنان تواناییهای آزمون ارزیابی شده را دارا هستند. اما اگر کودک پاسخ درستی به سؤالات ندهد نمی توان با اطمینان گفت تواناییهای مذکور را ندارد بلکه صرفاً می توان گفت نتوانسته این تواناییها و مهارتها را نشان دهد. این موضوعی حساس در تعبیر و تفسیر نتایج آزمون هوش است، کودکان ممکن است چیزی را بدانند و از آن استفاده نکنند حتی وقتی موقعیت اقتضا می کند. گاهی عملکرد کودکان دانسته ها و مهارتهای واقعی آنها را آشکار نمی کند زیرا مسایلی را که باید حل کنند درست نمی فهمند، پس وقتی کودکی از عهده مهارتی برنمی آید نمی توانیم با اطمینان نتیجه گیری کنیم که کودک فاقد تواناییهای لازم برای انجام آن مهارت است. از این رو بسیاری از متخصصان بر این عقیده اند که آزمودن مهارتهای خاص سودمندتر است تا اتکای صرف بر نمره بهره هوشی.

هوش بسته به سن تغییر می کند، اما از دو سالگی به بعد روند تغییرات طوری است که تا حدی می توان میزان بهره هوشی در آینده را تخمین زد. اما نمرات آزمون بهره هوشی حتی در عرض چند هفته نیز ممکن است به اندازه ده نمره تغییر کند، عواملی چون تغییر در انگیزه، تغییر در میزان دقت یا خستگی مفرط در نمره آزمون مؤثرند. باز هم باید تأکید کنیم که نمره آزمون هوش شاخصی برای تواناییهای ذاتی و کیفیتی ثابت در تمام طول زندگی نیست.

نمره بالای (IQ) تنها نشان دهنده این است که فرد در مهارتهایی که آزمون هوش سنجیده دارای توانایی است. در حالی که ممکن است شخص فاقد یک سری از مهارتها یا دانشی باشد که در آزمون هوش سنجیده نشده.

با توجه به نظرات هوارد گاردنر ،هوشهای چندگانه چند راه مختلف برای نشان دادن قابلیت فکری هستند.

برگرفته از کتاب """"هوش های چند گانه در کلاس های درس"""""

اثر توماس آرمسترانگ

وترجمه ی مهشید صفری.
خــدایا؛دخترم حسـود نیست، دروغـگو نیست، ناســـپاس نیست، نامهـــــربون نیست، بداخـــــلاق نیست، غیبــــت نمی کنه، تهـــمت نمی زنه، دلــــی رو نمی شـــکنه ...**خودت کمــــــکـــــــــم کن اینا رو یادش نـــــــــــــــــدم** ...
گل پونه ی عزیز ممنونم، با مدیر صحبت کن اگه صلاح دید کلوپ باشه مام پایه ایم :)

مامان پارسایی عزیزم خواهش می کنم :*

الهه جان کتاب بسیار خوبی رو معرفی کردی که بخش هایی از اون رو برای دوستان گذاشتم خیلی ممنون

اما در مورد سوالت

به نظرم طی سال های اولیه ی رشد زمان برای پرورش تمام هوش ها هست و بهترین حالت اینه که بتونیم تمام هوش ها رو به سطح مناسبی برسونیم

مثلا در مورد هوش طبیعت گرایی به نظر می رسه جدای از بخش ارثیش تا حد زیادی می تونه اکتسابی باشه ...

به این جمله از متن بالا توجه کنید:

"اگر فرد از آموزش، تشویق و استغنای کافی برخوردار شود قادر خواهد بود هر یک از هشت مقولهً هوشی خود را تا سطح بالایی از عملکرد توسعه دهد "

اما در مورد قسمت دوم سوالت به نظرم توی این قسمت "آموزش شناختی" جامعه ی هدف، بیشتر معلم ها و مربی ها هستند، تا بدونن که ممکنه سر کلاسشون باشن بچه هایی که هوش برترشون زبانی - کلامی نیست و ممکنه از طریق شنیداری یاد نگیره پس حواسشون به اون هم باشه و شیوه ی دیگری رو هم برای آموزش اون و باقی بچه ها با تمامی هوش ها در نظر بگیرن

یا در جایگاه مادر، متاسفانه بین ما ایرانی ها فقط زبانی - کلامی ها باهوش محسوب می شن یعنی هرکس بتونه بهتر حرف بزنه و بیشتر لفاظی کنه باهوش تر تلقی می شه

منِ مادر باید بدونم علامت باهوش بودن بچه ها حفظ کردن هزار تا شعر و دویست تا آیه ی قرآن نیست، و هی نگران نباشم که چرا بچه ی فلانی انقد قشنگ جمله بندی می کنه اما بچه ی من نه ...


یا همه مون خوب یادمونه بین بچه های کلاس، منطقی - ریاضی ها یعنی اونایی که درس ریاضی شون قوی تر بود به نظر همه باهوش میومد و هیچ وقت هیچ کس نگفت فلان شاگرد کلاس که بستکبال رو بی نهایت عالی بازی می کنه می تونه باهوش باشه، یا فلان شاگرد کلاس که هی داره امضای معلما رو تقلید می کنه و به راحتی کاریکاتورشون رو می کشه هم می تونه باهوش باشه

به نظرم این نظریه دید جدیدی درمورد باهوش تلقی کردن افراد بهمون می ده ...
خــدایا؛دخترم حسـود نیست، دروغـگو نیست، ناســـپاس نیست، نامهـــــربون نیست، بداخـــــلاق نیست، غیبــــت نمی کنه، تهـــمت نمی زنه، دلــــی رو نمی شـــکنه ...**خودت کمــــــکـــــــــم کن اینا رو یادش نـــــــــــــــــدم** ...
منصوره جان اتفاقا ایده آل ترین حالت اینه که یه فرد بتونه اکثر جنبه های هوشش به بالاترین سطح ممکن برسونه،

یعنی پتانسیل های بالقوه ی تمام این هوش ها درون همه ی انسان ها هست

حالا خوش به حال اون فردی که بتونه تمام اون بالقوه ها رو بالفعل کنه و توی تمام این هوش ها باهوش محسوب بشه :)

دیگه انتخاب با خودشه که کدوم یکی از این مشاغل رو انتخاب کنه

مطمئنا فردی که از هوش درون فردی و میان فردی بالایی برخوردار باشه تسلط زیادی روی علایق و عواطف خودش داره و قطعا بهترین راه رو با توجه به شرایط پیرامونش انتخاب می کنه ...
خــدایا؛دخترم حسـود نیست، دروغـگو نیست، ناســـپاس نیست، نامهـــــربون نیست، بداخـــــلاق نیست، غیبــــت نمی کنه، تهـــمت نمی زنه، دلــــی رو نمی شـــکنه ...**خودت کمــــــکـــــــــم کن اینا رو یادش نـــــــــــــــــدم** ...
سلام بچه ها
می دونم که خیلی دیر رسیدم به مبحث قبلی اما دلم میخواست منم حرفامو بزنم

آخه منم جزو اون 4000 بودم

البته من هیچ سر رشته ای در این روشها ندارم و نداشتم

فقط اطلاعات جمع آوری میکردم
که خیلی هم ازش سر در نیاوردم

راستش منم مثل بقیه همش تو این فکر بودم که چرا تو شهر ما از این امکانات شیچیدا نیست
وقتی دیدم ساحل جون و آوا جون و الهه جون نظرشون اینه که این متد ها اونقدر ها هم که تبلیغ میکنن خوب نیست
البته بجز بعضی مواردش یکم خیالم راحت شد

منو بگو میخاستم تمام بسته ها شیچیدا رو بخرم

فعلا که فقط برای پسر 4 ماهه ام کتاب میخونم و حرف می زنم و شعر میخونم و باز ی میکنم

خیلی دوست دارم از اطلاعات الهه جون و ساحل جون استفاده کنم تو وبلاگاشون براشون کامنت گذاشتم

اما نمی دونم واقعا از کجا و چگونه باید اینکار رو کرد


می ترسم سن پسر مبیشتر بشه و من هنوز کاری نکرده باشم
دعا کنید میخام از همه وقت پسرم به نحو احسن استفاه کنم

یاعلی

انواع زیورآلات دستساز آدرس اینستاگرام nardaneh.handmade
سلام شبتون بخیر

ممنون دوستان خیلی ممنون از پست های خوبی که میذارید مخصوصا آسمانه ی عزیزم

به نظر من در مورد نظریه ی گادرنر به اندازه کافی صحبت کردیم نظر شما چیه؟


نظریات دیگری هم هست که اهمیت فراوانی دارند و همانطور که گفته شد علم شناختی علمی بین رشته ایست که به نظریات متعدد دیگر از جمله عصب شناسی . نظریه های رشد . نظریات پردازش اطلاعات و... دیگر هم توجه می کنه

از جمله نظریات مهم مخصوصا در آموزش و پرورش شناختی که خیلی بهش توجه میشه همین نظریه ی هوش گاردنر بود
اما نظریه ی رشد شناختی پیازه هم از اهمیت ویزه ای برخورداره
پیشنهاد می کنم اگه صحبت و سوالی در مورد نظریه ی هوش گاردنر نیست بریم سراغ نظریه ی پیازه و بعد از بررسی اون

یکم کاربردی تر به بحث شناختی در آموزش بپردازیم این که چطور بتونیم مبحثی را بر اساس این رویکرد به کودکان ارایه بدیم و چطور برنامه ریزی کنیم و چطور پیش ببریم

البته من فکر می کنم مطلب شناختی دو هفته زمان را هم می طلبه تا همه جانبه تر پیش ببریمش

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز