مزاج شناسی ( خانم هایی که باردارن حتما بخونن )

سلام حسنی جون مرسی بابت اطلاعاتت خیلی خوب بود برای افسردگی چکار باید کرد و داشتن بعضی اخلاقات مثل کندن موی بدن یا کندن ناخن چه بچه ها چه بزرگترها این وارد چه مزاجی دارند ممنون میشم جواب بدب عزیزم

هر وقت اومدی منتظر جوابت هستم مرسی

حسنی جونم مرسسسسسسسسسسسسسسی و بوووووووووووووووووووووووووووووس
از راهنمائی و کمکت ممنونم
فقط یه سؤال عزیزم چرا گفتی کندر نخورم ؟
اگه میشه لطف کن و دلیلش رو برام بگو
بازم
مرسسسسسسسسسسسسسسسسسسسی و بوووووووووووووووووووووووووووووس

در ضمن من هفته 7 ام بارداری هستم

مرسی حسنی جون لطف کردید عزیزم موفق باشید آرزومند آرزوهات

حسنی عزیز سلام خانمی امیدوارم حالت خوب خوب باشه و پر از آرامش و شادی مثل همیشه .
حسنی جان من هفته 7ام بارداری هستم . حدود چند ماه قبل از بارداری دچار معضل ترش کردن شده بودم رفتم دکتر گیاهی به من یک بسته پودر داد که بعد از هر وعده غذا یک قاشق از اون رو برزیم توی عرق چهل گیاه و بخورم بد نبود داشتم بهتر می شدم که رفتم دکتر و یک سری قرص شیمیایی داد . حدود 3 تاش رو خورده بودم و خیلی بهتر شده بودم که فهمیدم باردارم و دگذاشتم کنار . البته دکترم هم گفت دیگه نخور . این ترش کردن خیلی اذیتم می کنه . تا یک دونه خرما یا مثلا یک لیوان شیر و عسل می خورم خیلی بد ترش می کنم . خواهش می کنم کمکم کن حسنای مهربون خیلی درمونده شدم .

شوی لباس تلفن 09367631985 تهران میرداماد

حسنا جونم من صفحات اول رو خوندم خودمو سودایی و یکم سرد مزاج تشخیص دادم جواب ای سوالها رو هم نوشتم اگه زحمتی نیست شما هم بخون برام نتیجشو بگو اخه من خیلی شبیه بابام هستم اونم الان به مریضی دچار شده که شما از عوارض این مزاج فرمودید بعدشم اگه میشه بگید چکار کنم اونوطوری نشم
واقعا ازتون کمک میخام
خوابتون سبکه یا سنگین؟ حسنا جونم اگه عصر خسته برگردم خونه و خسته باشم و بخابم سبکه 10 دقیقه به دقیقه بیدار میشم یا با صدای کم هم زود بیدار میشم ولی شبها تا رفتم رختخواب زود میخابم و معمولا هم راحت میخابم تا صبح
اگه شب با افکار مثبت بخابم صبح راحت بیدار میشم ولی اگه نه یکم کسل بیدار میشم
زود عصبانی میشید یا دیر؟ نیمدونم ولی در مورد بعضی چیز ها زود گاهی هم دیر عصبانی میشم ولی در کل با دوستام یا اطرافیانم که خودمو مقایسه کنم زود عصبانی میشم
اگه عصبانی شدین زود پشیمون میشین یا اینکه ناراحتی رو مدت طولانی به دل میگیرید؟ والا چی بگم معمولا یادم نیمره و ناراحتی شو به دل میگیرم ولی بیشتر وقتا زود پشیمون میشمچون هیچوقت دلم نمییاد اطرافیانمو ناراحت کنم
اگر کسی بهتون بدی کرد زیاد به یادتون میاد و خودخوری میکنید؟یا فراموش میکنید؟ اگه طرف خوناده شوهر باشه که اصلا یادم نیمره و همش به کار هایی که بابهام کردن فکر میکنم چون همیشه احساس میکنم بهم زور میگن و من هیچوقت نتونستم در برابر کارها یا حرفهای اونها حاضر جواب باشم و راحت حرفمو بزنم معمولا اگه بحثی بشه منم بخام نظرمو بدم تپش قلب میگیرم چون اونها هم زور میگن و همیشه میخان خودشون حرفشونو به کرسی بشونن و سلایقشون هم با من متفاوته ( یه چیز ی بگم انگار یه حسی در وجودم هست که میگه باید بهشون هالی کنم که دارن اشتباه میگن ولی من هیچوقت از پس این کار بر نییومدم)حالا هم دیگه ولشون کردم زیاد به حرفهاشون توجه نمیکنم
زود خسته میشید یا طاقت کاریتون زیاده؟ اینم بستگی داره اگه شب خوبی توخونه داشته باشم و راحت خابیده باشم و همکار م با اخم وتخم با مرخصیم موافقت نکنه سر کار سرحال هستم و خسته هم نیمشم معمولا
وضعیت اشتها؟زود سیر میشید یا نه؟ غذام کمه سعی میکنم معدمو با هله هوله پر نکنم از وقتی اینجا اومدم چای خیلی کم میخورم ماست طبیعی میخورم و چهار مغزم سعی میکنم بخورم معمولا غذاهای با نون رو بیشتر از برنج دوست دارم
هر چی دم دست باشه میخورید یعنی ریزه خواری زیاد داریدو همیشه سر یخچالین یا نه !حساب و کتاب دارین؟ اگه هم پیش میاد میتونید سبد سبد میوه میل کنید؟ اگه باشه اره سبد سبد میوه میخرم یعنی کلا خونوادگی میوه خیلی میخوریم ولی غذاهای پر حجم زیاد نمیخورم
حساب کتاب هم دارم یعنی پولمو با حساب کتب خرج میکنم خیلی سته برام یه چیزی بخرم یعنی هزار بار برای خرید یه مانتو یا بلوز باید برم بازار اخر سر هم نمیخرم و با خودم کلنجار میرم که چرا من نتونستم دو ساله یه مانتوی مناسب پیدا کنم

خیلی به مقررات احترام میذارید ؟ریزبین و نکته سنجید و به هر چیز گیر میدین؟ ادم منظمی هستم سر وقت کار ها مو میکنم قبلا بهتر هم بودم الان لباسها چند روز رو مبل میمونه تا من حال و حوصله کنم اتو بزنم ولی اگه قولی بدم اصلا یادم نیمره و سر حرفم وامیستم اگه قرار باشه سر ساعتی جایی باشم حتما هستم . اره عزیزم به همه چیز گیر میدم شوهرم میگه تا از خونه ما بر میگردیم میگی چرا مامانت اینطور یگفت چرا اینکار رو کردن و .....
جسورید یا موقع حرف زدن در جمع دست و پاتون میلرزه؟اضطراب فکر و خیال ترس و دلهره الکی؟؟...
اره دست و پام میلرزه ولی بعضی وقتا
نمیدونم گاهی یه ادم دیگه میشم مخصوصا وقتی از حرفی که میزنم یا به کار یکه انجام میدم اعتماد داشته باشم یعنی کگاهی اعتماد بنفس دارم گاهی نه
زود دوست میشین و خیلی اجتماعی هستین یا محتاطانه عمل میکنید؟
دیر با مردم جوش میخورم عین بابام و برعکس مامانم که تو تاکسی و اتوبوس راحت با کنار دستیشم دوست میشه ولی من نمیتونم سر صحبتو باز کنم
ولی با دوستایی که دارم صمیمی هستم و لی هنوز بعد 3 سال با مادر شوهر و خواهر شوهرم زاید صمیمی نمیشم البته این مسئله بیشتر به اونها هم بر میگرده چون رفتارشون طوریه که گاهی بهم دروغ میگن و زیاد باهام رو راست نیستن منم کار یبه کارشون ندارم
یه چیز خیلی خیلی مهم هم بگم
من خیلی اضطراب و استرس دارم گاهی اونقدر شدید هستش که ناخن ها مو میگنم دهنم و میخام بکنمشون بعدن که ناخنهای زخمیمو میبینم بازم اعصابم از دست خودم خورد میشه
مثلا شوهرم میره استخر دیر میکنه من میمیرم تا بر گرده خونه یا مامانم اینها تا برن دکتر و جواب ازمایش بابامو بهم بگن من میمیرم از دلواپسی
شبها هم گاهی خوابهای ترسناک میبینم مثلا از بچگی همش خواب میبینم امتحان دارم و دیرم شده و نمیرسم سر جلسه و با سرعت دارم میدووم یا میبینم از پله یا نردبان دارم بالا میرم ولی میترسم بیفتم و همش اضطراب دارم و تو خواب میترسم
گاهی هو خوابهای خنده دار میبینم
نیمدونم چرا ولی بیشتر این حالات و ترسها از بین رفته بود این بی حوصلگی ها و بیحالی ها این مشکل در خرید و ... قبلا همش میخاستم برم بیرون و خونه نباشم مثلا عصر ها که دو ساعت تا شام خونه بودم میگفتم من چکار کنم حوصله خونه ندارم بیا بریم فلان جا یعنی اصلا نیمخاستم خونه بمونم الانم همش دلم میخاد هر جایی رفتم زود زمان تموم بشه برگردم خونمون

سرتو عزیزم درد اوردم
ولی بذار یکم هم از قیافم بگم
قدم کوتاهه وزنمم برای قدم متناسبه گوشت بدنم خیلی سفته محکم چسبیده به استخونهام بالاتنه لاغر دارم ولی پایینم چاقه باسنم بزرگه ولی پهن نیست صورتم لاغره و کشیده هستش بینیمم لاغر و باریکه ( درازه) نه زیاد ها!!!!!!!!!!پوستمم سفید مایل به زرد
چشمام متوسط دهنم کوچیکه موهام بوره قبلا روشنتر بود الان یکم تیره تر شده موهای سرم نازکه و صاف
معموولا سردمه خیلی لباس میپوشم ابرو هامم کج و کوله هست
بیشتر غذاهای ترش دوست دارم تا شیرین بیشتر سردی جات دوغ و ماست دوست دارم ولی الان دیگه سعی میکنم اونها رو طبیعی بخورم و با فلفل سیاه یا اویشن یا گل سرخ و ...
عزیزم میدونم خیلی مزاحمت شدم ولی اگه میتونی تو هم یه نظر در مورد مزاج من بده تا بتونم یکم رو خودم کارکنم
از این ماه برای بارداری اقدام کردم امروز روز 21 ام هست نیمدونم چرا چند روزه بعد یه بحث خونوادگی من همش دلشوره دارم انگار میخان قلبمو بکشن بیرون یه حالی دارم که اصلا نمیتونم رو صندلی اداره بشینم نمیتونم یه جا بند بشم اعصابم بهم ریخته و زود عصبی میشم ولی این که تو دلم انگاری رخت میشورن بیشتر ازارم میده دلم میخاد از تو دلمو بخارونم یه چیز ی تو دلم داغ کرده انگار

وای ببخش عزیزم خیییییییییییییییییییلی زیاد شد

انشاله خدا بهت بزودی یه نی نی سالم و تپل مپل میده
ممنونم از این همه وقتی که برامون میذاری

با اجاازه حسنا جون تو تایبکشون من این مطلبو مینویسم

مامان جونا هر کی دوست داشت تو این ختم قران شرکت کنه
به نیت سلامتی خودتون ونینیاتون و یا هر حاجتی که داشته باشید و اون اهدا میکنیم به امام زمان (ع)
دعا در حق همو هم فراموش نکنید
http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=10010&postID=1181398#1181398