بازی های کودکانه و اهمیت آنها
روانشناسی شش سال اول زندگی انسان مهمترین دوران زندگی هر فردی به شمار می آید و بنیادی ترین زیر ساخت شخصیت او را برای تمام عمر تشکیل می دهد. تحقیقات ثابت کرده که بیشترین هوش انسان در این دوره شش ساله شکل می گیرد. سطح هوش به نوبه خود بر میزان اثر بخشی فرد بر محیط و شیوه نگاه او بر جنبه های مختلف زندگی تأثیر می گذارد. کسی که هوش بالایی دارد مثبت می اندیشد ، با قضایا امیدوارانه برخورد می کند ، اعتماد به نفس دارد ، با استحکام و اطمینان در عرصه پیکار زندگی گام بر می دارد ، شکست ها را نه به معنای مانعی برای پیشرفت که در شکل سکوی پرتابی برای موفقیت می بیند و در نهایت به صورت مدیری موفق ، بازرگانی موفق ، معلمی موفق ، مهندسی موفق ، رهبری موفق برای اطرافیانش ، همسری موفق در خانواده اش و شهروندی سربلند در جامعه اش ظاهر می شود. بنابراین تمام موفقیت های انسان ریشه در میزان برخورداری او از عامل حیاتی هوش دارد.
از سوی دیگر هوش بر سطح سازگاری فرد با محیط و نوع و میزان تعامل او با دیگران تأثیر انکارناپذیر دارد. کیفیت کنش و واکنش انسان با دیگران تعیین می کند که وی فردی محبوب و قابل پذیرش خواهد بود یا مطرود و منزوی.
هوش ، با آن همه اهمیت حیاتی که دارد ، گرچه در ابتدا یک عامل ژنتیکی است و میراث ساختار فیزیولوژیکی والدین ، لیکن در اثر تأثیرات محیط قابل پرورش و ارتقا است. اثرات چنین پرورشی ، اعم از مثبت یا منفی ، قاطع ، پایدار و غیرقابل برگشت است و تا پایان زندگی بر روح و جسم انسان حک می شود و باقی می ماند.
برای این فرایند پرورش ما فرصت بسیار کمی داریم ، فرصتی به درازای شش سال اول زندگی : از بدو تولد تا شروع هفت سالگی. از آنجا که رشد هوش پس از 6 سالگی به کندی می گراید و در 17 سالگی متوقف می شود. تمام زمانی که برای پرورش هوش در اختیار داریم همین 6 سال اول زندگی است.
هوش ، همچون سایر امور ، آموختنی است اما آموزشی نه به شیوه مستقیم مدرسه ای بلکه با بهره گیری از روش های خاص. ارتقای هوش را از همان بدو تولد و ماههای اولیه زندگی نوزاد می توان آغاز کرد ، ولی برای نوزادی که امکان خواندن و فهمیدن و نوشتن ندارد انجام چنین امری چگونه ممکن است ؟ تمام آنچه که باید وارد ذهن کودک زیر هفت سال شود تنها و تنها از طریق حس و تجربه عینی امکان پذیر است و چنین آموزشی شکل بازی به خود می گیرد ؛ چرا که انسان در این سن هنوز فاقد هوش انتزاعی است. بازی برای کودک زیر هفت سال یک مدرسه است ، یک امر جدی است. روانشناسی بازی بر شناخت و کاوش و معرفی این مقوله نگرش دارد.
بیان این واقعیت به هیچوجه مبالغه نیست اگر ادعا شود در میان مسایل سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و ... توجه به زیرسازی روانی انسان در 6 سال اول زندگی در رأس تمام امور دیگر قرار دارد. با سالم سازی انسان می توان به جامعه ای سالم و سرافراز دست یافت. جای بسی شگفتی است در حالیکه ساعتها و روزها را برای فراگیری یک زبان خارجی یا دوخت نوعی لباس یا آشپزی صرف می کنیم به فراگیری روش هایی برای چگونگی تربیت کودکانی که باید در آینده خوشبخت و موفق باشند حتی در حد حضور در یک کلاس گل آرایی بها نمی دهیم و هنوز به شیوه هایی متوسل می شویم که از مادر بزرگها به ما رسیده است ؟
والدین باید، در کنار مسائل تئوریک با ابزارها و وسایل بازی و طبقه بندی آنها آشنایی پیدا کنند. نقش اسباب بازی ها در پرورش ذهنی بعنوان ابزارهای آموزشی و زیان و سودمندی آنها را برای هر یک از مقاطع سنی زیر 7 سال بشناسند و بدانندکه چه نوع اسباب بازی هایی برای فرزندشان مناسب است.
مهارتهای مناسب بازی
حال می خواهیم به مهارتهائی که کودک از طریق بازی بدست می آورد اشاره کنیم.
کودکان کارهای زیادی را از بزرگتر ها تقلید می کنند اما کار هائی نیز وجود دارند که باید به آنها آموزش داده شوند . هر یک از آنها به فعالیتهای خاصی علاقه مندی بیشتری نشان می دهند و به عبارت دیگر این گونه فعالیت ها خود برای کودک مشوق خواهند بود و کودک از انجام آنها لذت خواهد برد و آمادگی بیشتری برای فرا گرفتن آنها خواهد داشت . البته تا کودک این فعالیتها را انجام نداده است و تا وقتی که در آنها مهارت پیدا نکرده است ممکن است شما این نکته را متوجه نشوید . کارهائی مانند حل معما ، تکمیل کردن پازل ، و رقصیدن هیچ مشکلی را در دنیا حل نخواهند کرد ولی لذتی خاص دارند که شخص به آنها نیاز داشته و از آنها احساس خوبی بدست خواهد آورد .
بازی با بلوک
یکی از فعالیتهای مفید یادگیری ویکی از آسان ترین کار هائی که می توانید به کودک بیاموزید ساختن با بلوک است .به خاطر ماهیت این فعالیت حتما باید دو سری از بلوکهای مشابه را داشته باشید تا وقتی که شما چیزی را می سازید کودک هم مانند شما با همان بلوکها شروع به ساختن و تقلید کند.شما می خواهید که به کودک بیاموزید که ساختار مشخصی را با بلوکها بسازد و باید اجازه بدهید تا کودک خود ساختار مورد نظر را بسازد البته از روی مدلی که شما ساخته اید .در نهایت سعی بر این است که وقتی به کودک گفته می شود " برو با بلوکها یت بازی کن " متوجه شود و یا اینکه خود کودک به سراغ آنها رفته و ساختارهائی که شما به او یاد داده اید را بسازد .بدین ترتیب کودک فرا خواهد گرفت که چگونه مستقلا بدون نظارت شما بازی مناسبی را انجام دهد و از طریق آن خواهد آموخت که چگونه با اشیاء دور و بر خود چیزی را بسازد .
برای شروع این تمرین شما وکودک روبروی هم برسر یک میز می نشینید . بلوکها را روی میز در دسترس کودک قرار می دهیم .بهتر است در ابتدا تعدادبلوکها کم باشند و به تدریج تعداد آنها را زیاد کنید . اگر بر روی میز جای کافی برای دو سری بلوک نیست می توانید بر روی زمین این کار را انجام دهید و دقت کنید که تمام چیزهائی را که لازم نیست و یا حواس کودک را پرت می کنند جمع آوری کنید .
گام اول : یک بلوک را جلوی خود گذاشته و بلوک مشابه دیگری را جلو کودک قرار دهید . در ابتدا شما باید ازساختارهای ساده استفاده کنید . برای مثال می توانید به عنوان اولین درس به بلوک خود دست بزنید و به کودک هم یاد بدهید تا به بلوک خود دست بزند . در ابتدا ممکن است کودک بخواهد به بلوک شما دست بزند ، شما باید او را تشویق کنید که با بلوک خودش کار کند . سپس می توانید برداشتن و گذاشتن بلوک را با کودک تمرین کنید حالا باید به کودک بیاموزید تا کار با دو بلوک را آغاز کند . تمرین بعدی قرار دادن یک بلوک بر روی بلوک دیگر است .این کار را به آرامی به نحوی که کودک متوجه شود انجام دهید و او را تشویق کنید تا این کار را از شما تقلید کند . بعد از اینکه موفق شد دو بلوک را بر روی هم بگذارد ، کار را با سه و سپس با چهار بلوک ادامه دهید تا جائی که کودک بتواند برجی را از چند بلوک درست کند .
گام سوم : وقتی که کودک موفق شد برجی را بسازد برای شما کار آسان تر می شود و می توانید به او بیاموزید تا ساختارهای دیگری مانند پل را نیز بسازد . برای این منظور ابتدا پلی ساده را در برابر چشمان کودک بسازید و او را تشویق کنید تا از شما تقلید کند . توصیه می کنیم همراه ساختن این اشکال از کلام نیز استفاده کنید و فعل " اینطوری کُن " را تکرار کنید تا علاوه بر شرطی شدن کودک برای ساختن ، توجه کودک را نیز به تمرین جلب کنید . وقتی که مطمئن شدید که کودک بخوبی می تواند هر حرکت شما را برای ساختن تقلید کند ، می توانید شئ مورد نظر خود را سریع بسازید تا کودک با ساختار ساخته شده مواجه شود و سعی کند از روی اشکالی که می بیند با کمک تخیل و توجه آنها را بسازد . وقتی که مشاهده کردید کودک می تواند یک پل بسازد ، از او بخواهید که یک برج هم در کنار پل بسازد . با پیشرفت کودک می توانید چیزهای دیگری مانند خانه را نیز با او کار کنید و در هر مورد جدید از کودک بخواهید موارد قبل را نیز در کنار ساختار جدید بسازد مثلا خانه در کنار پل و برج . شما همچنین می توانید پس از مدتی که کودک مهارت لازم را در ساختن با بلوک بدست آورد از او بخواهید که از اشیاء دیگر نیز استفاده کند مثلا عروسک را در خانه ای که ساخته قرار دهد ویا ماشینی را بر روی پل بگذارد .
گام چهارم : حال شما بدون راهنمائی کردن کودک و بدون هیچ دستوری ازاو می خواهید که چیزی را که شما ساخته اید بسازد. وقتی که کودک توانست شئ مورد نظر را بسازد می توانید او را تشویق و کمک کنید تا نام شئ ساخته شده را بیان کند مثلا با ساختن یک پل از او بخواهید کلمه پل را تکرار کند .بدین ترتیب پس از مدتی تمرین می توانید از کودک بخواهید که یک پل بسازد بدون اینکه شما چیزی را ساخته باشید و کودک با استفاده از حافظه خود و درک اسم چیزی را که شما می خواهید ، آنرا برایتان بسازد .
با این کار شما به کودک آموزش می دهید که با دستور کلامی شما بتواند با وسایل بازی خود بازی کرده و چیزهائی را که شما می خواهید بسازد.
کودک می تواند چیزهای بسیار زیادی را با استفاده از بلوک ها در کنار سایر اسباب بازی ها درست کند و با این کار قوه تخیل خود را بهتر کند . در صورت موفقیت در این آموزش شما به کودک خود کمک کرده اید که درست بازی کردن را بیاموزد .
بازی با اسباب بازی ها
یکی از اولین کارها در آموزش استفاده از اسباب بازی ها و بازی مناسب این است که به کودک یاد بدهید با اسباب بازی های ساده مانند عروسک و ماشین بازی کند .مانند مرحله بازی با بلوک در این مرحله هم بهتر است از هر اسباب بازی دو نمونه تهیه کنید. برای آموزش بازی با عروسک مراحل اولیه آسان می باشند .
عروسک خود را بردارید و از کودک بخواهید از شما تقلید کند . وقتی که کودک مانند شما عروسک را برداشت، آن را بغل کنید و کودک را نیز تشویق کنید تا از شما تقلید کند . تکان دادن ،نوازش کردن ، خوابانیدن ، غذا دادن ، و پوشاندن آن با پتو کارهائی هستند که کودک با همانندسازی با شما می تواند به راحتی آنها را انجام دهدو از انجامشان لذت ببرد. در مراحل بعدی حتی می توانید حمام کردن ، لباس پوشاندن ، و غیره را نیز با کودک تمرین کنید . هر چه کودک بیشتر تقلید کند بیشتر یاد خواهد گرفت که چگونه با اسباب بازی هایش درست بازی کند. مثلا میتوانید به کودک آموزش دهید که یک کامیون می تواند تند برود ، کند برود ، بار حمل کند ، بار خالی کند ، تصادف کند ، و ... .شما همچنین می توانید این کارها را همراه با کلام بیان کنید تا کودک نیز بتواند اتفاقی را که می افتد خود بیان کند و قوه تخیل خود را افزایش دهد . هر چقدر بیشتر بتوانید این نوع بازی ها را افزایش بدهید برای کودک بهتر است . به یاد داشته باشید که از کار های ساده ای مانند عقب و جلو بردن ماشین شروع کنید .
شرکت در فعالیت های سرگرم کننده
وقتی که شما توانستید ایده کلی در رابطه با آموزش بازی با اسباب بازی هائی مانند ماشین ، عروسک ،و بلوک را بدست آورید و موفق به آموزش این بازی ها شوید ، کار ساده ای خواهد بود که کارهائی سرگرم کننده مانند ورزش و رقصیدن را به کودک بیاموزید . برای مثال می توانید به کودک بازی با توپ را آموزش دهید یا اینکه در ساعتی از روز که هر دوتان حوصله دارید آهنگ مورد علاقه او را برایش بگذارید و باهم برقصید. بسیاری از کودکان به موسیقی علاقه زیادی دارند و از ریتم خوششان می آید .برای این کودکان آموزش رقصیدن می تواند راحت باشدو این کار مطمئتاً برای هر دوی شما نشاط آور خواهد بود .
آموزش نقاشی و نوشتن
نقاشی کردن و نوشتن مهارتهای پیچیده ای هستند که می توانند به خلاقیت کودک کمک کنند.نقاشی گاهی اوقات می تواند ساعتها کودک شما را سرگرم کند.یک تکه کاغذ و چند عدد مداد رنگی یا مداد شمعی برداریدو نقاشی ساده ای بکشید این نقاشی می تواند شکل ساده ای از حیوانات و اشیاء باشد سپس از او بخواهید که کار شما را تقلید کند.
به تدریج با بزرگتر کردن اندازه شکلها ,آنها پیچیده تر کنید .سعی کنید که از رنگهای شاد استفاده کنید و نام آنهارا برای فرزندتان تکرار کنید.وقتی که کودک موفق به کشیدن نقاشی های ساده شد,از او بخواهید که خانه, ماشین و چیزهای پیچیده تری را بکشد و در صورت موفقیت حتماً او را تشویق کنید.
در صورت سپری کردن این مراحل کودک به مرحله ای رسیده است که می تواند از روی مجلات ، اشیاء اطراف و غیره نقاشی کند و ممکن است در صورت علاقه کودک این کار خود به عنوان کاری تشویق کننده برای او تبدیل شود . تشویق به موقع و مناسب باعث خواهد شد تا کودک در این کار پیشرفت بهتری داشته و هم کودک و هم شما از این کار لذت برده و سرگرمی مفیدی نیز برای اوقات بیکاری کودک فراهم شود .
روش آموزش نوشتن نیز کاملا مانند نقاشی کردن است . یک پیشنهاد خوب این است که اسم کودک را بزرگ روی کاغذ بکشیدومثل یک نقاشی از کودک بخواهید که آنرا تقلید کند.کودکان معمولاً علاقة خاصی به یادگیری اسم خود دارند واین میتواند انگیزه ای برای یادگیری حروف دیگر شود.ابتدا ترسیم خطوط را با کودک کار کنید و سپس ترسیم منحنی ها و در آخر هم شروع به آموزش کپی کردن حروف بکنید . فراموش نکنید که در ابتدا کودک باید بر روی خطوط شما بنویسد و سپس از روی آنها کپی کرده و در نهایت با درخواست شما و با استفاده از حافظه خود آنها را بنویسد .
بازی مستقل
تمامی روشهای آموزش بازی که تا حالا ذکر کردیم مستلزم حضور یک بزرگسال در کنار کودک بود .شما حتما کودک خود را وقتی که تنها است دیده اید ، اغلب حوصله اش سر رفته و یامشغول انجام کارهای بیهوده است . پس بهتر است که به کودک یاد بدهید تا بازی هائی را به تنهائی انجام دهد. حال چگونه به کودک بیاموزیم خود را سرگرم کند ؟
بیشتر والدین کودکان نوپا آرزو می کنند که کودکشان بتواند تنهایی خودش را سرگرم کند. این خواسته والدین منطقی است، چون کودک نوپا می تواند اسباب بازی ها را بر دارد، با آن ها بازی کند، دنبال توپ بدود و کتاب ورق بزند. نوپاها آموخته اند که می توانند خودشان کارهایی انجام دهند و اتفاقاً اغلب هم در انجام کارها توسط خودشان پافشاری و سماجت به خرج می دهند. با این همه یک بچه یک ساله همچنان دوست دارد دور و بر والدینش بچرخد، ما می توانیم به او کمک کنیم که بیاموزد چگونه خود را سرگرم کند. جین فوی، متخصص کودکان در کارولینای شمالی می گوید: "کودکان نوپا اصولاً نمی توانند برای مدت طولانی به تنهایی بازی کنند". طولانی ترین زمانی که می توانید از یک بچه یک ساله انتظار داشته باشید به تنهایی بازی کند چیزی حدود پانزده دقیقه است، دادن چنین فرصتی به کودک کاری است که به انجام دادنش می ارزد، این کار تنها به این دلیل نیست که شما فرصت داشته باشید شام را آماده کنید یا اتاق را جارو و گردگیری کنید. دکتر اسکالار متخصص رشد در مرکز مطالعات رشد و یادگیری دانشگاه کارولینای شمالی در این باره می گوید:"تنها بازی کردن، تقویت کننده استقلال، اعتماد به نفس، خلاقیت، و مهارت های زبانی است. اغلب می بینیم که یک کودک پانزده ماهه موقعی که تنها بازی می کند با خود چیزهایی زمزمه می کند، چنین بازی هایی پایه و اساس رشد مهارت های زبانی هستند."دکتر اسکالار می گوید:" قابلیت بچه ها برای تنها بازی کردن به حال و وضعیت آن ها هم بستگی دارد، اگر بچه گرسنه، خسته یا مریض باشد کمتر به تنها بازی کردن رغبت خواهد داشت. علاوه براین شما از یک نوپای کمی بزرگ تر هم نمی توانید انتظار داشته باشید که مدت طولانی تری تنها بازی کند." دکتر فوی معتقد است: "یک کودک بیست و دوماهه که از نظر شناختی و زبانی قابلیت های بیشتری از کودک یک ساله یا پانزده ماهه دارد تمایل روز افزونی برای کسب استقلال در خود می بیند، بنابراین بیش از پیش دوست دارد با شکستن حد و مرزهایی که شما وضع کرده اید آن ها را و شما را امتحان کند و بنابراین این نیاز بیشتری به نظارت و توجه مداوم و از نزدیک دارد".برای افزایش ظرفیت کودکتان در تنها بازی کردن، چهار کلمه را به خاطر بسپارید:" علاقه،ایجاد عادت، سازماندهی، و جهت دهی".اول سعی کنید کودکتان را به فعالیتی مشغول کنید که به آن واقعاً علاقه دارد، اگر از نظر شما کمی شلوغ کاری اشکالی ندارد به او اجازه دهید اگر دوست دارد لیوان ها و قاشق ها را جابه جا کند یا لباس ها را از کشوی کمد بیرون بکشد. ژولیت که یک پسر پانزده ماهه دارد دو کشوی پایین کابینت آشپزخانه را پر از بطری، قاشق و پیمانه های پلاستیکی کرده تا هنگامی که او مشغول درست کردن شام است، پسرش با آن ها مشغول بازی شود و کاری به کار او نداشته باشد. بنابراین می بینیم که چه طور سرگرم کردن بچه به کار مورد علاقه اش می تواند او را به سمت تنها بازی کردن سوق بدهد.چنان که گفتیم دومین نکته ای که باید به ذهن بسپارید "ایجاد عادت" است. وقتی کودک شما کاملاً مشغول بازی شد، به آرامی کمی دور شوید یا یک مجله به دست بگیرید. وقتی او اسباب بازی به سمت شما می اندازد تا شما را به بازی بکشاند، به راحتی اسباب بازی را به خودش برگردانید و جمله کوتاهی درباره بازیش بگویید و لبخند بزنید. طی روزها و هفته های بعد بتدریج و آرام آرام سعی کنید فاصله فیزیکی و ذهنی خود را از او بیشتر کنید و بیشتر پی کار خودتان باشید، اما هرگز کودکتان را بدون مراقبت رها نکنید. دقت داشته باشید در محلی که کودک مشغول بازی است شئ یا موقعیتی وجود نداشته باشد که امنیت و سلامت کودک را به خطر بیندازد. کودک یک ساله در کی از خطر ندارد. نکته دیگری که در این مورد برشمردیم " سازماندهی " فعالیت کودک بود. پر کردن اطراف کودک از اسباب بازی های جورواجوری که دوست شان دارد منجر به دستپاچگی و گیج شدن او می شود. به جای این کار، هر بار تنها یک اسباب بازی در اختیار او بگذارید و به نوبت اسباب بازی ها را عوض کنید. تری می گوید:"من وقتی می خواهم کتابی بخوانم یا حساب خریدهای روزانه ام را بکنم؛ از همین روش استفاده می کنم، کتابم را به اتاق فرزندم می برم و آن جا اول عروسک پشمالویش را به او می دهم، بعد از چند دقیقه توپ را و بعد از مدتی دو تا کتاب در اختیارش می گذارم، به این ترتیب او مرتب مشغول بازی است و با هر اسباب بازی به نوبت حسابی بازی می کند و سرگرم می شود، و من هم به کارم می رسم."یک کودک یک ساله نیاز به جهت دهی دارد، از این رو وقتی احساس می کنید کودکتان آرام آرام علاقه اش را به بازی با یک اسباب بازی از دست می دهد، با پرسیدن یک سؤال دوباره او را تحریک کنید. مثلاً وقتی کودکتان مشغول بازی با بلوک هایش است، در حین این که مشغول کار خودتان هستید بدون این که مستقیماً وارد بازی با او شوید، با او صحبت کنید. مثلاً می توانید بگویید:" عجب! تو سه تا مکعب رو روی هم گذاشتی. می تونی یکی دیگه هم بهشون اضافه کنی؟"سعی کنید برنامه تنها بازی کردن بخشی از برنامه روزانه بچه باشد. کلر لرنر، متخصص رشد کودکان در واشینگتن می گوید:" کلید تقویت توانایی تنها بازی کردن در بچه ها این است که با افزایش تدریجی زمان تنها بازی کردن، او را به این کار عادت دهید." البته ممکن است اولین تلاش های شما برای وادار کردن کودک به تنها بازی کردن بیش از چند دقیقه نتیجه ندهد و کودک پس از دقایقی کوتاه داد و فریاد راه بیندازد و شما را بطلبد، در این هنگام سعی کنید سریع به او پاسخ ندهید، به او فرصتی بدهید تا خودش با مسأله کنار بیاید. یک زمان مناسب برای ایجاد عادت تنها بازی کردن، بعد از حمام یا ناهار است، این زمانی است که کودک راضی و خشنود به نظر می رسد. زمان هایی که خودتان خسته هستید برای این کار انتخاب نکنید. دکتر فوی می گوید:" خستگی و تنشی که شما در درونتان احساس می کنید ممکن است در رفتار کودکتان منعکس شود."در ضمن به خاطر بسپارید که این فرایند همیشه با یک الگو و با یک کیفیت ثابت نخواهد بود. کودکی که یک روز خیلی خوب خودش را به تنهایی سرگرم می کند، روز بعد ممکن است کاملاً از این کار امتناع کند، اما شما باید تلاش کنید که فرصت های لازم را برای او فراهم کنید تا تنها بازی کردن را به مرور بیاموزد. پیش از این که شما فکرش را بکنید خواهید دید که توانسته اید پانزده دقیقه تمام به حال خودتان باشید و کودک کاری به شما نداشته و شادمانه خود را در دنیای بازی غرق کرده است!
آب بازی
کودکی که با آب بازی می کند، درحال یادگیری علت و معلول گرما و سرما، جاری شدن و فرو رفتن آب در زمین است. این کودک پس از این که به عنوان موجودی کوچک در دنیایی بزرگ یک روز سخت را پشت سر گذاشته، با آب بازی آرامش پیدا می کند. او لغات جدید می آموزد، به خاصیت خیس بودن آب و جنس جباب ها فکر می کند و شما تصور می کنید که او فقط مشغول خراب کاری است. آب یک وسیله ی بازی است که به طور طبیعی و دایم در خانه ها وجود دارد. بچه های کوچک آب بازی را دوست دارند و در مورد آن بسیار کنجکاو هستند. از آن جایی که می توان با آب، بازی های متنوعی را انجام داد، علاقه مندان فراوانی در سطح جهان دارد. کودکان نوپادوست دارند از طریق حواسشان بخصوص حس لمسه به کشف بپردازند. آن ها از انجام هر گونه عملی که حواس آن ها را تحریک کند لذت می برند. آب بازی یکی از این اعمال است. نحوه ی بازی کودکتان با آب به شما نشان می دهد که به چه چیزی علاقه مند است.
این کار ممکن است به سادگی تماشای حباب هایی باشد که از لابه لای انگشتان او خارج شده و به همراه آب به سوی ظرفشویی سرازیر می شود. بچه ها دوست دارند دست هایشان را در دستشویی های کوتاه بشویند و در آن ها بازی کنند. یکی از مسئولان می گوید:" ما آینه های بزرگی جلوی دستشویی و ظرفشویی ها گذاشته ایم تا بچه ها بتوانند خودشان را ببینند. اشیاء مختلف را در آب می ریزیم تا کاوش کنند. وسایلی در عین حال برای آن ها توضیح می دهیم که وقتی مثلا برگ ها خیس می شوند چه اتفاقی می افتد؟!"
حتی بین آب بازی و کلماتی که کودک می گوید ارتباط وجود دارد.
در هنگام کسب تجربه عملی با کودک نوپای خود از کلمات مناسب استفاده کنید. آب موضوع جالبی برای این موجودات کوچک است.
در دنیا تنها یک قلب است که برای تو می طپد آن هم قلب خود توست.