2726
عنوان

بیمارستان صارم و زایمان طبیعی

| مشاهده متن کامل بحث + 494840 بازدید | 3890 پست
سلام بچه ها
یه خواهشی داشتم
شنیدم که خانمی که داره زایمان می کنه هر حاجتی که از خدا بخواد برآورده میشه
میشه موقعی که دارید زایمان می کنید برای من دعا کنید که همین امسال با عشقم ازدواج کنم ؟
اسمم الهه هست تو رو خدا منو یاد کنید خیلی به دعاتون محتاجم
بچه ها من 2 هفته ی دیگه 27 سالم میشه . خییییییییلی ناراحتم .
احساس بدی دارم . البته کسی رو دوست دارم و جز اون به کسی فکر نمی کنم . الانم دوست ندارم ازدواج کنم ولی وقتی می بینم دختر پسرهای فامیلمون که حتی از من کوچیکترن دارن یکی یکی ازدواج می کنن دلم می گیره با خودم میگم کاش که میشد عشقم هم زودتر میتونست بیاد از این انتظار خلاص می شدم .

http://ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=113778&PageNumber=1
خدایا خداوندا می دونم آخرش از راهی که فکرشم نمیکنم ما رو به هم میرسونی
میشه زودتر این کار رو بکنی ؟ آخه دارم از دوریش دق میکنم خدا جون
یعنی میشه یک روز بیام بگم بالاخره ما هم ازدواج کردیم بعد از شش سال؟


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728
سلام پرستو جان

قدمش مبارک باشه عزیزم

عیبی نداره مهم اینه که تو تلاشتو کردی

تو موقع دردها همسرت اومد پیشت؟ چند ساعت درد کشیدی؟ چرا سزارین شدی؟ دکتر چه طور بود؟ همه تلاشش رو کرد واسه طبیعی؟
سلام فاطمه جون

همسرم موقع دردها بهم سر می زد و حدود 12 ساعت تو بیمارستان بودم که 5-6 ساعت آخر خیلی درد کشیدم ولی دهانه رحم بیشتر از 2 سانت باز نشد و فکر کنم دکتر کرم نیا تلاشش را واسه طبیعی کرد
سلام دوستان
منم میخوام برم صارم
الان هفته 24هستم.همش احساس میکنم دیر شده برای انتخاب دکتر
متاسفانه دکتر شاه حسینی رفتن.برای کرمنیا نوبت نمیدن تا یک ماهه دیگه.دوست دارم زایمان طبیعی داشته باشم.نمیدونم صبر کنم یک ماه برای نوبت یا برم پیش دکترای دیگش.متاسفانه شناختی ندارم رو بقیه.بعضیا میگن بیحسی اپیدورال خطر فلج شدن داره.واقعا نگرانم
ناهیدجون ممنون از احساس خوبی که دادین
لطفا کمکم کنید
زندگی باور میخواهد آن هم از جنس امید... که اگر سختی راه، به تو یک سیلی زد... یک امید از ته قلب به تو گوید... که خدا هست هنوز
سلام دوستان
امروز رفتم برای معاینه
اسم دکترم رحیمی بود.خیلی نگران بودم اخه کرم نیا به گفته یکی از کارکنان اونجا این 2ماه خیلی زایمان دارن و گفت از 2ماه بعد برو پیششون
خلاصه رفتم پیش دکتر رحیمی
برخورد اولشون حرف نداشت.یه عالمه توضیح دادن مسایلو یه طومارم سوال برده بودم.بدون اینکه سوال کنم همرو توضیح دادن.خلاصه خیلی ارامش گرفتم.راستش به خاطر اینکه بارداریه اولمه و ریسک غربالگریو اینا خیلی حالم از لحاظ روحی بد بود.همسرمم خیلی خوششون اومد از برخوردو ایناشون.فعلا تصمیم دارم دیگه دکترمم تغییر ندم.مهم ترین چیزیکه از دکترم انتظار دارم احساس امنیتم و احساس مسولیت دکتره.خدارو شکر همش انرژی مثبت بود
امید وارم همینطور ادامه پیدا کنه.با یه دنیا ارزو های خوب به خدا میسپرمتون
زندگی باور میخواهد آن هم از جنس امید... که اگر سختی راه، به تو یک سیلی زد... یک امید از ته قلب به تو گوید... که خدا هست هنوز
ستایش جون نمیدونم.فقط همین دکتر فامیلیش رحیمی بود
به من گفتن گروه دکتر صارمی هستی
دیگه نمیدونم یعنی چی اما تی از منشی پرسیدم گفتن دکتر رحیمی دکتر شماست.چطور مگه عزیزم؟؟
زندگی باور میخواهد آن هم از جنس امید... که اگر سختی راه، به تو یک سیلی زد... یک امید از ته قلب به تو گوید... که خدا هست هنوز
اخه من یه مدتی بیمارستان میرزاکوچک خان بستری بودم روز آخر یه خانم دکتری اومد همه رو معاینه کرد خیلی وارد بود البته سنش تقریبا بالا بود ازش خیلی خوشم اومد گفتم شاید خانم دکتر شما همون خانم دکتر باشه.
ره سپردن در سیاهی، رو به سوی روشنی زیباست!
حتما پیگیری میکنم.میام همینجا میزارم.سنشون به نظرو حدود 46 اینطورا بود
زندگی باور میخواهد آن هم از جنس امید... که اگر سختی راه، به تو یک سیلی زد... یک امید از ته قلب به تو گوید... که خدا هست هنوز
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز