دکتر فروغ شادانلو:

سلام بر دوستای ناز و خوشگلم
مروارید جونمممممممممممممممم چقدر خوشحالم که از سفر برگشتید ... منم شکر خدا خیلی بهترم ... عزیزم من بعد از آزمایش کواد مارکر که خدا را شکر خوب بود دکتر بهم گفت دیگه احتیاج به آمینو سنتز ندارم چون خطر ریسکش هم بالاست و فقط برام سونوی سه بعدی نوشتن ... از سونوی دکتر فرزانه برای سه شنبه آینده وقت گرفتم که شوشو هم تهران باشه و باتفاق ایشون برم ...
راستی شما آمینو سنتز دادید یا نه ؟
من از دکتر در مورد بانک خون بند ناف جنین هم پرسیدم ایشون گفتن باید به مرکز رویان توی خیابان زعفرانیه برم... میخواستم بپرسم کدوم یک از شما دوستای عزیزم این کار را انجام دادید ؟ و اصلا آیا صلاح است یا خیر ؟
ممنون میشم که راهنمائی ام کنید ....

شیلا جونم ایشالله که سه شنبه شایان دلبندت را به سلامتی بدنیا بیاری ... خانمی تو رو خدا اون لحظه قشنگ اگه منو هم یادت بود برای سلامتی نی نی منم دعا کن ... ممنون عزیزم ....

مرجی جونم میدونم تو هم این روزا خیلی سنگین شدی و حتی نشستن پای کامپیوتر خسته ات میکنه ... ولی دعا میکنم این روزا هم به سرعت و سلامت تموم بشه و هر چه زودتر سامی گلت را تو آغوش بگیری ...

کیانا جونم بهتره که از دکتر شادانلو بپرسید ... البته من تعریف رویان زعفرانیه را خیلی شنیدم ولی خب از دکتر راهنمائی بگیری بهتر است ...

فرانک جونم ممنون از لطفت چشاتون قشنگ می بینه ... من هم سن و سالی ازم گذشته و به خوشگلی جوون ترا مثل ونوس و مرجی نیستم ... ولی منم مثل شما با عتماد به نفس و شجاعت بی نظیری که در خودم دیدم عکسم را گذاشتم و سنم را گفتم !!!!

آمیتیس جونم ایشالله که پسرتون همیشه نامدار باشن و سلامت ... راستی من خیلی وقت پیش خواب دیده بودم که بچه ام پسره و شوشو رفته برایش شناسنامه گرفته و اسمش را گذاشته " کوروش " !!! توی خواب خیلی باهاش دعوا کردم که این چه اسمی است که روی پسرم گذاشتی ؟ اونم گفت آخه این اسم اصیل ایرانی و شاهنامه ای است !!! بعدا که براش تعریف کردم از جوابش جا خوردم !!!
بهم گفت اتفاقا با خودم فکر میکردم که اگر بچمون پسر بود اسم اصیل ایرانی مثل داریوش و کوروش روش بزارم !!!
جالب بود نه ؟؟؟
چون توی فکر ایشون بود و من در خواب واقعیت امر را دیدم !!!
و یه چیز جالب تر اینکه بعدش من بهش گفتم دوست دارم اسم پسرم را آریا بزارم !!!!!

خب بقیه دوستای گلم هم امیدوارم خوب باشن

سلام به همه شما دوستان خوبم ،

مرجی جونم، شرمنده عزیزم ، آره میدونم که خیلی تأخیر داشتم. آخه دیروز کارگر داشتم. از ساعت 10 صبح تا 7 شب داشت کار می کرد! بعدشم که دیگه بیهوش شدم از خستگی. شوهرمم که ماشاالله تو این جور کارا یه آب دست آدم نمی ده. خلاصه خیلی خسته بودم عزیز دلم. هرچند هرمز خیلی کمک کرد.
عزیزم در مورد سوالاتی که پرسیده بودی: شکم بعد از زایمان تا حدی می ره تو ولی خب کمی طول می کشه تا به حالت اولیه برگرده یعنی نباید انتظار داشته باشی که فوراً بعد از زایمان شکمت بره تو ولی به مرور درست میشه ، شکمم رو زمانی فشار دادن که نیمه بیهوش بودم یعنی متوجه شده بودم دارن این کارو می کنن اما دردی متوجه نشدم.خیالت راحت باشه.من گن رو خودم تهیه کردم عزیزم، بله بهتره ببندی که پوست شکمت شل نشه. البته بستگی به جنس پوست هم داره. اگر لازم باشه خود دکتر بهت می گن گلم. راستی وزنت چی شد، اضافه کردی یا نه؟

کوچولوی مامانی عزیزم ، ممنونم از محبتی که داری. این حرفا چیه شماها می زنین؟ بابا مگه چند سالتونه ، هم تو هم فرانک جون. این روزا که دیگه 38 و 46 سال سنی نیست آخه! دمی مور هم سن شماس فرانک جون ، می شناسیش که.هنرپیشه های هالیوود رو ببینید یاد بگیرید. تا 60 سالگی مثل 30 ساله ها پر از انرژی هستند. مریل استریپ بازیگر محبوب ونوسی هم همینه! فیلم " ماما میا" رو دیدم چند روز پیش واقعاً بارک الله به این زن. مثل دختر 30 ساله ورجه ورجه می کرد و می رقصید و آواز می خوند و حقیقتاً هم اصلاً بهش نمی اومد 60 سالش باشه. ما زنهای شرقی هم باید یک کمی از زنهای غربی یاد بگیریم. مگه ما چی از اونا کم داریم؟!
من در مورد بانک خون بندناف متأسفانه اطلاع چندانی ندارم ولی خب می تونم پرس و جو کنم و بهت بگم عزیزم.

کیانا جون، حتماً با خود دکتر شادانلو بازم مشورت کن اما من با توجه به تجربه های خودم و موردهایی که دیدم "رویان" خیلی نتایج بیش تری نسبت یه ابن سینا داده ، یعنی موردهای عجیب و غریبی اون جا به نتیجه رسیدن اما خب شلوغی و ازدحام جمعیت رو هم نمی شه نادیده گرفت اما به نظر من می ارزه بری اون جا ولی با این حال بازم حتماً از خود خانم دکتر سوال کن و مشورت بخواه. موفق باشی نازنینم.

فرانک جون، چه خوشحالم می بینمت عزیزم. مرسی ما هم خوبیم. پریناز جون خوبه؟ چه قدر ماشاالله ناز و خوشگلی! پس پریناز جون بور شده به شما رفته! ماشاالله.

آمیتیس جون، تو هم خیلی نازی. هیچم پف نداری.به قول مرجی شماها چه قدر شکسته نفسی می کنید.
راستی چه اسامی خوشگلی واسه پسرت انتخاب کردی. خوش به حالش. اسم کوروش خیلی زیباس. من خیلی این اسم رو همیشه دوست داشتم چون کوروش کبیر یکی از بزرگترین مردان تاریخه و من این جور اسامی رو خیلی دوست دارم. ان شاالله به سلامتی وضع حمل کنی.

هلیا جون نازنیم ، ممنون از لطفت و خیلی محبت داری گلم. آره، به هلیانه خیلی خوش گذشت. یک کمی از دیدن این همه آدم غریبه متعجب و سرگردون شده بود اما عادت کرد و بهش خیلی خوش گذشت. مرسی عزیزم از اینکه به یادمی همیشه. حتماً عکس می ذارم. مهمونی امیدوارم به خوبی برگزار بشه

سلام به همه دوستان خوب و نازنینم،

فرانک جون، خوبی عزیزم؟ چه خوب که سر زدید. منتظرتون بودیم و خیلی جاتون خالی بود. پریا جون و پرنیان جون رو خوبند؟ عکستون رو هم دیدم خیلی ماشاءالله زیبا و خانم و مهربان هستید.

مروارید جون، خسته نباشید می دونم وقتی کارگر می آید خستگی اش بیشتر از وقتیه که خودمون تمیز می کنیم. هلیانه جون خوبه؟ ببوسش. منتظر عکسهای مهمونی شما و هلیانه جون هستیم. من هم بالاخره به اصرار مرجی عکس در کلوپ گذاشتم. درضمن من هم موافقم که چیزهای خوب غربی ها رو که کم هم نیستند یاد بگیریم و به غذا و ورزشمون بیشتر توچه کنیم تا سلامت باشیم و بمونیم. چه خوب که در این مورد اطلاعاتی که داریم با هم به اشتراک بگذاریم . تا جایی که من قبلا فهمیدم خانم Madona خواننده که می بینی تو اون سن و سال چه ورجه و ورجه ای می کنه روی صحنه و چه حرکات و چه بدن نرمی از ورزش پیلاتس کمک می گیره. من هم کمی راجع به این ورزش می دونم و تا قبل از بارداری اولم انجام می دادم فوق العاده است . اینشاءالله بعد از مهمانی دوباره ورزش می کنم.
در مورد تغذیه شما رفتید دکتر. حتما دکتر برلیانت بزرگمهر رفتید. خوب راضی هستید یا نه؟ تا به حال شده رعایت رژیم رو بکنید. اصلا بهتون رژیم داد یا نه؟
راستی دنبال یک دکتر خوب پوست می گردم اگه اطلاعی داری لطفا بهم بگو همینطور بقیه دوستان خوبم. ممنون می شم.

مرجی جون، خوبی عزیزم من هم بالاخره عکس گذاشتم اما دلم می خواست موقع مهمونی عکس بگیرم که یک کمی مرتب تر باشم. سامی جون رو ببوس! مراقب خودت هم باش. خوشحالم که زود به زود سر می زنی و ما رو نگران خودت نمی کنی و از سلامتی ات خبر می دی و در ضمن کلی هم کلوپ و اینجا رو پر انرژی می کنی.

کوچولوی مامانی عزیزم، در مورد بانک خون بند ناف جنین می تونی به لینک زیر مراجعه کنی:
http://rsct.ir/fa/index.php/blood_bank
به نظر من خیلی فکر خوبیه و خیالتون برای آینده فرزندتون راحت میشه.

کیانا جون، بازم به نظرم بهتره یک بار دیگه از خانم دکتر شادانلو تلفنی بپرسید؛ اما اگه مطمئنید که نظر خانم دکتر مرکز رویان است در مورد اینکه آیا بهتره که به مرکز رویان رسالت بری یا مرکز رویان زعفرانیه؟ من قبلا به مرکز رویان رسالت مراجعه کردم خیلی شلوغه و خیلی هم بد اخلاقند. اولین بارش باید زنگ بزنی و تلفنی وقت بگیری و بهت می گن که از ساعت 5/7 صبح بیایی ولی این به این معنی نیست که ساعت 5/7 داخل مطب دکتر مشاور می روی بلکه اینه که تازه باید بیایی و شماره بگیری بعدش بشینی تا نوبت شماره ات بشه و بعدش بری صندوق و اونموقع شش هزار و نیم تومان بپردازی و بعدش باز باید بری تشکیل پرونده بدی و بعد هم اگه وقت بود بتونی همان روز بروی پیش دکتر مشاور و اجتمالا در اکثر موارد معاینه داخلی بشی و بعد هم بهت می گن که چکار باید بکنی و کی مراجعه کنی.
خلاصه خیلی رفت و آمد داری و خیلی هم وقت گیر است البته در مورد شما نمی دونم چون بهر حال شما یک بار عمل داشتید و با خانم دکتر شادانلو هم مشاوره شدید و مشکل معلوم شده احتمالا مال شما سریعتر انجام میشه. حتما هر چی که داری اعم از پرونده ات از ابن سینا و یا هر آزمایشی که داری را با خودت ببر تا اینشاءالله زودتر کارت انجام بشه.
در مورد من قبلا نوشتم من 43 ساله هستم و مدت 16 ساله که ازدواج کردم و تا 2 سال پیش من و همسرم بچه نمی خواستیم اما توی این دوسال که خواستیم بعد از 6 ماه که نتیجه نگرفتیم من خودسرانه به رویان مراجعه کردم علیرغم اینکه همه آزمایشهایمون سالم بودند و مشکل ناباروری نداشتیم ولی بخاطر سن بالایم تصمیم گرفتم که به رویان هم مراجعه کنم شاید ناباروری داشته باشم اما بعد از کلی اومدن و رفتن و آزمایشات مختلف وقتی فقط تنها یک آزمایش مونده بود که بهمون بگند که نظرشون چیه و چه راه حلی برای ما دارند و اینکه ما مشکل ناباروری داریم یا نه؟ به طور طبیعی باردار شدم و رویان را ول کردم و از طریق این تاپیک با خانم دکتر شادانلو آشنا شدم و شدم مریض ایشون. وقتی بهشون در مورد رویان گفتم ازم پرسیدند مرکز رویان رسالت یا زعفرانیه؟ من هم گفتم رسالت و گفتند که زعفرانیه بهتر از رسالته. من چون مسئله ام نبود دیگه نپرسیدم چرا بهتره؟!!
ببخش که طولانی شد اما فکر می کنم که چون خود خانم دکتر هم گفتند به زعفرانیه مراجعه کن. در ضمن این هم آدرس سایت مرکز رویان است و لینکی که مربوط به اهدای تخمک است برای اطلاع بیشتر شما:
http://royaninstitute.org/cmsfa/index.php?option=com_content&task=view&id=14&Itemid=21

در مورد اینکه دولتی است یا نه؟ اگه منظورت در مورد بیمه است که بیمه نیست اما چون وابسته به دانشگاه است احتمالا دولتی است اطلاعات بیشتر رو می تونی از سایت اش بدست بیاری. موفق باش و بازم از خودت خیر بده.

آمیتیس عزیزم به نظر من هم اسم کوروش و داریوش و آریا خیلی قشنگ هستند. در ضمن من هم در کلوپ عکس گذاشتم.

همه تون رو خیلی دوست دارم. موفق باشید وسلامت.

سلام بر دوستان عزیزم مروارید جون وهلیا جون .از راهنمایی های شما ممنونم .هلیا جون طبق راهنمایی شما ونظر خانم دکتر شادانلو میرم رویان زعفرانیه امیدوارم این دفعه نتیجه بگیرم .برای شما وکوچولو های نازتون ارزوی سعادت وکامیابی دارم.

کیانا جون؛

ممنون از لطفت ولی من هنوز کوچولو ندارم چون خیلی طولانی شد یادم رفت بنویسم که عاقبت اون بارداری کورتاژ در هفته 8 شد. خانم دکتر شادانلو بهم گفتند که بعد از سه ماه دیگه دوباره اقدام کنم. الان 2 ماهه که گذشته و قراره که به زودی برم پیششون برای یک سری آزمایشات. برات دعا می کنم تو هم برام دعا کن که موفق بشیم.
من دلم روشنه که تا آخر امسال هر دومون باردار می شیم. اینشاءالله...

سلام مجدد به عزیزان خودم

کیانا جونم انشالله بزودی نتیجه مثبت می گیری . توکلت به خدا باشه عزیزم ... هلیا جون هم که زحمت کشیدن و توضیحات و سایت مربوطه را بطور کامل معرفی کردن .. دکترت هم که دکتر بی نظیری است پس بهشون اطمینان کن و با خیال راحت پیگیر بقیه مراحل باش ... امیدوارم به زودی خبرای خوش ازت بشنویم .. من هم اگر قابل باشم برای شما دوست خوبم دعا میکنم ...

هلیا جونم ممنون از سایتی که معرفی کردید. دلم میخواست بدونم که دوستان دیگرم که به سلامتی فارغ شدن مثل بهشید - فرانک - مروارید و بقیه آیا در این زمینه با رویان قرارداد بسته اند یا خیر ؟ و آیا دوستای دیگر باردارم نیز این چنین کاری کردن یا نه ؟
خب ظاهرا مروارید جون که جوابم را دادن این کار را نکردن ...
باید با همسرم که هفته اینده می یاد مشورت کنم و بعد در این مورد تصمیم نهائی بگیرم....

ونوس جونم من از پسر دائی مادرم راجع به همسر دکتر شادانلو سئوالی نکردم .... و اصلا نمیدانم ایشان همسر ایشون را بشناسن یا نه ؟ الان ایران نیستن و در آمریکا بسر می برن ... بیان تهران ازشون راجع به همسر دکتر شادانلو سئوال میکنم ...

مروارید جونم ممنون از لطفت .. عزیزم آیا شما تست آمینو سنتز را هم در دوران بارداری انجام دادید یا خیر ؟
و یا حتی فرانک جون آیا شما این تست را انجام دادید ؟

سلاممممممممممم

مروارید جونم خوشحالم که برگشتی ...میدونم با نی نی سخته بخوای زود به زود بیای...ولی چه کنیم !!دلمون تنگ میشه برات!!
مرسی که جوابمو دادی خانومی ...فقط در مورد لباس بیمارستان نگفتی لازمه حتما ببرم یا نه؟
اگه کسی دیگه هم میدونه بهم بگه ممنون میشم ...فرانک جون ...کوچولوی مامانی که بیمارستان بستری بودین...
وزنمم آره دوباره به سلامتی اضافه شد دو کیلویی!! البته دکتر شادانلو گفت ورمه بیشترش..چون پاهام خیلی ورم میکنه این اخریا!!!

راستی مروارید جون ما که میخوایم سزارین بشیم باید معاینه داخلی هم بشیمممممممم؟؟؟ من دوست ندارم !!!

کوچولوی مامانی جونم ...خوبی؟ آره خیلی خستم دیگه ...ولی همش افتادم توی نی نی سایت !! نمیتونم زیاد کار کنم توی خونه!!!!!

هلیا جونم خوبی خانومی؟؟؟ مرسی که عکس گذاشتی ...عیبی نداره بعدا عکس مهمونی رو هم بزار!!!!
من که بدجور به اینجا عادت کردم ...نخوامم نمیتونم نیام!!!

کیانا جون خوبی؟ امیدوارم که زودتر نتیجه بگیری خانومی....

شیلا خانومممممممم کجایی ...بیا از خودت خبر بده.....ببینم بیهوشی رو انتخاب کردی یا بیحسی؟؟؟

سلام دوست جونا، حال همتون خوبه.
عکسای خوشگلتون رو دیدم. منم وسوسه شدم. می گردم اگر عکس خوبی پیدا کنم می ذارم.
راستی ، کیانا جون حتما حتما برو رویان ، ممکنه شلوغیش اذیتت کنه ولی خاله من الان 48 سالشونه و می خوان بچه دار بشن می رن اونجا و نتایج خوبی تا الان گرفتن.
حتما این کارو بکن عزیزم.

سلام بر همه دوستان خوبم بویزه هلیا جون.مرجی جون وسوگند جون وکوچولوی مامانی .از این که شما دوستان خوب را دارم بسیار خرسندم .وارزو می کنم خدا ما را به هر انچه خیر ومصلحتمان در ان است برساند .دوستان خوبم من فردا زنگ میزنم رویان اما شماره ایی که دکتر بهم داده درست نیست .من این شماره رو از سایت رویان زعفرانیه پیدا کردم ببینید درسته؟پزوهشکده رویان زعفرانیه.ولیعصر زعفرانیه .چهارراه اصف کوچه سیمین .تلفن 22411592الی4 اگه اشتباهه ممنون میشم درستش رو بهم بگید .ضمنا مرکز ناباروری صارم چه جو ر جایی است ؟کلنیک اهدا هم داره ؟

دوستای خوبم سلام، حال همتون خوبه؟ امیدوارم منو یادتون نرفته باشه!
خوب هستید؟ عکساتون پس کجاس ، من نمی بینمشون!!!! خیلی دوست دارم همتونو ببینم.

از آشنایی با عسل بانو، کیانا جون ، مامان جونمی ، شیلا جون خوشوقتم. بقیه خوب هستن؟
مرجی جون ، پس زایمان تو هم نزدیک شده. چه قدر زمان زود می گذره ها! راستی دوستم ، تخت و کمد وسایل سامی رو آوردن؟ کی میارنشون ؟ باید اتاقش خیلی خوشگل شده باشه! رسیدی عکس از اتاقش بذار واسمون.
خانومی تا جایی که یادمه برای بیمارستان باید لباس ببری. یه دست لباس کافیه. یه لباس گشاد بلند، تقریبا ً مثل لباس خواب و رنگش اگر روشن مثلا صورتی یا سفید باشه بهتره. واسه سامی هم که باید حتما 1 تا 2 دست لباس برداری. راستی ساک بیمارستان هم بخر حتما. وسایل رو خودت ببری بهتره از اینکه از بیمارستان بگیری چون پول یامفت می گیرن.

کیانا جونم ، شماره رو می تونی از 118 بگیری ولی من تو سایت 118 گشتم همین بود. موفق باشی عزیزم. رویان خیلی خوبه/ منم تعریفشو زیاد شنیدم.

سوگند جون خوبی؟ عزیزم راستی خاله چی شدن؟ خیلی به یادشون بودم. بالاخره باردار شدن یا نه؟

کوچولوی مامانی جونم ، شما خوبی؟ خیلی دلم تنگ شده بود. در جواب ونوسی من شنیدم شوهر دکتر شادانلو جراح قلب معروفیه. ولی متاسفانه نمی دونم اسمشون چیه؟! راستی نی نی چطوره ؟ جنسیتش چیه ؟ خودتون خوبید ؟شکمت بزرگ شده؟ خیلی هم زیبایی در ضمن.عکست رو دیدم عزیزم.

هلیا جون، آفرین بهت که این قدر انرژی مثبت به همه می دی و به خودت. منم مطمئنم که باردار می شی. ان شاالله به زودی آزمایشات رو انجام می دی و همه چی به خوبی پیش می ره. ان شاالله از 1 ماه دیگه اقدام رو شروع می کنی و نتیجه می گیری. ما هم دعا می کنیم.

مروارید جون، شما خوبید؟ خیلی خیلی دلم تنگ شده بود. هلیانه جون چطوره ؟ بهش حسابی خوش گذشته نه؟ ان شاالله همیشه به سفر و خوشی. راستی یه سوال دارم مروارید جون، شما به وزن اولیه تون برگشتید؟ آخه یادمه زیاد وزن اضافه نکرده بودید! محض کنجکاوی می پرسم!!!! قربونتون برم.خیلی دوستتون دارم با اون قلب مهربونتون.

ونوسی ، تو خوبی دوست قدیمی؟ چه کارا می کنی تو بارسلون! حتما داری حسابی خوش می گذرونی. خوش بگذرون تا جوونی. بعد از ازدواج ان قدر درگیر می شی که دیگه نمی تونی به سفر فکر کنی. مراقب خودت باش.

آیسا جان شما خوبی؟

همتونو خیلی دوست دارم
فعلاً

سلام به دوستان خوبم

مرجی جون امروز دلشوره عجیبی گرفتم ، دلم میخواد بخوابم و پاشم ببینم این روزا گذشته و نی نی بدنیا اومده.........
راستش در مورد بیهوشی تصمیم نگرفتم تا دوشنبه ببینم دکتر چی میگه.

اینروزا هر کس به من میرسه در مورد زایمان یه چیزی میگه.....راستی بچه ها شب قبل از سزارین لازمه روغن کرچک یا پارافین خوراکی بخوریم؟ بیهوشی بهتره یا بیحسی؟ بعد از عمل درد داریم یا قبل از اینکه درد داشته باشیم مسکن میزنن؟

ممنون کوچولوی مامانی بیاد همه مامانایی که نی نی تو راه دارن و اونایی که منتظرن باردار بشن، هستم و اگه قابل باشم برای همگی دوستان دعا میکنم.شما هم برای ما دعا کنید.من از الان استرس گرفتم.

شیلا جون سلام عزیزم،
قربونت برم طبیعیه. آدم روزای نزدیک به زایمان این جوری می شه بخصوص که بار اولت هم هست. منم سر زایمانم همین طوری شده بودم ولی اصلاً جای نگرانی نداره. اینو جدی می گم من چند سال پیش زیر دست دکتر شادانلو پسرمو بدنیا آوردم و خیلی راحت تر از اون چیزیه که فکرشو بکنی.

عزیزم من یادمه روغن زیتون خوردم شب قبلش. معده ات رو هم اصلاً پر نکن. ولی بازم از دکتر سوال کن.
به نظر من اپیدورال (بی حسی ) بهتره. دیگه اینکه درد رو حس نمی کنی عزیزم. یعنی وقتی به هوش بیای دردی نداری ولی خب بالاخره تا یکی دو روز اول داشتن یک کم درد طبیعیه اگر دردت زیاد باشه دوز مسکنت رو می برن بالا ولی خب بخیه زدن شادانلو خیلی خوبه. یعنی جوری نیست که خیلی جای زخم رو حس کنی و احساس جراحت داشته باشی. فقط باید ریلکس باشی و شب قبلش خوب بخوابی.
ساعت سزارینت چنده ؟ 7 یا 8 صبحه یا شب؟ اگر صبح باشه که خیلی خوبه.
سعی کن روزای آخر بیش تر بخوابی و استراحت کنی و نزاری استرس بهت راه پیدا کنه. من روزای آخر واسه کم شدن استرسم همش کتاب می خوندم و فیلم میدیدم ، خیلی موثره. سریال های کمدی ببین و زیاد به زایمانت فکر نکن ، به این فکرکن که هفته دیگه این موقع آقا شایان بغلته و به این همه فکرای بدی که این روزا می کردی داری می خندی. حتماً روز زایمان از چند نفر از نزدیکا مثلاً مامان ، خواهر ، خاله ، مامان بزرگ (هر کسی که خودت راحتی) بخواه همراهیت کنن. اگرم با فامیل رابطه نزدیکی نداری از دوستات بخواه باهات بیان. اگر دورو برت شلوغ باشه احساس بهتری خواهی داش.
هر سوال دیگه ای هم داشته باشی من در خدمتم.
قربانت...خوب بخوابی

سلام بچه ها ، امیدوارم همه خوب باشید...

هلیانه بیدار شد و بیخوابم کرد و اومدم نی نی سایت. بدترین چیز بچه داری نصف شب بیدار شدنشه. همه چی رو تحت شعاع قرار می ده. باید با دکتر ابطحی در این مورد مشورت کنم و ببینم چرا هلیانه انقدر شبها بی تابی می کنه؟! جالبه که وقتی مسافرت بودیم اینطوری نمی کرد!!!! این گریه های شبانه باعث شده هممون بیخواب بشیم. هرمز که روزخواب شده طفل معصوم. روزها می خوابه شبها بیداره. من و شوهرمم الان خیلی وقته رابطه زنانشویی رو بوسیدیم و گذاشتیم کنار چون هر آن منتظر گریه های هلیانه هستیم و خب خیلی سخته که تو این شرایط... به هر حال همه این چیزا به دیده منت ما! واقعاً حتی گریه هاشم شیرینه. آدم می فهمه وقتی یه همچین موهبتی رو داره حاضره همه چی رو به خاطرش نادیده بگیره.

مرجی جونم ، درباره لباس منظورت رو نمی فهمم! باید یه دست لباس راحت حتماً ببری. لازم نیست چیز ویژه ای باشه ، یه لباس نخی خنک گشاد. به قول الهه جون مثل لباس خواب. معاینه داخلی رو معمولاً انجام می دن عزیزم. برای من که انجام دادن. سخت نگیر. می گذره بالاخره! آره ورم روزای آخر زیاد می شه ، دیگه آخراشه 3 هفته بیشتر نمونده مرجی جون. تحمل کن قربونت برم. مراقب خودتم خیلی باش.سوال دیگه ای هم داشتی حتما بپرس.

کوچولوی مامانی جون، خوبی عزیزم؟ منم آمینو سنتز رو ندادم چون ریسکش بالاست و در شرایطی که کواد مارکر مشکوک باشه معمولاً تجویزش می کنن. خیالت راحت باشه گلم. ان شاالله سونوگرافی هم عالی خواهد بود و همه چی به خوبی و خوشی پیش می ره برات. موفق باشی گلم

هلیا جون ماشالله خوشگل و خانوم. همونطوری که فکر می کردم هستی. خانومی ، واقعاً کارگر خیلی انرژی می گیره از آدم ولی چاره ای نیست ، من بدون کارگر از پس کارام بر نمی آم.این عادت از زمانی که می رفتم سر کار به سرم مونده. آره واقعاً آدم باید به فکر خودش باشه. من دکتر تغذیه رفتم. اما ادامه ندادم چون به وزنی که ایده آلم بودم رسیدم. من همیشه از قبل از حاملگی خیلی مراقب وزنم بودم و الانم همین طوره چون از سنین بالای 35 کم کم بدن آدم استعدادش برای چاق شدن زیاد می شه و اگر مراقب نباشیم دیگه به این راحتی وزن پایین نمیاد.
راستی آره ، دو تا دکتر پوست خیلی خوب سراغ دارم.

یکی دکتر فرزانه خاکی که اتفاقاً دوست صمیمی دکتر شادانلو هست و خود دکتر شادانلو معرفیشون کردن بهم و خیلی خانوم خوبی هستن ، مثل خود دکتر شادانلو :
آدرس و تلفنش رو می دم بهت ،

مطب: خ میرزای شیرازی شمالی بین مطهری و شهید بهشتی نبش خ مقدم پ304 ط اول

تلفن: 88705075

یکی هم خانم دکتر سامیه موحد ، کارشون بسیار عالیه و خیلی باتجربه هستن و حسنشون اینه که راحت تر وقت می دن و خیلی بادقت هستن:

مطب: خ جردن بن بست شاهرخ برج شاهرخ واحد 302

تلفن: 22205570

بستگی به آدرس محل زندگیت می تونی انتخابشون کنی چون هر دو دکترای بسیار خوبین.

شیلا جون، نگران نباش. همونطور که الهه جونم گفته اصلاً جای نگرانی نیست. تصمیم درباره نوع بیهوشی رو به عهده دکتر بذار. خودشون صلاح می دونن. ولی اصلا نگران نباش. من هیچ نوع روغنی شب قبلش مصرف نکردم. صبحش خودشون تنقیه ام کردن. ولی اگر روغن بخوری خیلی بهتره. از دکتر شادانلو یا متخصص بیهوشی سوال کن.
ان شاالله زایمانت به خوبی و خوشی انجام می شه. واسه من درد خیلی کم بود. واقعاً خیلی زود سرپا شدم ولی خب به بدنت هم ربط داره و این که آمادگی بدنت چقدره. کار دکتر شادانلو خوبه و سزارین ظریف و خوبی انجام میدن.
جای نگرانی نیست گلم.

الهه جونم، ممنون. من وزن کم کردم ولی خب هنوز باید 3 کیلو دیگه کم کنم. کلاً بارداری هیکل رو خیلی خراب می کنه ولی با نرمش و رژیم می شه دوباره به وضع نرمال برگشت.

سلام بچه ها ، امیدوارم همه خوب باشید...

هلیانه بیدار شد و بیخوابم کرد و اومدم نی نی سایت. بدترین چیز بچه داری نصف شب بیدار شدنشه. همه چی رو تحت شعاع قرار می ده. باید با دکتر ابطحی در این مورد مشورت کنم و ببینم چرا هلیانه انقدر شبها بی تابی می کنه؟! جالبه که وقتی مسافرت بودیم اینطوری نمی کرد!!!! این گریه های شبانه باعث شده هممون بیخواب بشیم. هرمز که روزخواب شده طفل معصوم. روزها می خوابه شبها بیداره. من و شوهرمم الان خیلی وقته رابطه زنانشویی رو بوسیدیم و گذاشتیم کنار چون هر آن منتظر گریه های هلیانه هستیم و خب خیلی سخته که تو این شرایط... به هر حال همه این چیزا به دیده منت ما! واقعاً حتی گریه هاشم شیرینه. آدم می فهمه وقتی یه همچین موهبتی رو داره حاضره همه چی رو به خاطرش نادیده بگیره.

مرجی جونم ، درباره لباس منظورت رو نمی فهمم! باید یه دست لباس راحت حتماً ببری. لازم نیست چیز ویژه ای باشه ، یه لباس نخی خنک گشاد. به قول الهه جون مثل لباس خواب. معاینه داخلی رو معمولاً انجام می دن عزیزم. برای من که انجام دادن. سخت نگیر. می گذره بالاخره! آره ورم روزای آخر زیاد می شه ، دیگه آخراشه 3 هفته بیشتر نمونده مرجی جون. تحمل کن قربونت برم. مراقب خودتم خیلی باش.سوال دیگه ای هم داشتی حتما بپرس.

کوچولوی مامانی جون، خوبی عزیزم؟ منم آمینو سنتز رو ندادم چون ریسکش بالاست و در شرایطی که کواد مارکر مشکوک باشه معمولاً تجویزش می کنن. خیالت راحت باشه گلم. ان شاالله سونوگرافی هم عالی خواهد بود و همه چی به خوبی و خوشی پیش می ره برات. موفق باشی گلم

هلیا جون ماشالله خوشگل و خانوم. همونطوری که فکر می کردم هستی. خانومی ، واقعاً کارگر خیلی انرژی می گیره از آدم ولی چاره ای نیست ، من بدون کارگر از پس کارام بر نمی آم.این عادت از زمانی که می رفتم سر کار به سرم مونده. آره واقعاً آدم باید به فکر خودش باشه. من دکتر تغذیه رفتم. اما ادامه ندادم چون به وزنی که ایده آلم بودم رسیدم. من همیشه از قبل از حاملگی خیلی مراقب وزنم بودم و الانم همین طوره چون از سنین بالای 35 کم کم بدن آدم استعدادش برای چاق شدن زیاد می شه و اگر مراقب نباشیم دیگه به این راحتی وزن پایین نمیاد.
راستی آره ، دو تا دکتر پوست خیلی خوب سراغ دارم.

یکی دکتر فرزانه خاکی که اتفاقاً دوست صمیمی دکتر شادانلو هست و خود دکتر شادانلو معرفیشون کردن بهم و خیلی خانوم خوبی هستن ، مثل خود دکتر شادانلو :
آدرس و تلفنش رو می دم بهت ،

مطب: خ میرزای شیرازی شمالی بین مطهری و شهید بهشتی نبش خ مقدم پ304 ط اول

تلفن: 88705075

یکی هم خانم دکتر سامیه موحد ، کارشون بسیار عالیه و خیلی باتجربه هستن و حسنشون اینه که راحت تر وقت می دن و خیلی بادقت هستن:

مطب: خ جردن بن بست شاهرخ برج شاهرخ واحد 302

تلفن: 22205570

بستگی به آدرس محل زندگیت می تونی انتخابشون کنی چون هر دو دکترای بسیار خوبین.

شیلا جون، نگران نباش. همونطور که الهه جونم گفته اصلاً جای نگرانی نیست. تصمیم درباره نوع بیهوشی رو به عهده دکتر بذار. خودشون صلاح می دونن. ولی اصلا نگران نباش. من هیچ نوع روغنی شب قبلش مصرف نکردم. صبحش خودشون تنقیه ام کردن. ولی اگر روغن بخوری خیلی بهتره. از دکتر شادانلو یا متخصص بیهوشی سوال کن.
ان شاالله زایمانت به خوبی و خوشی انجام می شه. واسه من درد خیلی کم بود. واقعاً خیلی زود سرپا شدم ولی خب به بدنت هم ربط داره و این که آمادگی بدنت چقدره. کار دکتر شادانلو خوبه و سزارین ظریف و خوبی انجام میدن.
جای نگرانی نیست گلم.

الهه جونم، ممنون. من وزن کم کردم ولی خب هنوز باید 3 کیلو دیگه کم کنم. کلاً بارداری هیکل رو خیلی خراب می کنه ولی با نرمش و رژیم می شه دوباره به وضع نرمال برگشت.

سلام به همه مامانای گل و غیر مامانای عزیز و مهربون خودم

مرجی جونم بهتره که لوازم شخصی (( مثل پوشک - لیوان - ساک دستی برای گذاشتن وسایل خودت - حوله - دمپائی - یکدست لباس گشاد و راحت - شورت ( یکبار مصرف یا معمولی ) )) را حتما با خودت ببری ... چون اگر این وسایل را با خودت نداشته باشی و مجبور بشی از بیمارستان تهیه کنی هزینه اش برای همین چندتا وسایل ساده زیاده ...حدود 40000 تومان میشه ... پس بهتره که با خودت ببری .
در مورد لباس هم الهه جون و هم مروارید جون بهتون گفتن که بهتره مثل لباس خواب باشه که هم گشاده و هم راحت ...

شیلا جونم ممنون از لطف شما دوست خوبم ... چشم منم حتما براتون دعا میکنم ... در ضمن منم شنیدم اگر شب قبل روغن زیتون بخورید خیلی بهتره ... بازم بهتره که زنگ بزنی مطب دکتر و ازشون سئوال کنید ... هر چند که بیمارستان طبق روال روز زایمان قبلش میان و بیمار را تنقیه می کنن ولی خب خوردن روغن هم خیلی موثره ... ضمن اینکه از شب قبل حتما باید معده اتون خالی باشه و از یه ساعت خاصی دکتر بهتون خواهند گفت که چیزی میل نکنید تا صبح روز زایمان شکمتون خالی باشه ...
انشالله تا دو روز دیگه شایان دلبند صحیح و سالم در آغوش مامانش خواهد بود ....

الهه عزیزم ممنون از لطف شما دوست خوبم ... من شکر خدا خیلی بهتر شدم و دیگه مثل 4 ماه اول بارداری حالت تهوع و استفراغ ندارم ... فردا هفته 18 را تموم میکنم و وارد هفته 19 میشم ... از دکتر فرزانه برای هفته آینده وقت سونوی سه بعدی گرفتم که هم بار دیگر از سلامت کامل نی نی مطمئن بشم و هم جنسیت اونو تعیین کنن.. شکمم هم بله بزرگ شده ولی خب فقط توی این مدت 2 کیلو وزن زیاد کردم !!! اونم بخاطر اینکه 4 ماهه اول هیچی توی معده ام نمی موند ... راستش منم شنیدم از دوستان که همسر دکتر شادانلو جراح قلب معروفی هستن ولی خب اسمشون را نمیدونم ... در ضمن عکس خودت فراموش نشه که توی کلوپی که مرجی جون ایجاد کرده بزاری ...
سلامت باشی و پایدار

مروارید مهربونم ممنون که جوابم را دادی ... بله خانم دکتر به من هم گفتن که ریسکش بالاست و چون آزمایشات اولیه ات خوب است دیگه نیازی به این تست نداری ... فقط برام همون سونوی سه بعدی را نوشتن که خیالم دیگه از هر حیث راحت شه ... ضمن اینکه وقتی به دکتر گفتم هنوز نمیدونم نی نی چیه خندید !!! آخه نه که خیلی ها براشون همون روزای اول مهمه بدونن که جنسیت نی نی چیه ایشون از بی خیالی من هم تعجب کرد و هم خندید !!! بهشون گفتم میخوام که یدونه فرزند داشته باشم مخصوصا سنم که بالاست و دارم به عهد ماقبل تاریخ می پیوندم بخاطر همین جنسیت اون برام اصلا مهم نیست و فقط سلامتی کامل اون برام مهمه ... گفتن خانواده همسر چطور ؟ گفتم اگر بنا باشه به حساسیت های اونا اهمیت بدم که زندگی رنگ تلخی به خودش می گیره .. مهم اینه که همسرم را با خودم همراه و همگام تو این زمینه کردم که جنسیت فرزندش خللی توی روابط ما ایجاد نکنه وگرنه بقیه که مهم نیستن !!!! خلاصه کلی از دست من خندید .....

هلیا جونم دوست گلم منم برای شما دعا میکنم که هر چه زودتر به جرگه مامانا بپیوندید ... راستی عکستون را هم دیدم .. خیلی عالی بود .. شما هم معلوم بود که دارید شکسته نفسی می کنید وگرنه خیلی هم توی عکس عالی و جوونتر از سنتون بنظر می اومدید..

فرانک جون شما و پریناز گلتون چطورید ؟ پریا جون چطورن ؟ شما هم ماشالله خوشگل و بدون چین و چروک بودید .. انشالله همیشه سلامت باشید ...

بقیه خوبن ؟؟