مثلا زن داداشم طبیعی بوده میگه تو کتاب نوشته دردش اندازه قطع عضوه .انگار میخواد بگه که شاهکارکرده .وقتی اینجوری میگه خیلی حرسم میگیره.وقتی من میگم ترس نداره که خودمو اروم کنم اون میگه تو هنوزنرفتی ببینی چجوریه چقدر ادای شجاع هارودرمیاری.حالا35 هفتمه از ترس افسرده شدم.