پارسال با همسری رفته بودیم مشهد من کلا خیلی کباب کوبیده دوست دارم اما هتلی که رفتیم فقط کوبیده نداشت...
خیلی هم غذای امام رضا دوست دارم که تا اون موقع یه بار توی 15 سالگی نصیبم شده بود و هنوز طعمش زیر دندونم بود...
وقتی فهمیدم رستوران هتل کباب نداره تو دلم افتاد که امام رضا بهم میده... باورتون نمیشه یهو یه نفر در اتاقمونو زد گفت آقا چند نفرین؟ خلاصه دو تا بلیت غذای حضرتی داد گفت فردا ناهار مهمون آقا هستین من اصلا اصلا باورم نمیشد کباب باشه...
اما وقتی رفتیم کباب بود.........
خلاصه ااون موقع کلی حال داد بهم جامون خوب بود رفت و آمد راحتت اینم از غذای حضرتی یه آقایی هم دیدیم اومد توی هتل و خاطره شفا گرفتنش از امام رضا رو برای هفت هشت تا مهمون خارجی که مسلمون شده بودن (امریکایی و آلمانی و لبنانی و و..) تعریف کرد که میام براتون مینویسم
خلاصه خییللیی از این حالا بهم داد اما فکر میکنم دلیلش این بود که من ازش توی این سفر نی نی خواستم و این اولین باریه که از ائمه چیزی خواستم و بعد یه سال هنوز بهم ندادن ایمان دارم که هنوز وقتش نشده و صلاح نیست اما به اینم ایمان دارم که امام رضا جووونم میخواست از دلم دربیاره
عاشق امام رضام من چند سال پیش مجوز کربلا رفتنو ازش گرفتم خیلی خوب بود نشسته بودم تو حرم و گفتم امام رضا جونم دوست دارم برم کربلا....همون چند ماه بعدش رفتیم...اون موقع اصلا نمیدونستم که مجوز کربلا رو امام رضا امضا میکنه...