2410
2553
دوستای گلم من دوتا دختر دارم 10 ساله و 18 ماهه . اینم بگم که هردوشونو با دارو باردار شدم و بعد کلی دکتر رفتن و دارو خوردن و حسرت کشیدن. دیگه هم بچه نمی خواستم تا اینکه چند ماهه پیش متوجه شدم باردارم اونم به طرز عجیبی. با یک بار نزدیکی اونم روز 19 پریود که اصولا از موعد تخمک گذاری گذشته. باورم نمیشد داشتم دیونه میشدم. این موضوع تمام زندگیم رو به هم ریخت . با اومدن بچه کارمو از دست می دادم . ضمنا داشتم درس می خوندم و با همین دوتا کم میاوردم چه برسه به سومی!!!

تو فامیل ما هیجکی سه تا بچه نداره و آوردن بچه سوم یعنی تحمل کردن نگاههای سنگین اطرافیان و از همه مهمتر خانواده خودم. ضمنا مشکل دیگه ای که داشتم این بود که همش می ترسیدم اینم دختر باشه که میشد قوز بالا قوز. متاسفانه هم فامیل خودم هم شوهرم پسری هستن و من تنها کسی هستم که دوتا دختر داره و به همین خاطر انگشت نما هم بودم. همه بهم پز پسراشون رو می دادن و خدا می دونه که چقدر تو خودم می ریختم تا کسی نفهمه که می سوزم.

وقتی فهمیدم باردارم دیونه شدم و از شوهرم خواستم که بریم و سقطش کنیم تا کسی نفهمیده اما شوهرم گفت که یه سری آزمایشات هست که از خون مادر می فهمن جنسیت جنین رو بزار اون آزمایش رو بدیم شاید پسر بود اونوقت نگهش می داریم به همه هم میگیم یه پسر می خواستیم واسه همین باردار شدی.

جونم براتون بگه که واسه انجام این آزمایش باید تا هفته 10 صبر می کردیم. خدا می دونه تو این ده هفته چی کشیدم نزاشتم کسی بفهمه حتی دخترم. ویارمو و اون حال خرابمو از همه پنهون می کردم. هفته 10 رفتیم آز دادیم بعد 4 روز جوابش اومد: 90% دختر!!!!!!!

با دیدن جواب دنیا دور سرم می چرخید همش به شوهرم سرکوفت می زدم که تقصیر توهه اگه همون اول انداخته بودیم دیگه این همه دردو تحمل نمیکردم و بچه هم بزرگ نشده بود. خدا می دونه چقدر گریه کردم همش گفتم خدایا نمی خوامش چرا به زور بهم بچه دادی؟؟؟؟ حالا که دادی چرا پسر ندادی؟ حداقل اینطوری مجبور نمی شدم گناه کنم و بچمو از بین ببرم.

شوهرم گفت بیا یه سونو هم بریم مطمئن بشیم : رفتیم سونو اونم گفت اثری از پسر بودن نمی بینم وقتی آزتون گفته 90% بازم شک دارین به اون 10% دلتون رو خوش کردین؟؟

از دنیا سیر شده بودم، داشتیم برمیگشتیم که شوهرم گفت زنگ بزن به آشناتون ببین می تونه قرص رو برامون جور کنه، شاید باورتون نشه همین شماره رو گرفتم یه ماشین از پشت زد به ماشینمون گوشی از دستم افتاد. به شوهرم گفتم خدا نمی خواد ما اینکارو بکنیم

اما امان از این شیطان که همش تو گوش آدم می خونه روز بعد دوباره تماس گرفتم و قرص رو تهیه کردم که فرداش مصرف کنم، فردا صبح که شد یهویی خواهرزادم بی خبر اومد خونمون گفت فردا امتحان زبان دارم اومدم باهام کار کنی امشبم می مونم خونتون. بازم قضیه منتفی و موکول شد به روز بعد.

آخرسر این روز سیاه رسید و با وجود هزاران ترس و نگرانی که داشتم گذاشتمش زیر زبونم با سومین قرص دردم شروع شد و بچه دفع شد. دلم نیومد بیفته تو دستشویی گرفتمش و شستمش که بدم شوهرم خاکش کنه وای وای خدا ............. می دونید چی دیدم بچم پسر بود همونی که همش آرزو می کردم باشه تا مجبور به گناه نشم. خودم با دست خودم کشتمش با خواست خدا مخالفت کردم. چند بار سنگ انداخت جلوی پام اما زیربار نرفتم. از خلق خدا بیشتر از خدا ترسیدم

گناهم خیلی خیلی بزرگه، شاید باورتون نشههههههههههه قبلش هیچ حسی نداشتم این اولین باری بود که تو بارداری حسی به بچه نداشتم فکر می کردم سریع فراموش می کنم تازه مشکلاتم هم حل میشه چقدر احمق بودم

یه اشتیاق عجیبی بهش دارم نه به خاطر اینکه پسر بود به این خاطر که دیدمش مهرش به دلم افتاد. حالا هر ثانیه دارم می سوزم و خودمو لعن و نفرین می کنم وضعیت شوهرم از من بدتره همش می ترسم هر آن سکته کنه انقدر که گریه میکنه همش میگه کمرم شکست کاش اصلا بهت اجازه نمی دادم. شوهرم همیشه آرزو داشت یه پسر داشته باشه اما به خاطر من میگفت فرقی نداره هر چی خدا بده

حالا که دارم اینو می نویسم همش دارم می سوزم و کاری از دستم بر نمیاد. من قبل این کار هم تاپیکهای سقط رو خونده بودم اما فکر میکردم من فرق دارم من دوتا بچه دارم و در ضمن اصلا سومی رو نمی خوام تازه کلی هم برام مشکل پیش میاد حسی هم که بهش ندارم پس می تونم فراموش کنم. اما اشتباه می کردم اونم چه اشتباه بزرگییییییییییییییییییییییییییی

دوستان نمی خوام کسی ملامتم کنه چیزی که تو این تاپیکا زیاد دیدم، این تاپیک رو فقط برای این نوشتم که اونایی که تو شرایط من هستن و قصد دارن همچین اشتباهی بکنن عاقبتش رو ببینن و هرگز هرگز تحت هیچ شرایطی این کارو نکنن

اگر هم دلتون خواست برام دعا کنید هم خدا هم پسرم منو ببخشن. وای خدا دلم آتیش میگیرم بچم وقتی اومد بیرون دستش رو چشمش بود نمی خواست منو ببینه حق داشت کدوم مادری این کارو میکنه که من کردم خدایا غلط کردم غلط کردم هرثانیه می گم که غلط کردم

دعا کنید خدا بچمو دوباره بهم بده همونو می خوام نه هیچ بچه دیگه ای می خوامش خیلی خیلی زیاد دیگه برام هیچ چی مهم نیست فقط بچمو می خوام حاضرم آبروم بره حاضرم همه سرزنشم کنن و مسخرم کنن. حاضرم کارمو از دست بدم اما زمان برگرده به عقب و بچم بیاد تو دلم

توروخدا برام دعا کنید خدا بهم آرامش بده و بچمو بهم برگردونه تا آخر عمرم منتظرش می مونم
بعضی زخمها باید درمان شوند تا بتوانی به راهت ادامه دهی ...... بعضی زخمها بایدباقی بمانند تا هیچوقت راهت را گم نکنی.....
چرااااااااااااا آخه عزیزم؟
خیلی از مردم میگن !!!! بابا دلت پاک باشد . دل پاک باشد ، کافی است ! جواب به این اشخاص که پاکی دل رو ملاک خوبی و بهشت میدونند اینه : آنکس که تو را خلق کرده است ، اگر فقط دل پاک کافی بود فقط میگفت :[ آمنوا] در حالیکه گفته : [آمَُنوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات] یعنی هم دلت پاک باشد ، هم کارت درست باشد . اگر تخمه کدو را بشکنی و مغزش را بکاری سبز نمی شود . پوستش را هم بکاری سبز نمی‌شود . مغز و پوست باید با هم باشد . هم دل ؛ هم عمل !! دل پاک + عمل صالح = رضایت الهی مرحوم آیت الله

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥 

من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود و حتی توی تعطیلی های عید هم هستن. 

بیا اینم لینکش ایشالا مشکلت حل میشه 💕🌷

بخدا قبل ازاینکه مطلبتو کامل بخونم میدونستم بچت پسره
خیلی از مردم میگن !!!! بابا دلت پاک باشد . دل پاک باشد ، کافی است ! جواب به این اشخاص که پاکی دل رو ملاک خوبی و بهشت میدونند اینه : آنکس که تو را خلق کرده است ، اگر فقط دل پاک کافی بود فقط میگفت :[ آمنوا] در حالیکه گفته : [آمَُنوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات] یعنی هم دلت پاک باشد ، هم کارت درست باشد . اگر تخمه کدو را بشکنی و مغزش را بکاری سبز نمی شود . پوستش را هم بکاری سبز نمی‌شود . مغز و پوست باید با هم باشد . هم دل ؛ هم عمل !! دل پاک + عمل صالح = رضایت الهی مرحوم آیت الله
2720
انشالله خدا بهت آرامش بده همین اظهار پشیمونیت یعنی توبه وخدا بزرگتر از ااونیه که فکرشو میکنی.
خیلی از مردم میگن !!!! بابا دلت پاک باشد . دل پاک باشد ، کافی است ! جواب به این اشخاص که پاکی دل رو ملاک خوبی و بهشت میدونند اینه : آنکس که تو را خلق کرده است ، اگر فقط دل پاک کافی بود فقط میگفت :[ آمنوا] در حالیکه گفته : [آمَُنوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات] یعنی هم دلت پاک باشد ، هم کارت درست باشد . اگر تخمه کدو را بشکنی و مغزش را بکاری سبز نمی شود . پوستش را هم بکاری سبز نمی‌شود . مغز و پوست باید با هم باشد . هم دل ؛ هم عمل !! دل پاک + عمل صالح = رضایت الهی مرحوم آیت الله
2714
اخی عزیزم ببین دکتر من همیشه میگفت هیچوقت به جواب ازمایش ها حتی غربالگری سونوگرافی و حتی گاهی امینو سنتز هیچ اعتباری نیست

 👈 من مادر یک کودک اتیسم هستم توجه کنید از این بعد در تاپیک های متفرقه ام به سوالات در مورد اختلال اتیسم هست پاسخ نمیدهم لطفا در تاپیک هایی که موضوع شون و عنوان شون اتیسم هست سوال خودتان بپرسید ممنونم که رعایت میکنید منم یک انسانم گاهی دوست دارم از دنیای اتیسم دور باشم و تاپیک های غیر اتیسم بزنم 😊
دلم گرفت و واقعا امیدوارم خدا دوباره فرشته ات رو بهت برگردونه. چه لحظه سختی بوده اونوقت که نی نی رو توی دستت گرفتی . من رو ببخش ولی فکر کنم خدا این زجر رو بهت داد تا بدونی حتی اگه نی نیت دختر هم بود نباید سقطش می کردی .
از صمیم دل آرزو می کنم عزیز دلت باز برگرده.
بزرگترین مصیبت برای یک انسان آن است که نه سواد کافی برای حرف زدن داشته باشد نه شعور لازم برای خاموش ماندن
ایشالا خدا بهت ارامش بده
سعی کن دیگه بهش فکر نکنی کاری که نباید میشد شده
خیلی دلم گرفت
زندگی به من یاد داد.... اگر قضاوت نادرستی در مورد کسی بکنم دنیا تمام تلاشش را میکند تا مرا در شرایط او قرار دهد تا به من ثابت کنددر تاریکی همه ما شبیه همدیگریم...
من پارسال این وقتها همین شرایط رو داشتم ولی یه تنه با پر رو یی تمام جلوی هم وایسادم اشکم رو در اوردی هر چی بهم گفتن گفتم من یه مورچه رو نمی تونم بکشم چطور بچه ام رو که از وجود خودمه می تونم بکشم
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2712
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز