2726
عنوان

مامانهای آبان 92+ نی نی های ناز و سالم و باهوش

| مشاهده متن کامل بحث + 1218379 بازدید | 15785 پست
سلام به همه مامانای پا به ماه

ماری جان
لوردراپه اتاق دخترت مبارک باشه

دیدم مامان آتریسا جون گفتند دچار حالتهای روحی غم و اندون بعد از زایمان شدند یه گشتی تو اینترنت زدم ببینم می شه از این حالتها پیشگیری کرد یا نه. از اونجایی که خودم خیلی حوصله نمی کنم مطالب علمی را کامل از روی صفحه کامپیوتر بخونم اصل را بر این گذاشتم که شما ها هم همینطورید و بنابراین خلاصه یافته هام را براتون می نوبسم:
حالتهای روحی پس از زایمان چند مرحله با درجه داره:
1- تنگی خلق پس از زایمان: که به علت افت ناگهانی هورمون استروژن و پروژسترون طی 24-48 ساعت اول بعد از زایمان ایجاد می شه.این حالت برای 70-80 درصد مادران بروز پیدا می کنه این هورمون‌های زنانه در طول یک هفته یا بیشتر به سطحی که قبل از بارداری بوده‌اند بازخواهند گشت. . اما همین که سطح هورمون به حالت متعادل خود بازمی‌گردد، غم و اندوه نیز به طور خود به خود و بدون نیاز به درمان پزشکی از بین می‌رود. این حالت معمولا تا دو هفته بعد از زایمان طول می کشه. ورزش سبک، تغذیه مناسب، استراحت کافی، کمک گرفتن از دیگران در انجام کارهای خانه و مربوط به بچه، گریه کردن برای تخلیه روانی (بدون تمرکز بر افکار منفی) برای پشت سرگذاشتن این حالت مفیده
2- افسردگی عمیق پس از زایمان معمولا 2 تا 3 هفته پس از تولد کودک یا از همان ابتدای تولد کودک برای 20-30 درصد از مادران شروع می‌شود، ، احساس غم، گریه، یاس، سرخوردگی، ناامیدی، بی‌ارزش بودن یا تنهایی عدم تمرکز، بی اشتهایی، بی تفاوتی نسیت به کودک، آشفتگی و ناامیدی علائم این مرحله است. این افسردگی
بیماری است که نیاز به درمان دارد و در کنار کارهای فوق باید به پزشک مراجعه کرد.
3- جنون پس از زایمان: یک بیماری جدی‌تر و نادرتر است که یک نفر از هر هزار زنی را که زایمان کرده‌اند درگیر می‌کند و در اولین ماه بعد از وضع حمل رخ می‌دهد. این بیماری با توهم، مثل شنیدن صداها یا دیدن چیزها یا احساس سوءظن شدید همراه است.
در مجموع برای پیشگیریاز این حالتها: مصرف مواد غذایی حاوی امگا 3 (مثل تخم مرغ و گردو و ماهی)، مصرف مواد خونساز و حاوی ب 12 که درغذاهای حیوانی منحصراست مثل گوشت گوسفند- تخم مرغ محلی – جگر- کره محلی وروغن گوسفندی – کشک (حتماکناران برای رفع سردی پنیروکشک گردو و خرما استفاده کنند) و روزی 30 دقیقه پیاده روی و ورزش سبک، صحبت کردن با مامانهای دیگه توصیه شده.

نتیجه اخلاقیش اینکه: بعد از زایمان بیشتر از الان به هم نیاز داریم
سلام مامانا خوبید؟

وای دو روزه نیومدم سر بزنم فکر میکردم یه چیزی گم کردم امروز یه سر رفتم شرکت سر زدم و قردادم و امضا کردم و ناهارم خوردم و بعدش رفتم دکتر وقت چکابم بود البته دکتر خودم نبود و جایگزینش بود که دکتر خوبی بود و چقدر ریلکس بود سری قبل که دکتر خودم گفته بود قندت یکمی بالاست باید بری پیش دکتر تغذیه این خانم دکتر گفت اصلا قندت مشکلی نداره تازهههههههه از همه مهتر گفت دیگه طول سرویکس ول کن دیگه مهم نیست الان بچه رسیده و انشاالله دیگه هیچ اتفاقی نمیفته.

پریا جون خدارو شکر که خونریزیت بند اومده انشاالله نی نیت هم صحیح و سالم دنیا میاد.راستی اگر قندت و با دستگاه چک نکنی نشونه ی دیگه ی هم داری که بفهمی قندت رفته بالا من بعضی وقتا بعد از پرخوری سردرد خفیف همرا سرگیجه میگیرم که یکمی هم چشمام درد میگیره.

میس ماری جون متاسفم که وضعیتت با زنداییت بدتر شد انشاالله زایمانت به قدر راحت باشه و بچه ات آروم باشه که احتیاج به کسی نداشته باشی.بعد در مورد قرص ایزوپرین من به دکترم که گفتم گفت این قرص و من به هیچ کس نمی دم.بعد من نمی دونم هفته ی 30 بودم فکر کنم معاینه ی داخلی شدم خدارو شکر اتفاقی هم نیفتاد.در مورد طول سرویکس منظور دکتر بینوا این بوده که وقتی زیاده از حد که وای میستی طول سرویکس کوتاه میشه نباید خیلی پیاده روی کنم که کوتاه نشه خدا خفت نکنه کلی از فکرت خندیدم که چه جوری میشه وایستاده سونو کرد.

سودی جون شما هم رسالت زایمان میکنی منم قرار رسالت زایمان کنم با دکتر مرصوصی.

ساناریا جون خیلی خوشحالم که چیزی نبوده .بعدش واقعا شما زن و شوهر خیلی نگرانیدا یکم به فکر خودتون باشید ویلا اینجوری از پا در میاید.

نازنین میبینم که توام باید مراحل من و طی کنی وای هر چی شد بیا بگو ببینم چیکار کردی.

مامی الی جون بیچاره این مادر شوهرت چقدر سختی کشیده بچه رو چه جوری در آوردن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پگاه جونییییییییییی منم هنوز تصمیم نگرفتم سزارین یا طبیعی با دختر داییم که صحبت میکنم دوست دارم طبیعی باشه چون زابمانش خیلی راحت بود شوهرمم که خیلییییییییی دوست داره که طبیعی باشه ولی از خیلیها هم شنیدم سزارین بهتر نمی دونم چیکار کنممممممممممممممم؟من خیلی از طبیعی میترسم.

نازنینننننننننننن ای جونم الهی بمیرن این اسناد پزشکی رو توام تو خیابون کارگر شمال رفتی؟عوضیا خیلی اذیت میکنن به من که گفت اگر به من باشه من یه روزم بهت استراحت نمیدم راستی از چند وقت سه هفت اش و تایید کرد؟

مامی الی جونم چشن سیسمونی مبارک باش خیلی با سلیقه بود خسته نباشی.

بیتامیرا جون ددوست منم از همین دستگاهها گذاشته برای جلوگیری گفت دردش به حدی بود که دوست داشتم زایمان کنم ولی اون درد و نکشم.

مامان نسیم جون مبارک باشه تخت و کمد نی نیت.

مامان آتریسا جون من هنوز زایمان نکردم ولی همه ی حرفات و کامل درک کردم انشاالله که زودتر سرحال بشی عزیزم دخملیت گناه داره دیگه غصه نخوریااااااااااااااا.

عاطفه تو هنوز نزایدییییییییییییییییییی؟انقدر با این تیکرت به بچه ها فیس دادییییییی که کلا نی نی سایت از بیخ و بن جمعش کرد.

ماری جون لوردراپه ی اتاق دخملی مبارک باشه خیلی خوشگلن.





Lilypie Premature Baby tickers


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

سلاممممم دوس جونا
خوبین؟؟
امروز عصری رفتم سونو و وزن دخملم تو 35 هفته و 3 روز 2550 بود
گرید جفت هم 2 شده بود
ولی مایع دور جنین کم شده بود دوباره
8.5 سانتی متر بود که دکتر سونو گفت حتما تا هفته دیگه دوباره چک کن که اگه خدایی نکرده کمترتر شده بود دکترت بتونه شرایطتو کنترل کنه!
حالا یکشنبه وقت دکتر دارم ببینم چی می گه
واسه 5شنبه هفته دیگه هم وقت سونو گرفتم دوباره

واسه تیکرها هم خیلییییییی ناراحت بیدم
برین اینجا و اعتراضتونو بگین ایشالله که مثمر ثمر باشه
http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=588293&PageNumber=21

یه سوال :
این قطره شیرافزا رو باید چه جوری بخوریم؟؟
تو اب بریزیم؟؟از کی باید بخوریم؟؟ از همین الان یا بعد زایمان؟؟

منم قراره بعد زایمان خونه خودم باشم و مامانم چند روزی بیاد پیشم ولی خوب کلی اصرار می کنه که من برم اونجا ولی هیچ جا خونه خود ادم نمیشه و مسلما من خونه خودم خیلی خیلی راحتترم البته مامانم سر کار می ره و فکر نکنم بیشتر از چند روز بتونه مرخصی بگیره هییییییییییی
نوک جی جی هامم کامل درومده ولی دیگه نمی دونم چند سانت بید
راستی منم سزارین با بیهوشی کامل بیدم خیلی از عوارض بی حسی از نخاع شنیدم و می ترسم انگار متخصص مخصوص این کار باید خیلی حرفه ای باشه تا مشکلی پیش نیاد تکون هم اصلاااا نباید بخوری سابقه کمر درد و .... هم نباید داشته باشی تازه ترسسی هم که از متوجه شدن اتفاقات دور و برم دارم به کنار خلاصه عطاشو به لقاش بخشیدم خخخخخخخخ

مامان امین جونمممم
واقعااا این وان 170 بود؟/!!!! من چند ماه پیش همه جا قیمت کرده 440 بود که من از فروشگاهی که همه خریدامو کردم خریدم 220 که اونم چون تو انبار از خرید قبل داشت!!!
عروسی هم خوش بگذره

نیلی جونم
اره سونو تو این چیزا اونم ماههای اخر زیاد اشتباه می کنه نگران نباش

نازنین جونمممم
منم دیگه ناامید شدم از لاتاری امسال هم شروع شده ثبت نام و من هنوز ثبت نام نکردم
اتاق پسملتو چیدی؟؟عسک در کن
خدارو شکر که کار بیمه ات هم درست شد
من نی نی لای لای نگرفتم
به نظرت لازم میشه؟؟ اخه می گن کریر کار همون نی نی لای لای می کنه
خودارایی ات هم ته حلقم خخخخخخخخخخخخخخخخخخ

مامی الی جونممم
امیدوارم امشب جشن سیسمونی بهت خوش گذشته باشه
زودی بیا تعریف کن و عسک در کن
چقدر شیرینی هاتم با سلیقه شده آفرین
فقط اونی که دوخته بودی نفهمیدم چی بود!

جیل جونم
چه عجب ازین طرفااااااااااااا
خدارو شکر که دکترتو انتخاب کردی و همه چی خوب پیش می ره

ایسان جونم
پس احتمالا مامان چهارم بیدی
5 شنبه دیگه نی نی تو بغلته
زودی بیای و از حالت خبر بدی هااااااااااااااااااا دیر نکنی

پگاه جونم
کارهای خونه ات تموم شدن؟؟
اگه نمی خوای کسی از فامیل بیاد و اون مدت کمک کنه بهت همون پرستار بهترین گزینه اس به شرطی که به امور بچه داری هم وارد باشه ایشالله زودی این روزا برای هممون می گذره

نگار جونمممم
زودی برو اتلیه تا دیر نشده که یه یادگاری ازین شکم قلمبه و مماخ چاقالو داشته باشی هههه

الاله جونم
نی نی منم بیشتر سمت چپ بید ولی خوب گاهی هم میاد سمت راست
اغلب اوقات همون سمت چپم قلمبه و سفته خخخخخ
همسری منم قراره یه 10 روزی مرخصی بگیره و کنارم باشه

نفس باد صبا جونممم
اخیییییییی چقدر خانواده شوهرت اذیتت کردن
بی خیالی و بی محلی بهترین راهه هر چند می دونم سخته

فرشته مهربون جون
کاش همه صحبت هاتو تو یه پست بذاری و 4 تا پست پشت سر هم نذاری

شیوانا جونم
اتاق نی نی ات پس به سلامتی تموم شد دیگه
عسک یادت نره

گیسو جونم
دیگه چیزی نمونده
به قول دوستم می گه گاو پوست کندی و به دمش رسیدی خخخخخ
فوقش باید زیاد ان اس تی بگیری و یه کم بیشتر تحت نظر باشی
منم دائم خودمو چک می کنم !!و سعی می کنم حواسم به همه چی باشه اخه این ماه اخر خیلی مهمه
عسک اتاق دخملت هم بذار اسمش هم بوگووووووووو

زر طلا جونم
نگران امپول هپارین نباش منم تا شب قبل از عمل باید بزنم و دکترم گفت مشکلی نداره

غزاله جونم
هنوز تاریخ زایمانت مشخص نشده؟؟ببینیم تو مامان چهارم بیدی یا آیسان؟؟

ساحل جونی
موهاتو رنگ کردی بالاخره؟؟خخخخخخخخخخخخ
موهای تو هم شده همون قضیه سرویکس مینا

بیتا جونی
رفتی سونو؟؟؟تاریخ زایمانت مشخص شد؟؟بیا خبر بده
خخخخخخخخخخ چه باحال که از حالا به فکر جلوگیری بعد از زایمان بیدی

مامان نسیم جونم
چه خوب که از فکر سفارش تخت و کمد اومدی بیرون دیگه خیالت راحت شد
الان ترکیب رنگش شد سفید و قهوه ای؟؟

فرشته جونم
دوست منم بخاطر لیزیک چشاش دکترش طبیعی قبول نکرد و سزارین شد

فاطمه جونم
منم هنوز دستگاه بخور نگرفتم ولی اینجوری که شنیدم دستگاه بیورر از همه بهتره
فقط نمی دونم بخور سرد باید باشه یا گرم؟

مامان اتریسا جونممممممم
نبینم که ناراحت باشی هااااااااا
می دونم بعد از زایمان این اندوه تا حدی طبیعیه مخصوصا که برای ماها با فصل پاییز هم یکی شده دیگه بدتررررر ولی تو تسلیم نشو و سعی کن خودتو زودی جمع و جور کنی
عسک دخملت هم بذار ببینیم بووووووووووووووس

مامان کیان جونم
تاریخ سزارین بهت داده دکترت؟؟

ساناریا جونی
ورم صورتت بهتر شد؟؟
راستشو بوگوووووو لو بده کادو چی گرفتی؟؟؟
عکس اتاق دخملت هم بذار دیگه

مینا جونیییییییی
منم از هفته 32 که قند بعد از گلوکزم 170 بود و دکتر گفت بالاس تا الان بی خیالش شدم
فقط دیگه دلستر و بستنی نمی خورم
حالا باید 5 شنبه برم یه از بدم ببینم در چه حال این قندک من خخخخخخ
Lilypie Maternity tickers
36 هفته و 6 روز نینی دخمل

حالا که تیکر نیست مثل قدیما خودمون تاریخ بزنیم اول پست که قاطی نشه

من 2 کیلو لاغر شدم دقیقا روی چه حسابی نمیدونم.همسر مهربانم تا 5 ابان پیشمه و مامان و خواهرمم اینجا هستند در کنار من.

کلا کمک بعد از زایمان خیلی نیازه منم 1ماه بعد زایمان میرم اصفهان.کلا تصمیم دارم 2 سالی برم اصفهان تا بچه ها از اب و گل در بیان.

امروز واقعااااااااا سرد بود شوفاژ هارو روشن کردم.یه خبر بد گهواره ی جدید نینی که خریده بودم نیست؟؟؟؟

700 تومن پولشو دادم امروز همه ی انباریو گشتیم 1000 بار هم من هم مامانم هم شوهرم نیست که نیست هنوز بازش نکرده بودیم مارک roba المان بود رنگ سفید در انباری هم قفل بود و الانم همچنان قفلش سالم بود کلییییی حرص خوردم

همسری بلافاصله قفل در انبار رو عوض کرد.خ.نمون کم واحده و کسیم نیست که برداره کلا 5 واحده سرایدارمونم 1 ماهه رفته.شوهرم میگه ممکنه کار سرایدار باشه .خلاصه هیچیییییییییییییییی من موندمو حوضم.حالا همسری فردا میره خونه ی مامانش انبار اونارم ببینه میگه شاید اونجا بردیم حواسمون نیست....

داستان شیر افزا

اقا من با همه ی حاملگی و زایمان و بعدش حال میکنم الاااااااااااا این شیر افزا که پدر در میارهههههههههههههه

از مزش بیزارم .قطره داره و کپسول من 1 ماه قطره خوردم 8 ماه کپسولشو .کلا کپسولش راحتتره تحملش .بعد از زایمانم شروع کردمش

فکر کنم 22 مهر وقت زایمانم باشه حالا تا دکتر چی بگه .مامانم میگه زودتر بزا خسته شدم... دقیقا نمیدونم اون چرا خسته شده اما خوب اینم یه راهشه

دلم میخواد برم خرید یکم لباس بخرم اما چون بچه توی لگنه میترسم بهم فشار بیاد.مامانم رفته بود تندیس میگفت هم حراجه هم چیز خوشگل هست.

من امروز اخرین روزی بود که رانندگی کردم دیگه تا 1 ماهه دیگه دختر خوبی میشم و جایی نمیرم تهنایی

2728
سلام دوست جونا
از اینکه برا دوستم دعا کردین ممنون.فعلا که نی نی سر جاشه
من از بچه گی انحنا ستون فقرات داشتم..دکترم گفته بود ممکنه باردار شی اذیت شی..الان چند شبه داغوووووووووووووووونم.همش دلم می خواد طاقباز بخوابم.هیچ حالتی بهترش نمی کنه!!!شب تا صبح در حال ناله کردنم.ا.خیلی می ترسم انحناش بدتر شده باشه و بعد نتونم راحت دخترمو بغل کنم!!کی تموم میشهههههههههه دیگه تحمل ندارم.
توان تایپ کردن ندارم.دوستون دارم و همتون سلامت باشید
مامان آتریسای عزیز
ما قول میدیم از بارداریمون لذت ببریم به شرطی که تو هم قول بدی از اینکه آتریسا کوچولو رو میتونی در آغوش بگیری، ببوسی و شیرش بدی لذت ببری

ساحل عزیز
منم گاهی دستام می خوابه. ولی بهش فکر هم نکرده بودم که ممکنه مشکلی باشه.

نازنین الف عزیز
حرفایی که به سمیه جان زدی به دل من هم نشست.

ساناریای عزیز
دوهزاریمو انداختی ها. یادم نبود کادو هم بهمون بایستی بدن باباها. ینی منم کادو میگیرم آیا؟ البته ما که اوضامون حسابی قمر در عقرب شد از نظر مالی پولی.

قوی عزیز
من شنفتم بخور باید سرد باشه. خواهر منم واسه بچه هاش بخور سرد میذاشت.
خب چرا پس لیست به اون خوشگلی مرتب کردم، کامل کردم رو نمیذاری صفحه اول؟

مرسی از دوستایی که جوابمو در مورد ربط طبیعی و عمل چشم دادن. بوس برا همتون می فرستم.

امروز کله ی صبح رفتم بیمارستان کسری کرج رو از نزدیک زیر و رو کردم. بخش رو دیدم، دونه به دونه اتاقاشو نیگا کردم و بخش زایشگاه هم رفتم. از هر کی هم اونجا منصبی داشت و نداشت یکی یه سوال پرسیدم. دیگه داشتم وارد اتاق زایمان میشدم که از نزدیک ببینم چطو سزارین می کنن. پرسنل نذاشتن دیگه.
من دو جا هستم اینجا و جایی که تو هستی.

مامان آتریسا کوچولو عزیزم چرااینجوری فک میکنی؟ نی نی داره از درآغوش تو بودن لذت میبره..اونم مث تولحظه شماری میکرده برای دنیااومدن ودرآغوش امن خانواده جاگرفتن...عزیزم نی نی بهرحال گریه میکنه دیگه تا وقتی به محیط اطرافش عادت کنه زمان میبره،،تازه گاهی دل درده گاهی بیخوابه .. ایناطبیعیه
دلیل براین نیست که از جایی که الان هست ناراضی باشه ..... توام به اشک ریختنات مثبت فک کن! میدونی چی میگم؟بهرحااال مامان شدی ،نی نی داری،زندگیت تغییر کرده، اونااشک شوقه اشک افسردگی نیستهیچ لذتی بالاتراز لذت مادرشدن نیست..
یک مامان خوب وقتی نی نیش گریه کنه دلش میگیره واونم گریه میکنه ،طبیعیه..بخودت انرژی منفی نده.نی نی تو الان نی نیه..! هرروز بزرگ وبزرگتر میشه ودیگه به اینروزا برنمیگرده پس قدراینروزای نازنین وپراز احساسات وعواطف رو بدون ..و با آتریساجون لذت ببر..
اسم دخترتم خیلی قشنگ ونازه ..نمیدونم آتریسا به چه معنیه ولی واقعآ زیباست..بوووس برای تو و نی نی کوچولوی عزیزت..شادباشی

قووجون هنوز درگیرم بااین رنگ مو..دیوونه شدم.کاش اصآ از دکتر سیوال نمیکردم! طبق اطلاعات قبلیم که یادمه همیشه ماه اخرمامانا خوشگل میکنن منم رنگ ومیزاشتم،فعلآ که هیچی فقط جوش میزنم و غر میزنم

ساناریاجون چقد حرص خوردی از نی نی سایت__ میبینی چه مامان لوسی ام من؟؟
نفس بادصباجون ....مرسی امروز حتمن به دکترم میزنگم واسه ترشحی که دارم..
ماری جون خیلی زیباست پرده اطاق نی نی ..این سبکشم چیزجالبیه واسه اطاق بچه..مبارکه
غزاله جون تازه میخاستم بیام تهران دوست شم باهات میخای بری اصفهان؟؟؟؟!!خوشبحالت 22مهر دخترنازت دنیامیاد..منتظریم ها...مث شیماجون دیرنکنی.،،،
لیلیان جون ایشالابهترشی آخی دردبدیه استراحت کن..مراقب خودت باش ♡
سلام مامانای خوشگل خوبین نینی ها خوبن؟
دیروز جشن سیسمونی برگزار شد و وسایل نینی خوشگله اومد و حالا تو اتاقش چیده شده.به من که خیلی خوش گذشت دیروز سالگرد ازدواجمون هم بود سه سال پیش فکر نمیکردم یه همچین روزی برام سیسمونی بیارن.پریروز هم سالگرد عقدمون بود البته قمریش.
دیشب خسته بودم عکاسی نکردم انشااله امروز عکس میگیرم.البته از خوراکیها چیزی نموند که عکاسی هم بشه فقط از وسایلاش عکس میگیرم.

قو جون:
مایعات نمیخوری مگه؟ من حداقل روزی 12 لیوان مایعات میخورم نگران نباش با خوردن مایعات حل میشه.
اونی که دوختم بالون بید عزیزم فکر میکردم خیلی خوشمل شده الان نا امید شد دخمل.

مینا جون:
خداروشکر که دکترت آرومه و استرس نمیده حالا که جایگزین میاد بهتره همچین نفری باشه نه کسی کخه استرس تزریق میکنه.
در مورد شیرینی ها لطف داری عزیزم.
بنده خدا مادرشوهرم داغون شده بود بچه رو هم با فورسپس درآوردن.

نگار جون:
لطف داری عزیزم چشمات قشنگه.

مامان کیان جون:
خیلی لطف داری گلم ممنون.

ساحل جون:
برای راحتی خیال خودت هم که شده با دکترت صحبت کن.
مطمئنم خیلی خانوم با سلیقه ای هستی و فقط غذاهات نیست که عالیه و همه کارایی که انجام میدی بی نقصه چون خیلی خانومی.
راستش خوشبختانه شوهر با ذوقی دارم انقدر برا این جور چیزا ذوق میکنه و تشویق میکنه آدم دلش میخواد تند تند غذاهای خوشگل و خوشمزه درست کنه.

مامان آتریسا جون:
نگران نباش همه بچه ها از شنیدن صدای هود و جاروبرقی لذت میبرن و این موضوع ربطی به زمان تولدشون نداره حتی یه وبسایت هست برا دانلود صدای همین جور وسایل برا خوابوندن نینی. بعدشم قسمت این بوده که نینی شما زود به دنیا بیاد حتما هم حکمتی درش بوده پس خودتو سرزنش نکن قبول کن که بهترین مادر برای آتریسا کوچولو هستی. ولی اگه میبینی این احساس برطرف نمیشه یه سر به مشاور بزن

فاطمه جون:
ترکای شما هم مبارک دل منو انگار گربه چنگ زده دل مامانم و شوشو بیشتر از همه خون میشه وقتی شکممو میبینن ولی من خیلی ناراحت نیستم بالاخره مادر شدن اینارو هم داره.
در مورد بیسکوئیت ها هم لطف داری کاش میشد برات پست میکردم ولی مهمونام نذاشتن یه دونه هم باقی بمونه.

مامان نسیم جون:
دست گلت درد نکنه که برای همه دعای خیر میکنی انشااله خوب و راحت زایمان کنی و نینی خوشگلت صحیح و سلامت بیاد بغلت و نینی آرومی باشه.

سودی جون:
شوشوی من اون اوایل حاملگیم خیلی اذیت میشد هی میگفت تو دیگه منو دوست نداری آخه من نفسم تنگ میشد هر بار میخواست ببوستم یا بغلم کنه نمیتونستم مثل قبل توی بغلش بمونم تا اینکه یکم حالم بهتر شد وحال و روز شوشو هم بهتر شد الان بعد زایمان باید حواسم بهش باشه چون احساس میکنم اونو بیشتر از نینی دوست دارم.

باقالی جون:
اگه دقت کنی بچه ها اینجا با هم چت نمیکنن میان به پستای هم جواب میدن و میرن به دل نگیر.خوش اومدی
همه بر سر زبانند تو در میان جانی **** چه مکانی بهتر از جان که تو در میان آنیLilypie Second Birthday tickers
سلام مامان توپولکا
درموردافسرگی بعد از زایمان من سردخترم عوارض بعداز زایمان داشتم مول ودررفتگی لگن ودخملی ام کولیک داشت ولی باافسردگی مبارزه کنیدیعنی اصلا بهش فک نکنیدوسرتون روپایین نگه ندارید بخصوص موقع شیردادن وروزای اول وهرموقع بغض داشتیدبریدکنارپنجره به زوربه صورتتون حالت لبخند بدیدتاجایکه میشه گریه نکنیدچون وقتی شروع میشه معلوم نی کی بند بیاد موقع شیردادن بچه روبه سمت سینه بیاریدوسینه رونکشید تابعدااویزن نشه این نکته اخر واسه اینکه بعدها اقا شوشوخودمون ازدیدنش نارهن افسرده نشیم
سیلوم بلیکم دوس جونا!!! خوف و خوش و سلومتین؟؟
38 هفته و 4 روز!

من هنوز نزایدمااااا! هستم خدمتتون! البته امروز با این کاری که دکترم کرد یه بار زایدم پیشش!! گریههههه!
گفت میخام معاینه ت کنم، این معاینه یه ذره درد داره ها! منم مثل شیر فکر کردم ککم هم نمیگزه! آقو ما خوابیدیم، خو مثل معاینه های زایمان که انگشتشو کرد تو درد داشت و منم با شل کردن و تنفس تحملش کردم، ولی بعدشششش یه کاری کرد که دست و پام تا یه ساعت بعدش هم می لرزید! گفت با این کار دردات زودتر شروع میشه!! میشه! "استریپ" کرد!!! معنیش هم این بید : استریپ کردن به معنی لخت و برهنه کردن در زبان فارسی است که برای توصیف جدا کردن پرده های جنینی از سگمان تحتانی رحم به کار میرود. این کار با معاینه واژینال و توسط انگشت صورت میگیرد بدین ترتیب که انگشت فرد معاینه کننده از طریق سوراخ داخلی دهانه رحم وارد شده و به صورت دورانی پرده ها را از سگمان تحتانی رحم جدا میکند. در اثر این عمل، کوریون از دیواره رحم جدا شده و در اثر صدمه به دسیدوا و نیز دیلاتاسیون مکانیکی، پروستاگلاندین و مواد دیگری مانند عامل فعال کننده پلاکتی و سیتوکینها که واسطه های پدیده التهاب هستند آزاد میشود سپس وارد مایع آمنیوتیک و خون شده و سرانجام سبب ایجاد یا تشدید انقباضات رحمی می گردند!!!

خلاصه که گفتم با این کارش شاید من همین امروز فردا بزاماااا!! دهانه رحمم یه سانت باز شده بود و کمی هم نرم، گفت خوبه ولی خییییلی آماده نیست، لگنت هم عالی نیست ولی بدک هم نیس!!! خخخخ

دیگه کلی به جونم غر زد که تو الان داری از حال میری با یه معاینه چه جوری میخای طبیعی بزای و کلی مسخلم کرد!!!! خلاصه اینکه اگه خبری ازم نشد بدونین که زایدم!!! یادم باشه یه نوت بوکی، موبایلی چیزی با خودم ببرم بیمارستان گزارش لحظه به لحظه بدم بهتون!!!

پریا جون خدا رو شکر که حالت بهتره عسیسم...

sana جون پیاده روی و قرررر به پایین اومدن بچه کمک میکنه... .واسه ترشحاتت هم حتما داروتو مصرف کن تا عفونتت برطرف بشه
میس ماری جونم آخه چی شده آبجی؟ اصن خودم میام بعد زایمان کمکت، فهمیدی؟؟؟؟ منم بابام که کلی اصرار کرد برم همدان و منم گفتم نوچ! گفت میخای برات پرستار میگیرم یا هر کسی رو که خودت دوست میداری بگو! منم که عاشششق مامان شوشو، قراره بیاد پیشم، خلاصه تو هم با هر کی که راحتی و دوستش داری بگو بیاد پیشت، اصن خودم میام فهمیدی؟؟؟ تا اون موقع من زایدم و بچه م از آب و گل درومده، میام به تو میرسم!
بابت سرفه طولانیت هم ممنون و یه ماچ آبدار... دعا کن راحت و طبیعی بزام و کارم به سزارین نکشه!

نگار جون، ممه مامان بهترین غذاست!! وااااای من اصن حرفای این مامان شوشوها رو میخونم میخام سرمو بکوبونم به دیفال!! در مورد جنسیت اون نی نی که سقط شده و شیر خشک و این چیزا

شیوانا جون بی تعارف میخای من برات وان بخرم برسونم بهت؟ جدی میگما، اگه خواستی خبر بده

لیلیان جون ایشالا که اگه صلاحه نی نی دوستت بمونه، یکی از فامیلای ما سر وقتش تا 4 ماه مث پریودی خون میدید!! الان یه نی نی داره این هواااااا!!! من و تو و همه بچه های تاپیکو با هم میتونه قورت بده فینگیلی با اون لپ هاش!

بی همتا جون انشاالله که زود زود بهبودی کامل حاصل کنی گلم!

مامان امین جون این جور مواقع که بواسیل میگیری اتفاقا باید بخوری! نخوردن شرایطو بذتر میکنه! چیزای ملین بیشتر بخور!

نازنین جون ایشالا که کار بیمه ت سریع ردیف شه! حسن خونه داری به اینه که از اینجور حرص خوردنا نداره دیگه!!! خخخخ، من واسه وان نی نی دیگه هیچی نمیخرم بابا، اسفنج میخاد چی کار، میندازمش اون تو کیسه میکشم واسش دیگههههه

پرنا کوچولو جون خوج به حالت که خونه تکونیت تموم شده تقریبا! مال من با این که یه خونه فینگیلیه کلیش مونده!! امروز اگه نزام آشپزخونه رو تموم میکنم!!! من تا حالا بیرون اپیلاسیون نکردم تو عمرم! قبل زایمانم هم فعلا با تیغ همه جامو شیو میکنم!!! تازه الان پشم و پیلی صورتم هم درومده و ابروهای پاچه بزی و ...!! گذاشتم دردام شروع شد ابرو برداری راه بندازم!!خخخ آخه الان بردارم دو روز دیگه همین آش و همین کاسه! اصن موهای منو انگار کود دادی بهشون! از این ور برمیداری از اونور درمیان! ایشششش

جیل جونم ، آخییییی، کلی با توصیفاتی که از خونواده به فکرت کردی به وجداومدم الهییییی، خدا همه اعضای خونواده تو برات نگه داره و این فینگیلی هم به سلامت به جمعتون بپیونده!

فرشته مهربون سوند یه وسیله خارجی بید که وصلش میکنن اونجات!!! که بتونی بدون اینکه پاشی از خودت جیش در کنی! رنگ مو خواستی بذاری بدون دکلره بذار، من برا بانک خون بند ناف، اهدا میکنم، برا من هزینه نگهداری خصوصیش بالاست و الان نمیتونیم پرداخت کنیم!! اینه که تصمیم گرفتیم از عمومی استفاده کنیم، اینجوری نمونه خونتو نگه میدارن، حالا ممکنه یه نفر مشکل داشته باشه و خون بند ناف نی نی شما با مشخصات اون مچ باشه و خون رو برا درمان اون بنده خدا استفاده کنن، و خوای نکرده اگه خودتون احتیاج پیدا کنین دیگه موجود نباشه (البته انشالله که هیچ کس احتیاج پیدا نکنه).
برا اطلاعات بیشتر زنگ بزن 118 شماره پژوهشکده رویان رو بگیر راهنماییت میکنن. این که طبیعی یا سزارین، دست خود آدم نیس!! من دوست دارم طبیعی بزام ولی شایدم نشه و کارم به سزارین بکشه!

ساحل جون اگه هنوز برا گرفتن غذای رایگان دیر نشده من اقدلم کنم! خخخخ

آلاله جون ایشالا که بتونیم طبیعی بزایم! خوج به حالت که شوشوت 10 روز میتونه پیشت باشه، منم میخااااااام

زرطلاجون خدا رو شکر که بهتری!

مامی الی جون خییییییلی باسلیقه ای، آففففرین خوشمان آمد، عکس مهمونی وخاااااام

باقالی جون نی نی منم یه چند هفته ای هست که خودشو سفت و گوله میکنه! دکتر من که گفت طبیعیه و مشکلی نیست!
بیتامیرا جون دوباره بیا بخلم که مامان شوشوهامونو دوس میداریم و اونا هم ما رو دوس میدارن!!

مامان نسیم جون ایشالا که تخت نی نی خوشگل بشه و همون موقع که گفتن بیاد!

فرشته جون حتما با یه متخصص چشم در این باره صحبت کن

سمیه جون الهییی فدای اون دل نازکت بشم عزیزم، توکل کن به خدا، و خدا رو شکر کن که دختر گلت الان صحیح و سالم بغلته، ایشالا این روزای سخت هم به زودی میگذره و میشین یه خونواده سه نفره با کلی عشق و عشق و عشق...

مامان کیان جون مجدد فیسسسس با این تیکرم خخخخ!!

ساناریا جون واکر نی نی مبارک، به شدت فوضول دونم خارش گرفت که ببینم کادوی شوشو چی بید؟؟!! پیشاپیش مبارک!!

ماری جون اتاق دخملت مبارک باشه

مینا جونممم فکر کنم این دکتر جایگزینه دکتر من بوده خخخخخ

قو جونم تا میتونی مایعات زیاد بخور و فعالیتت رو کم کن، گریه هم نکن خواهشا که آب بدنت کم شه، همین، غصه هم نخور، به قول خودت که دوران بحرانی رو سپری کردی...
نوک جی جی چند سانت!!!!!؟؟؟؟ چه خبره!!! من کل جی جی هام چند سانت نمیشه چه برسه به نوکش!! خخخ، والا نوک می می های من همش 5، 6 میلی متره!!! ینی کمه؟؟ بسشه دیگه مگه میخاد چی کار؟؟ والللا!

غزاله جون ینی گهوارتون گم شده؟؟؟؟ ایشالا که پیدا بشه! خیلی زور داره خو آدم 700 تمونش گم بشه!! بابا لابد جای دیگه گذاشتین!

دوس جونا من در حین تایپیدن این مطالب چند با زایدم انگار!!!! چه کار کنم! برگردم دکترمو خفه کنم بیام، فعلا بوس و بای
Lilypie First Birthday tickers

ریحانه، 23 مهر 92، شب عید قربان، بزرگترین عیدی خدا به من و باباش شد...
سلام دوست جونا امیدوارم حال همگی خوف باشه
من دوباره دیشب دردای پریودی گرفتم نینی هم همس وول میخورد گفتم الانه که بزار ولی این سری هم فعلا به خیر گذشته
راستی من وقتی بزام به شوشوم دو هفته مرخصی میدن(مرخصی زایمان)

عاطفه جون پس هر لحظه امکان زایش داری عزیزم هروقت نینی اومد سریع بیا خبرمون کن یادت نره ها در ضمن انقد از خودت فیس در نکن همش 5 روز از من جلوتری

سمیه جون گریه چرا عزیزم؟الان دیگه باید خوشحال باشی خداروشکر که نینی صحیح و سالم دیگه پیشته مطمنن باش نینی هم خیلی خوشحال که پیشتونه.راستی عکس دخملتو چرا نمیزاری میترسی چشمش بزنیم آتریسا خانوم رو؟؟؟؟؟؟
سلام به مامانهای منتظر
خوشحالم که همکی خوبید ببخشید من دیر به دیر میام با این سرعت مزخرف اینترنت أصلاً با کوشی نمیشه اومد
از همه معذرت میخوام حالم اصلاً خوب نیست دست و بام شدید میخاره و خیلی بیحوصله
شدم روزها خیلی سخت میکذره منم که خدا بخواد ٢٧ مهر سزارین میشم توی بیمارستان بهمن

اومدم یه خبر بدم برای کسایی که میخوان خون بند ناف ذخیره کنن امروز شوشو رو فرستاده اطلاعات لازم رو از رویان بکیره متاسفانه کفته از امروز
ذخیره.بند ناف عمومی ندارن و از امروز به بعد فقط خصوصی ذخیره میکنن کفتم خبر بدم که شماها هم بدونید
Lilypie Maternity tickers
سلاااااااام

قوجوون
ای بابا این مایع دور نی نی تو هم بازداره درسر میشه هاااا!!
ولی خب نگران نباش عزیزم با استراحت وخوردن مایعات حل میشه
دیگه روزای پرخطرروهم که گذروندی دیگه اگه دخملتم بخواد زودتر بیاد چیزی نمیشه که
نه من چون ازاول برای طبیعی بسیارمصر بودم اصلا حرفی از سز بین من ودکی خانم مطرح نشد! هیچ تاریخی هم نداد
فقط طبیعی که اونم سونو گفته12-13آبان
راستی یه بارگفته بود بنت الهدی اجازه میده همسرموقع زایمان حضورداشته باشه،آره خواهرمیذاره ولی نه شوشوی من دلشو داره نه خودم زیاد مایلم که باشه ینی دوست ندارم تو اون شرایط منو ببینه شاید خاطره ی خوبی توذهنش باقی نذاره
من ازهمه شنیدم قطره ی شیرافزاروبعدزایمان بایدخورد ولی با آب یاخالی یا... نیدونم والا


عاطفه جوون
اشکالی نداشته بید خواهر توهی فیسسسس دروکن ولی من که فعلا خوشحالم جای تونیستم چون هنو همه ی کارام مونده
بابا وارد! حالا بهت ایمان آوردم خانم دکتر چه همه اطلاعات داشتی درمورد عملی که خانم دکتر روت انجام داده!!
اشکالی نداره اولش همه همینطورین با کوچیکترین درد جیغشون میره هوا ولی وقتی تو اون شرایط قرار میگیره به قول یه بنده خدایی که توخاطره ش نوشته بود انگار یه نیرویی بهت میگه الان وقت لوس بازی نیست قوی باش وتحمل کن
روی هر پله که بایستی،خدا یک پله بالاتراست،نه برای اینکه خداست،برای اینکه دستت را بگیرد!
سلام به همه مامانایه گل

36 هفته 3 روز

امیدوارم همتون با نینیها خوب و سالم سلامت باشید...منو دخملیم خوبیم خداروشکر،چندروز پیش رفتم سونو که ببینمش خانومی دستشو گذاشته بود رو صورتش فقط انگشتایه کوچلوشو دیدم

منم از دست این سوزش سردلم کلافه شدم،نمیدونم باید چیکار کنم حتی شیرم میخورم بازم میسوزه،

عاطفه جون خوشبحالت من که هر چی روزارو میشمرم جای اینکه کم بشه زیادم میشه،امیدوارم که زایمان راحتی داشته باشی و با نینی کلی خوش بگذرونی بوس..

پریا جون خداروشکر که خوبی

مامان آتریسا جونم این چه حالیه،انرژی منفی به خودت نده عزیزم،با این انرژی نینیتم اذیت میشه،خیلی مراقب خودت باش امیدوارم پست بعدی که میزاری شاد باشی بوس

ساحل جون بیشتر مراقب خودت باش عزیزم...

آیسان جون امیدوارم که زایمان بیخطری داشته باشی و بیایی اینجا از خودت خوشحالی در کنی..

ماری جون اتاق دختر گلت مبارک...

و از بقیه مامانا هم میخوام که مراقب خودتون باشید...چیزی نمونده هاااااا
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز