2733
2734
عنوان

کم بودن رشد جنین در هفته 37-38 کمک خیلی نگرانم!

| مشاهده متن کامل بحث + 110216 بازدید | 140 پست
نه نازم نگران نباش به خودت و نینی هم استرس وارد نکن ........میدونی دیروز مامانم میگفت خواهرم برای هم تقویت خودش هم نینیش هر روز تو یه شیشه گوشت میذاشته البته گوشتش براش مهم نبوده که بخوره آب گوشتش مهم بوده منم از دیروز شروع به این کار کردم بلدی عزیزم چه جوری این کار را می کنند یا بگم؟

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728
آخی خواب الو!!!!!!!!!!!!!!!

منم چون شاغل بودم و حالا تو مرخصی هستم و خونه نشین شدم بازم صبح ها زود پا میشم و با شوشو صبحانه می خوریم و اون که میره میام اینجا...بعد هم که چرت بین روز....


البته الان 2 روزه دارم بیشتر استراحت می کنم ....تو هم به خاطر نی نی بیشتر خونه ای؟



همه بهم میگن این روزا رو حسابی خوش بگذرونم و بخوابم که بعد دنیا اومدن نی نی دیگه وقت سر خاروندن هم ندارم....هه هه هه

خلاصه همه مبترسونن...فکر کتم خیلی بی خوابی پیش رو داریم عزیزم...البته فقط دعا میکنم نینی سالم و تپل مپل باشه بقیه زحمتاش مهم نیست....

کلا من عاشق نی نی ام....من و شوشو سال 84 غقد کردیم و سال 86 عروسی....تا حالا هم کلی خودمو نگه داشتم که نی نی نیاوردم...شوشو هم عاشق نینی هست منتها م گفت باید صبر کنیم که زندگیمون حا بیافته...

2738
تو یک شیشه مربایی که در شیشه ای داره یک مقدار گوشت بذار (من دیروز یک تکه گوشت انداختم از تکه هایی که برای خورشت استفاده می کنیم) بهد یک کم پیاز ریز کن و مقداری نمک بریز در شیشه را محکم ببند و تو کتری پر آب یا قابلمه یا هر جایی که تن ماهی میجوشونی بذار ................حواست باشه که اگه آب کتری تموم شد آب سرد نریزی که شیشه بترکه خدای نکرده و همچنین موقع آماده شدن گوشتت که حدودا 4-5 ساعت باید تو شیشه بمونه تا کاملا پخته بشه اول شیشه را در بیاری و بذاری سرد بشه بعد درشو باز کنی یک دفع زیر آب نگیری ............موقع خوردن هم من یک کم فلفل (هرچند برام زیاد خوب نیست) و آبلیمو ریختم و با نون خوردم به نظر من که خیلی خوشمزه و مقوی بود آب گوشت خالص بود
عزیزم ما هم تو 28 مرداد سال 84 عقد کردیم و تو سال 85 عروسی تا امسالم من مشغول دانشگاه بودم تا اینکه بعد دفاع پروژه ام فهمیدم حامله ام (چه نینی وقت شناسی)من که کم نیاوردم و تو بهمن ماه تو هفته 26 ام دو تا کنکور کارشناسی ارشد هم دادم فکر کن از کمر درد تو جلسه مردم کنکورمم خدا میدونه چی کار کردم ..............جالب بود هیچ کدام از بچه های دانشگامون نفهمیدن حامله ام چون تا اون موقع فقط حدود دو کیلو اضافه کرده بودم و اصلا شکم نداشتم
چه جالب !من و شوشو هم 11 مرداد 84 عفد کردیم....23 فروردین 86 هم عروسی....

آفرین به پشتکارت عزیزم....موفق باشی تو درس و کار و زندگی...

چه جالب یعنی نی نی مهمون ناخونده بوده....من و شوشو تو دومین ماه اقدام که پیشگیری نداشتیم صاحب این گل دختر شدیم....ماه اول بیشتر فمر می کردم که بشه اما ماه دوم که اصلا فکرشو هم نمیکردم شد....

یادم نمیره ...روز تولد بابام بود که می خواستیم بریم درکه و کمی کوهنوردی و بعدم ناهار تو رستوران اونحا....

برای همین با بیخیالی و فقط برای اینکه مطمئن بشم خبری نیست درست قبل در اومدن از خونه رفتم و بدون اینکه به شوشو بگم بی بی چک گذاشتم ...بعد چند ثاتیه وقتی یه خط کمرنگ دیدم در حالی که بند بند وجودم می لرزید سراسیمه اودم بیرون و به شوشو نشونش دادم...اما اون هم باورش نمیشد و می گفت بی بی چک معتبر نیست اما من از نه دل باور دشتم که یه نی نی تو دلمه و مادر شدم!

چقدر حس قشنگی بود....اون روز یکی از قشنگترین روزای زندگیمون بود...هیچکس نمیدونست چرا من اینقدر محتاط شدم و مراقبم !!!!!!!!!!!!
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز