2737
2734
http://koodakbazendegi.blogfa.com/

دوستای خوبم نمیدونم با وبلاگ آقای سلطانی و خودشون از نزدیک آشنا هستین یا نه ؟
من از دوران بارداری با ایشون آشنا شدم و سیدی های مادر باردارش رو دیدم و گوش کردم و لذت بردم و سیدی بازی که خیلی خوب و عالی بود و واقعا خیلی به مادری کردن من جهت و هدف داد و کمکم کرد یه مقدار حساسیت هامو کم کنم و از بودن با فرزندم لذت ببرم.

دوستای نازنینم هرکدومتون که سمت غرب هستین و براتون مقدوره حتما بیاین به همایش و من تلفنی هم که پرسیدم گفتند بچه بالای سه سال هم میتونیم بیاریم اونجا مربی ها نگهش میدارن در زمان برگزاری همایش و من گفتم پسرم 2 سال و دوماهشه گفتند اگه بمونه بدونه شما و بهانه نگیره نگه میداریم.
راستی دوستای خوبم فردا صبح هم پارک قیطریه جلسه سخنرانی آقای سلطانی برای پدران هست ، آسیه جون ، سمیرا جون و ملیح جون و فرینازم و .... بقیه دوستای گلم اگه میتونین فردا صبح هوای خوب و مکان زیبای پارک قیطریه رو از دست ندین. جلسه برای پدرها حدود 1 ساعته و بعد خود آقای سلطانی هم به جمع مادرها و پدرها و نینی ها میپیونده و هم با هم بازی میکنیم خیلی خوب و مفرحه. لباس اضافه هم حتما برای جوجوها بیارین چون قراره حسابی کیف کنند

به امید دیدار


برنامه های آقای سلطانی در سال جدید را به اطلاع شما می رسانم:

- جشن بازی

جمعه ۳۰ فروردین ۹۲ جلسه پدران در فرهنگسرای امیرکبیر، پارک قیطریه ساعت ۳۰/۹ برگزار می گردد. در این جلسات پدران یا آقایان به کلاس می روند و مادرها همراه فرزندانشان در محوطه فرهنگسرا به بازی های میدانی مشغول می شوند، بعد از اتمام زمان کلاس پدرها هم به جمع بازی ملحق می شوند. تجربه ثابت کرده که لذت بخش ترین تجربه برای بچه ها بوده چون هم مادر هم پدر را برای بازی در اختیار دارند. فضای بسیار شاد و آموزنده ای پیش رو خواهید داشت. (این جلسات رایگان و برای عموم آزاد می باشد)

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

نگین جان درمورد مبین جونم من تو یه کتاب خوانده بودم که بیشتر رفتارهای وسواس گونه بچه ها ممکنه حالت ژنتیکی داشته باشه و البته با بازی و رفتار صحیح تا حدود زیادی حل میشه.

من کلاس بازی مادر و کودکی که قبلا میرفتم مربی یه روز یه چسب مایع آورد با یه مقوا و یه سری چیزهای ریز مثل آشغال مدادتراش و پودر ژله و ....و روی مقوا چسب مایع ریخت جلوی بچه ها و ازشون خواست این خرده ریزها رو با دست بریزن رو مقوا و بچه ها تا دست زدن دستشون چسبی میشد و اتفاقا میگفت آروم دست بچه ها رو بگیرین و هدایتشون کنید که قشنگ با کف دست و انگشتا چسبها رو همه جای مقوا بمالن. دو تا از بچه ها که انقدر وحشت کرده بودند که چسب ها به دستشون چسبیده بود گریه و جیغ سردادند و بعضی ها هم اصلا حاضر نبودند ادامه بدن و فقط میخواستن زودتر دستشون پاک بشه و تقریبا از 5 تا بچه همشون تا حدودی دچار وسواس بودن و فقط این برمیگشت به رفتار مادراشون . بعضی مادرها با نوک انگشت گوشه مقوا رو میگرفتن و حاضر نبودن دست بزنن با اینکه چسب ها به راحتی و با یکمی مالش گوله گوله میشد و میریخت فقطیکمی حالت بدی داشت و من فقط این حالت کرختی و جمع شدن دست و چسبیدن انگشت اذیتم کرد که اونم به روی خودم نیاوردم و جلوی بهداد دستم رو میکشیدم به مقوا و بعد خرده ریزها رو ریختم روی چسب ها و خیلی جالب میشد و البته بهداد مثل من حاضر نشد دستشو بماله و همش میگفت دستم رو خوب کن و من میگفتم باشه حالا بزار بازیمون تموم بشه بعد خوب میشه و بعد هم یکی دوبار تو خونه همین کار رو کردم مثلا دایره کشیدم و تو محوطه دایره چسب ریختم و با انگشت بهدادم مالیدم و بعد عم آشغال های مداد رنگیاشو ریختم روش و یه دایره خوشگل درست کردیم و نگه داشتم و به هرکی که اومد خونمون نشون دادم و گفتم این دایره (دایه به قول بهداد) رو بهداد درست کرده و حسابی تشویقش کردم.
یا گذاشتم موقع پیاده روی های عصرانه که با هم میریم تو چاله آبی که درست شده بود و البته خیلی هم کثیف بود پاشو بکوبه و خودم هم همینکار رو کردم در کنارش و نمیدونی چه کیفی میکرد و از صدای ذوق و جبغش خیلی لذت بردم و بعد هم دولا شد و دستشم کوبید تو آب کثیف با اینکه خیلی حالم بد شد ولی به خودم خیلی فشار آوردم که چیزی نگم و اصلا نگفتم اَه اَه کثیفه و گذاشتم بازی کنه و اونم چند بار دستشو زد تو آب و بعد چند تا سنگ کوچیک برداشتم و دادم بهش و گفتم حالا سنگ ها رو بنداز تو چاله و از اونم کلی لذت برد و آخر هم دستشو گرفتم و با هم اومدیم سمت خونه فقط حواسم بود که تو این فاصله کوتاه اصلا دستشو دهنش نکنه و البته خداروشکر خودش هم اینطوری نیست که دستشو دهن کنه و بعد برای اینکه چیزی بهش بدم بخوره گفتم حالا بیا با هم دستامون رو بشوریم تا بتونیم میوه بخوریم
آقای سلطانی مشاور هم همیشه میگفت اصلا لفظ کثیف رو برای بچه ها به کار نبرید چون اونا درکی ندارن و فقط روح و روانشون رو اذیت میکنید و فکر میکنند حالا که مثلا لباساشون کثیف شده شما دیگه دوستشون ندارین و اینکه آدم های بدی هستن.
میگفت به جای کثیف بگین مثلا خاکی شدی یا میوه ای شدی یا چربی و شیرینی غذات رو لباست مونده بیا بریم لباسات رو در بیاریم و برای همین رفتارهاست که بیشتر کارشناس ها معتقد هستند که تا آمادگی کامل بچه ها اقدامی برای از پوشک گرفتن نکنید . یکی از دلایلش همین وسواس مادرها به نجس و پاکیه و اینکه مدام به بچه استرس بدی که لباسات رو کثیف نکنی و یا رو فرش جیش نکنی رو مبل جیش نکنی که کثیف میشه وتازه اگه چیزی هم نگیم وقتی جلوی بچه مجبوریم هی فرش و پتو و مبل و ... رو بشوریم بچه حس بدی پیدا میکنه و خودش رو به خاطر همه چیز مقصر میدونه و بهتره که بزاریم که به سنی برسن که متوجه اعمال و رفتارشون تا حدودی بشن و بتونن خودشون رو کنترل کنن و اینم تقریبا نه در تمام بچه ها بلکه اکثر بچه ها بعد از 28 ماهگی شروع به رشد میکنه و در مورد پسرها بهترین زمان 2و نیم تا سه سالگی هست و دختر ها هم بعد از 28 ماهگی آمادگیشو دارن.
2728
پانی جونم قرررررررررربونت برم با دلداریات عزیزم حتما باهات تماس میگیرم دلم برات تنگ شده بهداد گلمو ببوس

آسیه جونم ممنون از لطفت

واااااااااااااای چه دوستای مهربونی دارم من از همتون ممنونم بوووووووووووووووووووووس واسه همه دوستای گلم منو ببخشید اگه ناراحتتون کردم خیییییییییییییلی دلم پر بود
چه همایش جالبی من که خیلی دوست دارم شرکت کنم ....فردا اگه شوشو زود بیدار شه حتما میاییم..... راستی پانی

جون برا همایش سه شنبه باید رزرو کنیم؟ یا نه همین جوری هم میشه اومد؟ ..... کیا پایه ان سه شنبه بیان؟ من که میتونم تازه کیان هم مهده راحت میتونم بیام...
2738
سلام به همگی،بابا ترکوندین حسابییییییییییی،از بس پست بود یادم رفت چیا میخواستم بنویسم

پانی جون ممنون از اطلاع رسانیت،همایش فردا ساعتش یه کم زوده،خیلییییییییی دوست دارم بیام ولی بعید میدونم،همایش سه شنبه رو باید رزرو کنیم یا همین طوری بیایم؟سارا برای موندن با مربیا مشکلی نداره،اون روز که تو خانه کودک برج میلاد دیدی همه 2 ساعت رو بدون اینکه سراغی از من بگیره داشت بازی میکرد
سلام به همه

شما ها برای 2 سالگی بچه ها از مایش خون دادید برای کم خونی؟ دکتر کیان میگه بهتر تا 3....4 سالگی سالی 1 بار برای کم خونی از مایش بدن

من امروز گل پسر رو بردم ازمایشگاه اولش که اونجا رو رو سرش گرفته بود ولی وقتی خانومه امد ازش خون بگیره ساکت شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟و تا اخر ش ساکت موند بعدش هم به عنوان جایزه بسندی خیفی خواست(بستنی قیفی)

پسر ما بستنی قیفی رو از ته میخوره اول یه گاز به ته دسته نونش میزنه بعد لیسش میزنه
سلاممم
ممنون پانی جون ...بابت همه چیز


نگار جون کجایییییییییییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟خوبی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ملی جان کجایییییییییی؟وقتی نیستی خیلی جات معلومه



رویا جون عکیساتو دیدم سنگ تموم گذاشتی واقعا خسته نباشید ایلیا جان ماشالله بزرگ و اقا شده

راستی تو اصفهان زلزله رو حس کردید؟ خدا بخیر کنه

مهراوه جون ممنون عزیزم
واقعا خوب بوده یا دلگرمیه؟؟؟؟؟؟؟

وای آره با تمام وجود احساس کردیم و با تمام وجود زهره ترک شدیم ساعت 12 و 59 دقیقه بود ما تازه خوابیده بودیم یه دفه با صدای انجار از خواب پریدیم و نمیدونی تخت چه تکونی میخوردا پاشدیم رفتیم تو خیابون تا 4 صبح بیرون بودیم همه مردم اومده بودن چادر زده بودن و جا پهن کرده بودن خوابیده بودن خیییییییییییییییلی حس بدیه خدا همه این حوادثو به خیر کنه
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

وسواس فکری

taraneh1992 | 5 ثانیه پیش

خاطره زایمانم

velam | 39 ثانیه پیش
2687