2733
2734
سلام و صبح همگی بخیر...
ممنون از توجهتون دوستا یخوبم...
اسیه جون اصلا نگران نباش .فکر نمیکنم چیز خاصی باشه..طبیعیه ..مایای منم همینطوره ..خیلی وقتها لج میکنه که مثلا شیر یا اب یا غذا و یا هرچیز دیگه ای رو فقط مامان بده .یا خودم اینکارو بکنم ..یا بابا ببرتم ددر ..
د رمورد مسئله با بچه ها بازی کردن من باهاش همراه میشم تا یخش وا بشهه بعد تنهاش میگذارم با بچه ها .دیگه موقع رفتن به زور باید خداحافظی کنیم!
نگین جون شیر نیدو رو مامان شوشو از اون ور اب میفرسته واسم..1800گرمی .اهواز که نیست ولی تهران سراغ گرفتم 80 بود . البته دیگه نمیخوام بهش بدم .شیر گاومیش رو بیشتر دوست داره .
مژگان جون توی این سن اکثر بچه ها همینطورن .البته مایای من برعکسه کلا واسه از خونه بیرون رفتن بدجوری پایه اس..!حالا چه حونه خودمون باشه یا مهمانی یا هرجای دیگه البته به جز پارک که با گریه و زاری باید ببرمش خونه!!!
سمیرا جونم تخم بلدرچین خیلی عالیه حتما بهش بده.

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

کوچولوهای عزیز

سارا : مایا -3 بهمن(7ماهه) - 1900 - 40 ..................................
سعیده : محمد امین- 19 بهمن-3440 - 50 ................................
زهرا : رایان - 22 بهمن - 3250 - 51 .......................... .............
یاس نقره ای: مهدیه زهرا-23 بهمن- 2530-45.5...........................
ملی: مایا - 26 بهمن - 3100 - 50 .............................................
مامان رومینا:رومینا_27 بهمن_2450_48...........................................
مامان فندق : شایلین , 1 اسفند , 3120 , 52...............................
نگار : محمد یحیی - 1 اسفند -3300 - 50....................................11......................85
پوریا - 1 اسفند 3450 - 49 ................................................ 24 ماهگی .....14.500......94
مهراوه : محمد آئین - 2 اسفند -3250 -52 ................................... 13.5...............92
پانی : بهداد- 5 اسفند - 3450 - 51 ........................ .................24 ماهگی ...15،500وزن ، قد 90
ماتار : سمر 7 اسفند - 3500 - 50 ....................... ...................... 24 ماهگی...... 13.300 - 90
فهیمه : صدرا 7 اسفند - 3100 -50 ............................................
عاطی:محمد صدرا 7 اسفند 3350-49.........................................24ماهگی ....11500 88
دیبا : محمد _ 7 اسفند _ 3کیلو _49 ........................................
گندم طلا : محمد رضا-10 اسفند -4450 و 57 .............................. 24 ماهگی... 12,200 - 93
مونا : آرن - 11 اسفند - 3100-48................................................
migmig: نورا - 14 اسفند -3090 گرم - 50.............. .....................
فریناز : برسام - 14 اسفند -2700 - 48................... .....................
الی : آرشیدا -15 اسفند - 3450- 48 .................. ....... ..............
نازیلا : سامیار - 15 اسفند -4860 - 56........................................ وزن 18....قد 98
رویا : ایلیا _ 16 اسفند _ 2720 _47 ......................................
نگین : مبین 17 اسفند- 3450-51................................................ وزن 17 .....قد 95
رویا : کیان- 17 اسفند -3440-51............................ ...................
ماگنولیا:ملودی-19 اسفند. وزن 2/650. قد 47............2 سالگی وزن 12. قد 88
مژگان : پارمیس - 21 اسفند -2640-47-......................................
فرانک : النا - 24 اسفند - 2550 - 49 ........................................... وزن 12.5 قد 88
سمیرا : سارا-1 فروردین -2650 , 49...........................................
سمانه : ساینا -1 فروردین -3800 -50.................................... ....
لیلی : هایا - 2 فروردین - 3550 -50 ...........................................
ریحانه : امیرطاها -6 فروردین - 2770 - 47 .................................
سلام
من مشخصات محمد آیین رو تو 24 ماهگی ندارم اصلا نرسیدم ببرمش بهداشت
البته وزنشو با ترازو خانگی مرتب میگرفتم
دیروز سعی کردم قدشو بگیرم...حدود 93-93.5 بود
که با توجه به اینکه از 24 ماهگی اش مدتیه گذشته 92 نوشتم
2728
بچه ها یه سوال دیگه تا حالا کسی از فامیل حرفی چیز بدی شده زده باشه جلوی بچه یا حرکت بدی که بچه یاد بگیره کلا ناراحت میشید عکس العملتون چیه من خواهرم هی به پارمیس یه پرتقال که شکل ممه بوده هی گرفته جلوی پارمیس هی گفته ممه ممه منم نبودم اونجا اینم هی میگه ممه به نظر شما چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خوب بالاخره من اومدم!
البته از نگرانی همگی در مورد غیبت ناگهانی و طولانیم تشکر می کنم! و از اینکه خیلی خیلی به یادم بودین و هی می پرسیدین این نگار کجاست؟ ازتون بینهااااایت ممنونم!!!!! (امضائ : خود شیفته!!!!)
البته می دونم که این انتظار خیلی بالاییه که تو این تاپیک به این شلوغی و بالاخره نفس مجازی بودن محیط کسی بخواد مثلا در این حد نگران بشه....

بعد ده روز مریض داری و مراقبت از یحیی جونی حسسسسسابی خسته بودم و تازه دیروز اومدم سرکار. پسرکم بدجوری اسهال و استفراغ بود ..... پوووووف ......
این روزا هم که مشغول اسباب کشی هستم و خونه واقعا ترککککیده!
آسیه جون ممنون از جوابت و توضیحات خوبت
از همه دوستانی که در مورد قصه گویی و کتاب اطلاعاتشونو گفتن ممنونم

داسیه جون ذر مورد خصوصیات اخلاقی ملودی جون دیدی که اکثر بچه های این سن اینطورن
خوندن نوشته های شما مرا هم امیدوار کرد
محندآیین هم گاهی بدجور گیرمیده خودش کاری رو انجام بده (خودش میوه پوست بکنه خودش تو دسشویی خودشو بشوره و.....)
در مورد لجبازی و سرو صدا راه اندختنشونم تنها راهش اینهد که بچه را اون لحظه رها کنیم به حال خودشون
کار خیلیییییییییییی سختیه گاهی.... اما به مرو ر واقعا جواب میده
من که هر وقت محمدآیین رو موقع لج کردن و سرو صدا رها میکنم بعد از مقداری گریه زاری و جیغ و فریاد که میفهمه نتیجه نداره اول سعی میکنه خودنمایی کنه پیشم
اگر بازم محاش نذارم از پیشم با گریه میره و باز بعد از کمی گریه مظلومانه و از نه دل که خودم دلم براش کباب میشه
برمیگرده و االتماسم میکنه و دیگه تقریبا اروم میشه

به نظرم گاهی جدی نشون دادن(فقط با حرف نزذن نه دعوا کردن )خوبه و باعث میشه بچه از ما حساب ببره
البته بچه ما هنوز به ما زوره



چند بار بحث بچه دوم شدنرسیدم نطرمو بنویسم اما میگم که نطر من عینا با نظر پانی جون یکییه

اضافه کنم که هر چقدر هم سخت باشه سخیش برای ما بیشتر از سختی تنهایی برای بچه هامون نیست

من که خودم تا مشکلی برام پیش بیاد درددل اولم با خواهر و اولین کسی که میتونم کمک بگیرم برادرمه (البته بجز همسر عزیز...)
همیشه اولین و مطمنترین حامی خانواده ادمه
مگه ما کی میتونیم حامی بچه هامون باشیم یه روزی میاد که ایا نیستیم یا از دستمون کاری ساخته نیست
اونقته که اگر بچه خواهر برادر نداشته باشه میفهمیم چه کم لطفی ای درحقش کردذیم

2738
سلام به همگی
من همین صفحه رو رسیدم بخونم سرم شلوغ بوده نرسیدم بهتون سر بزنم یعنی سر زدمااااااااااابعد دیدم 80 تا پست!! دوباره دیدم 115 تا خلاصه دیدم نمیرسم همه رو بخونم بعد پست بزارم این شد که تصمیم گرفتم به پست سارا و مرجان اکتفا کنم واسه به روز شدن اطلاعاتم..
منم روزگار میگذرونم با مایا شیطونکم. یعنی در حد پسرای شما شیطون شده این دخترکم.. منم باهاش سر میکنم دیگه یه روز با قربون صدقه یه روز با کل کل کردن! :) همینکه سالم باشه برام از همه مهمتره

مهرگان ما باهات دوستیم عزیزم..
اینجا همه تقریبا پروژه جدایی از پوشکو یه جورایی شروع کردن من هم از زمستون قبل تولدش شروع کردم اما نه اینکه هنوز هوا گرم نشده نمیتونم زیاد باز بزارمش چون تو عید یه سری هی باز گذاشتمش هی بردم شستم بچه م سرما خورد.. اینه که دارم کج دار و مریز طی میکنم که هوا گرم شه یه کم.
مژگان مایای من هرچی بشنوه تکرار میکنه! خب آدم بزرگا یه وقتایی یه حرفایی میزنن دیگه اما من کلن نادیده میگرم تکرار کردناشو تا از یادش میره.. فقط نیشگون گرفتناشه که خیلی ناراحتم میکنه آخه به غریبه و آشنا که نمیتونم بگم شما هم نادیده بگیرین!!!
دیگه اینکه مایا هنوز 12 کیلو مونده و البته با ترازوی خونه تو دوسالگی 89 قدش بوده و وزنش هم 11 کیلو و 700 گرم
مهراوه من واسه مایا خیلی قصه تعریف میکنم.. اما لالاییش که همیشه میخونم اونم از حفظ برام میخونه شعر لالایی سیاوش قمیشیو.. هنوز هم عاشق کتاب خوندنه و منم واسه اینکه دایره لغتش بالا بره عین خود کتاب یعنی کتابی میخونم براش.. دیگه دربرابر کتاب جدید هم مثل قبل مقاومت نشون نمیده.. استقبال هم میکنه.. ولی هنوز میزارم خودش از بین کتابا انتخاب کنه کدومو بخونم. دنیایی دارم من با این کتاب خوندن واسه مایا!! :)
میخوام برم ببینم این مهد کودک سر خیابون اسمش سه سیبه کلاسی مث اون کلاسایی که تو برج میلاد هست رو اگه برگزار کنه ببرمش فقط واسه اینکه با بچه ها باشه و اجتماعی شه .. ساعتش واسم مهمه که خودم بتونم بعد ساعت کاری ببرمش..
راستی قرار بزارین بازم بعد ساعت کاری منم هستمااااااااااااااااا
ملی جون خوبی ؟ تو عید همش یاد تو بودم. گفتم خوش به حال ملی که شیرینی های خوشمزه پخته و حالش رو می بره.
چند روز قبل عید یحیی جونی بدجوری سرما خورد و من وقت نکردم زیاد شیرینی درست کنم.فقط یه کم نخودچی درست کردم با شکلات مغزدار. همین!

مایای گلم رو ببوس ...
میگم مهراوه جون حالا که داری مشخصات رو به روز می کنی ، یحیی جونی تو دوسالگی :
11 کیلو ( تازه با تلورانس 500 گرم) و قد 85!

یکی بود داشت به بچه های تاپیک مدال می داد، بیاد به بچه من مدال مگس وزن ترین رو بده !!!!!

فقط چون هفته پیش دکتر رشد و غددش گفت جای نگرانی نیست دلم آروم گرفت. وگرنه داشتم دق می کردم....
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز