2703
2553
عنوان

در مورد حکیم نباتی

298535 بازدید | 1970 پست
آیا کسی در مورد حاج آقا قنبری یا همان حکیم نباتی تجربه باردارشدن به وسیله دعای ایشان و دادن انرژی در مورد خودش یا آشناهاش داره ؟ به نظر شما میشه به این مورد معتقد بود لازم به توضیح است ایشان هیچ هزینه ای در قبال کارشان نمی گیرن و منزلشان در دزاشیب تجریش است و فقط روزهای 1 شنبه و 3 شنبه 400 نفر را ویزیت میکنن که صبحها بیماران را ویزیت میکنن و همان روز بعد از ظهر کسانی که خواهان اولادند نیز و مشکلات مالی را .

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥 

من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود و حتی توی تعطیلی های عید هم هستن. 

بیا اینم لینکش ایشالا مشکلت حل میشه 💕🌷

سلام

من دو سال پیش رفتم پیش آقای قنبری که همه به اسم حاج آقا نباتی می شنا سن اول باید تماس بگیری خودتم نه

شوهرت چون جواب خانم ها را نمیده شوهرت تماس بگیره بگه برای بچه دارشدن میخواهیم بیاییم بهتون میگه 40 روز

نباید تحت هیچ شرایطی نمازتون قضا بشه و خانم باید چادر سرش کنه بعد از 40 روز اولین روزی که میتوانه ببیندتون

میرین اونجا البته فقط شوهرتون را میبینه بعد که نوبتش شد بهش نبات می ده و میگه چکار کنید من نتیجه ندیدم البته

سی دی های ایشون را دیده بودم بودند کسایی که نتیجه گرفته بودند حتی آقایی بود که میگفت خودش مشکل

داشته بعد از چندین سال با نبات و دعای آقای قنبری 4 فرزند داشت من چون چادر سر نکردم شاید نتیجه ندیدم ولی

نمازمون تو اون چهل روز قضا نشد بهمون دو تا تکه کوچک نبات داد گفت قبل از نزدیکی بخورید به ما گفت بچه دار

میشین و باید وقتی خانمت 4 ماهه که شد بیارش اینجا و بعد گوسفند نذر کنی و کامل بدی بیرون ولی ما هنوز بچه دار

نشدیم شما برو انشااله نتیجه میگیری حتمابیا خبر بده چکار کردی آدرس دقیقش هم دزاشیب کوچه شهید رمضانی

نبش کوچه آتش نشانی هستش تا وسطهای کوچه که بری خونه مشخصه نبش یه بن بست از سوپری ها هم که

برسی بهت نشون می دن انشااله شما نتیجه بگیری حتما شوهرت باید تماس بگیره 7 صبح همینطوری نمیبینه باید

از قبل تماس بگیری تو گوگل هم سرچ کنی مطالبی در مورد ایشون پیدا میکنی
2456
دکتر نباتی برای بیماران "
سلام.

محسن هستم.

هفته دوم مهرماه به حکم قادر لایزال هفته با برکتی بود برای من. هرچند به دیدار جمال با صفای "پیر مهر" نایل نشدم.

چه نام زیبایی داره آقا!. پیر مهر. هم پیر و مراده و هم تجسم مهر و مهربونی. تا نبینیش لطافت وصلش رو لمس نمیکنی، هرچند این وصل نادیده باشه. اسم دیگه اش "حاج آقا نباتی" یا "دکتر نباتی" ایه. چون آقا به بیماراش فقط یه تیکه نبات میده که حکایتی داره برا خودش...

یک ساعت و ربع از وقتیکه غول آهنی پرنده از کنار ساحل آبی و شرجی خلیج فارس پرواز کرده، میگذره و کم کم پهنه وسیعی به نام تهران به چشمت میآد. هرچند چشم یارای ثبت ابتدا و انتهاش رو نداره. دل همچنان میطپه. نه از بیم ارتفاع و استرس نقص فنی! از بابت اینکه چی میشه و چی نتیجه میده؟ نیتی که براش اومدم تهرون. نیت همان دل پرطپش!

هوای مطبوع پاییزی تهران در کنار تابش تند آفتاب قدری تابستونی میزنه. اما آتیش بباره هم باید رفت برای دیدن اونکه برای دیدنش هزارو چند صد کیلومتر راه اومدی!

- دربست...! دربست...!

- کجا؟

- تجریش، میدان قدس، خیابان دزاشیب، کوچه جنب آتش نشانی، بعد از سوپرمارکت، کوچه دارالشفاء

- بیا بالا...

...و سمند خوشرنگ و تر و تمیز فرودگاه سرخوش از شکار چرب و چیلی صبحگاهی میتازه به سمت تجریش...

تو هول و ولای چی میشه و چی نمیشه، با صدای آمرانه راننده به خودت میای که میگه: خوش آمدید! و این جمله یعنی رسیدیم بعد از یه ساعت و تو نفهمیدی کجا رفتیم و چه ترافیکی رو پشت سر گذاشتیم و الان هم دوبله پارک کردیم و ملت پشت تاکسی فرودگاه، غضبناک بوق میزنن که یالا زود پیاده شو!

پیاده میشی و کوچه رمضانی یا همون کنار آتش نشانی رو میری پایین. تاپ تاپ قلبت هم با هر قدم بیشتر میشه که البته شیرینه. سوپرمارکت رو که رد میکنی و همینطور که چشم میچرخونی یه تابلوی سفید رو میبینی که روش نوشته : دارالشفاء قائم و قدمها رو تندتر میکنی...

اما خلوتی کوچه برات عجیبه!... میرسی سر کوچه دارالشفا و بله... یه در کوچیک آهنی که روش پره از دلنوشته های حاجتمندایی که مثه من اومدن و در بسته بوده! یه تابلو هم رو سر درش زدن و زمان پذیرش و نوبت گرفتن و تلفن رو نوشتن... میرم کنار جوونی که داره تابلوی سردرب رو میخونه و اونم مثه من به در بسته خورده. قدری پاسست میکنم و میایستم اونجا به امید اینکه در باز شه اما خبری نیست و باید برگردی. حداقل بنویسم شماره رو... رو تابلو نوشته:

ملاقات بیماران فقط با وقت قبلی، تعیین نوبت روزهای دوشنبه و پنجشنبه از 7 صبح تا 1 بعدالظهر و فقط جوابگوی آقایان است. تلفن: 22253370 (021)

بر میگردم. کوچه سربالایی نسبتا تندی داره. آفتاب تند تهران هم مزید بر علت. به سوپرمارکت میرسم و یه بطری کوچیک آبمعدنی طلب میکنم. تا آب معدنی برسه، چشم میندازم به شهرفرنگ جنسای رنگ و وارنگ چیده شده پشت ویترین پیشخون سوپرمارکت. یه چیزی بیشتر از همه چشمم رو میگیره.

یه سری کارت و شاید بهتر بگم تابلوهای کوچیک و بزرگ که یه "علی" بزرگ وسطش نوشته شده و نقش و نگارهایی شبیه طلسم داره و نام پنج تن و ... .

از فروشنده خوشرو که مرد جا افتاده و باحوصله ایه میپرسم که: اینا چی هستن و جواب میشنوم دعاست.. دعایی که حاج آقا حسین قنبری قائم یا حاج آقا نباتی تفویض کردن و مشتمل بر آثار و برکات زیادیه که پشتشون نوشته... و بعد با انگشت به بالای سرش گوشه مغازه اشاره میکنه و میگه: اینم عکس حاج آقاست...

الله اکبر!... عجب چهره نورانی و مهربونی! ... بخدا تا نبینید، متوجه نمیشید. مثه یه پدربزرگه مهربونه... محاسن بلند سفید و ...

محو چهره نورانی حاج آقا بودم که شنیدم فروشنده میگه: حاج آقا سی دی هم دارن و توش شمه ای از کرامات و همچنین سخنرانی آقا هست. اما تموم کردیم...

- نه!... دست خالی برگردم؟... خداخیرت بده آقا یه جوری عکس و سی دی آقا رو ردیف کن برام ...

- سی دی رو شاید بشه تا 1ساعت دیگه اما عکس رو شرمنده ام....

یه ساعت بعد سه تا سی دی و چند تا دعای مخصوص "حاج آقا نباتی" یا "پیر مهر" توی دستم از سوپرمارکت میام بیرون. خوشحال از اینکه دست خالی برنمیگردم و راهی میشم به سمت شهر و دیارم...
ملی جون منم چادر نکردم اون خیلی تاکیید روی چادر داره و نماز نمیدونم خانمها را هم فقط اونایی که بیماری حاد دارند را اگر متاهل باشند اول شوهر بعد پدر اگر پدر درقید حیات نباشه برادر اونایی را هم که مجرد باشند با پدر یا برادر درغیر این صورت به هیچ عنوان نمیبینه منم حجابم را رعایت کردم اما هیچ نتیجه ای ندیدم اون تفویض هم که معروفه خریدم برای ماشین و خونه و خودمون و نی نی آینده
2714
دوستان سلام
ضمن تشکر از متن زیبا و تأثیر گذار جناب محسن خان،
یکی از بستگان ما که خدا رحمتشان کنه دچار بیماری ام اس بودند. این مسئله به حدود 12 سال پیش برمیگرده. اون موقع ایشون به ملاقات حاج آقارفتند و تا مدت زیادی بیماری رو به هر نحوی بود کنترل کردند. من نمی تونم ایشون رو تأیید یا نفی کنم. ولی چیزی که در اون مدت دیدم این بود که این مسئله یه مسئله دلی و اعتقادیه. اگه اعتقاد داشته باشی به شیوه کار (حالا هرچی که باشه) حتماً جواب میگیری. که این امر هم به تلقین فرد برمیگرده.
اولین راه غیر متعارفی که ایشون برای درمان بیماری تجربه کردن دکتر نباتی بود که تا مدت زیادی برایشان نتیجه بخش بود بعد از اون به سراغ خانواده ای رفتند که اعتقاد داشتند نظرکرده امام زمان هستند و هر سه شنبه به دستور آقا در اون خانه نماز امام زمان خونده میشد و نهایتا بعد از اون با موسسه حجامت ایران آشنا شدند که مدت 4 سال در این موسسه تحت نظر بودند و به خوبی جواب گرفته بودند. توضیح کامل مسائل مربوط به این موسسه و دلیل فوت ایشون از حوصله بحث خارجه اما به حد فوق العاده بینظیری درمان شده بودند و تقریبا در این 4 سال از هیچ داروی ام اسی استفاده نکردند. یکی دیگر از دوستان هم بعد از 7 سال توانست دارای فرزند شود. من پیشنهاد میکنم عزیزانی که این مشکل رو دارند به این موسسه مراجعه کنند. پایه درمان ایشان داروهای گیاهی و اصلاح عادات غذایی با توجه به طبیعت مواد غذایی (گرم و سرد بودن طبیعت غذا) است. در خصوص رعایت رژیم غذایی و دارو برای فرزنددارشدن هم توصیه ها هم به زن و هم به مرد داده میشه که باید رعایت کنند.البته به دلیل فوت عزیزی که بیماری ام اس داشتند از بستگان ما هیچکس دیگه اونجا نمیره چون به هر دلیل موجه یا غیرموجه اون موسسه رو دلیل این اتفاق میدونه ولی چیزی که نمیشه انکارش کرد اینه که توصیه های این موسسه بخصوص برای حفظ سلامت و تندرستی را تائید میکنم. در این موسسه که با مدیریت آقای خیراندیش اداره میشه پزشکان با تخصصهای مختلف پزشکی از درمان های طب سنتی اسافاده میکنند. به همین دلیل هم این درمانها جوابگو هستند. شماره تلفن این مرکز رو که در خیابان کارگر جنوبی، خیابان فرصت شیرازی پلاک 77 است میتونید از 118 بگیرید و از این طریق وقت بگیرید. انشااله موفق باشید.

ضمنا ملی جون
اونجا حتما باید با چادر و با یکی از محارم درجه اول بری. بدون چادر هم به هیچ عنوان پذیرش ندارند.
سلام

من زیاد کاری با وب سایت های حوزه ی زنان ندارم اما داشتم تو اینترنت چرخ می زدم که به مطلب حاج آقا نباتی برخوردم
در این رابطه باید بگم که من زمانی که منزل ایشون خیابون گرگان بود به خاطر فلج اطفال و کاملا شفا گرفتم و الان هم دهه ی فاطمیه 10 روز خونومون جلسه ی روزه داریم و نظری می دیم و الان هم که حدودا 19 سال از شفا گرفتنم می گذره و الان 23 سالمه در سطح بالا فوتبال بازی می کنم و هیچ مشکلی با پاهای خودم ندارم
سال 85 هم اتفاقی داشتم از میدان قدس رد می شدم و چون می دونستم که منزل جدید حاج آقا تو کوچه شهید رمضانی هست و چند بار قدیما برای دعای ندبه روز صبح جمعه رفته بودم اونجا با پدرم که البته من همیشه اول دعا خوابم می برد و آخرش پدرم بیدارم می کرد.
این شد که گفتم برم 1 سری به حاجی بزنم این شد که پیچیدم داخل کوچه و رفتم با بن بست پرستو و چون برخلاف قدیما باید باید با تلفن وقت بگیری از اون دوران قدیم خیلی خلوت تر بود اون موقع ها صفی بود باید شب ساعت 2 یا 3 شب راه میفتادی تا بتونی تو صف جزوه 100 نفر اول باشی
خلاصه رفتم و داماد حاج آقا که از قدیم هر وقت رفتم دم در استاده و مردم رو راهنمایی می کنه هنوز هم به همین کار مشغول بودن و البته 1 دفتر هم به سیستم کاریشون اضافه شده بود
رفتم جلو و گفت شمارت چنده و من هم که نوبت نگرفته بودم و اتفاقی چون 3 شماره اول موبایلم 133 هست من هم همینجوری گفتم 133 و گفت اسمت گفتم وحید و گفت نوبتت خیلی وقته رد شده بیا برو داخل
رفتم داخل و ازم پرسیدن مشکلت چیه و چون من مشکل تنبلی چشم هم دارم و نمره 1 از چشم هام 7.5 بود و همیشه از شوق این که از سربازی معاف هستم در کیف و حال بودم و رفتم داخل و نبات گرفتم و رفتم و نبات رو انداختم داخل شیشه ی 1.5 لیتری آب و هر شب موقع خواب نه استکان خوردم و نموم شد البته نمازهام رو نخوندم و پی ام سی هم زیاد نگاه کردم و به همین دلیل فکر می کردم چون نماز نخوندم پس نبات به کم اثری نداره و نرفتم چک کنم بینم اثر داشته یا نه
تا اینکه می خواستم برم سربازی و شاد و شنگول رفتم بیمارستان امام سجاد برای معاینه ی مغافیت پزشکی و در کمال ناباوری دکتره که 1 زن زشت ، بی ریخت کاملا عقده ای بود بهم گفت شما چرا درخواست پزشکی دادید شما یا این نمره چشم معاف نمی شید که چون مجموع شماره های چشمتون به زور به 3 می رسه ولی تنبلی چشم دارید که معاف از رزم می شید البته ما نباید تو بیمارستان به مشمول بگیم چی می شه اما برای چشم چون کامپیوتری هست شورای پزشکی نظام وظیفه نمی تونه مانور زیادی بده و نتیجه مشخصه این شد من یخ کردم و دفترچه بیمه ی خودم رو که از سال سوم ابتدایی از مدرسه معرفی شده بودم به بیمارستان رو نشون دکتره دارم و گفتم وقتی اومده بودم مدرسه برای بینایی سنجی فهمیدن من تنبلی چشم دارم ولی چون دیر شده بود نشد درمان کنیم و همین جوری موند و آخرین نشخه داخا دفترچه هم مال 1 سال قبل از مراجعه به حاج آقا بود رو که نشون می داد مجموع نزدیک بینی و آستیکمات چشم چپ 7.5 هست و بالاتر از 6 معاف هست رو نشون دادم به دکتره و گفت من نمی دونم ولی الان چشم شما چیز دیگه ای رو نشون می ده و اونجا بود فهمیدم اون بار که رفتم نبات گرفتم اثر داشته
ولی خیلی پشیمون شئم این بار رو چون همه ی برنامه ریزی های زندگیم به هم خورد چون من فکر می مردم معاف می شم این شد که مجبور شدم برای گرفتم معافیت سربازی به راه هایی رو بیارم که هیچ وقت تصورش رو نمی کردم 1 روز به این نقطه برسم

اما در کل من هر وقت از حاج آقا نبات گرفنم 100 درصد موثر بود
شما هم حتما امتحان کنید من کسانی رو می شناسم که از آمریکا ویزا می گیرن تا بیان ایران و 1 نبات از ایشون بگیرن شما که دیگه ایران هستید و 2 قدم رو برید و نبات رو بگیرید ضرری نداره
البته با اعتقاد کامل
در ضمن بیخودی شایعه پراکنی نکنید من که نشنیدم ایشون انرژی درمانی انجام بدن و تصور هم نمی کنم که اینکاره باشن و لطفا شایعه درست نکنید
اگر رفته باشید درب منزل ایشون روی در نوشته شدهدرالشفای حضرت مهدی (عج) و ایشون ربطی به انرژِی درمانی ندارن

خدانگهدار
منزل ما در نزدیکی دکتر نباتی هست
راستش من خیلی به این مسائل اعتقاد ندارم اما یه چند باری ایشون رو بیرون از خونه موقع پیاده روی یا خرید از سوپر مارکت محله مون دیدم و بسیاااااااااار به دلم نشسته چهره بسیار نورانی و آرامش بخشی دارن

من قبلا خوشم نمیومد از ایشون چون ایشونو واسطه شلوغ شدن محله توروزای 1 شنبه و 4 شنبه میدونستم و دردسرایی که راننده ها برای ساکنین محله بوجود می اوردن و ....
اما بعد از دیدن چهره نورانی و آرام ایشون از صمیم قلبم براشون احترام قائلم و از خدا سلامتی و طول عمر ایشون رو میخوام که واقعا بی هیچ چشمداشت مالی اینهمه وقت و انرژی برای بنده های گرفتار خدا میذاره

امیدوارم همه به حاجت هاشون برسن
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2712
2687