2726
خواهشا اگه خبر دارید بگید از فضاش ، معلمهاش، غذاش وووووووووووووووووو خیلی ممنون میشم برا دخترم می خوام
مهم نیست که دور و برت پر از آدم باشه........مهم اینه که دور و بریات آدم باشن

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

2728
سلام آیا کسی تازگی بچه اش رو این مهد برده؟ نیمه وقت و تمام وقت داره و به چه صورته ؟ آیا دائما انگلیسی صحبت میکنن یا خیر مثل جاهای دیگه برنامه روزانه دارن و نیم ساعت در روز ؟ ممنون میشم اگه اطلاعاتی دارید بذارید.
من خوشبختم برای داشتن دو چشم بینا، دو گوش شنوا، دو دست و دو پای توانا ، زبانی گویا، بدنی سالم و همسر و فرزند و خانواده ای خوب و سلامت و شاد. پروردگارم ، برای همه داده ها و نداده هایت سپاسگزارم...
سلام دوست جونا دخترم افاق تو این مسابقه شرکت کرده لطفا بهش رای بدین علامت انگشت شست دست روش بزن http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadid=832796&postID=32789129 اینجا هم به دخترم رای بدید هم لایکش کنید ممنون از وقتی که میزارید http://photo.ninisite.com/Showphoto.aspx?vid=2014050620403429536
خدایا خودت مراقب هدیه ای که بهم دادی باش .

 Pregnancy Ticker

سلام ، من اطلاعات خودم را از امید فردا اینجا براتون مینویسم با توجه به اینکه ۲ تا از بچه هام جمعا ۶ سال هست میرند امیدفردا و حدودا با خیلی از مامانهایی که بچه هاشون اونجاست در ارتباطم حدودا همه ، مخصوصا اونایی که قبلا بچه هاشون را مهدهای دیگه فرستادند راضیند ، بهرحال نظر خودم و برخی از دوستان که تو همین سایت هست رابراتون مینویسم ، امیدوارم کمکتون باشه -مهد کودک و پیش دبستانی دو زبانه امید فردا.....ادرس شهرک غرب بلوار درختی سپهر 2-رونیکا دقیقا از 17 ماهگی رفته 3-بی نهایت رضایت دارم 4-از 7:30الی 15 5-مثل همون برنامههای غذایی که خودم برای بچم داشتم ...البته مضاف بر اینکه هر روز سوپ و ژله هم داده میشه...در کنار غذای اصلی...از جمله غذاها عدس پلو...و پلو و ماهیچه...ماکارانی که از مارک تک استفاده میشه ...استامبولی....خوراک لوبیا یا عدسی...وووو+سوپ با اب قلم ....و ماهیچه به همراه سبزیجات ....و البته سوپ جو سفید و قرمز...برنامه روزانه رو در بدو ورد به مادر داده میشود 6-برنامه تفریحی مهد بسیار عالی.....در روز از بازیهای عروسکی تا نقاشی روی مقوا و در و دیوار و اب ازی توی استخر بادی توی حیاط تا پلی هوس...وووو....که همش درسی دی ها ی که در انتهای روز...تحویل والدین می شود قابل مشاهده است. 7-برنامه اموزشی طبق متد کشور انگلستان میباشد که البته کامل در سایت این مهد در موردش اطلاعات داده شده است. 8-نور گیر.....محیط...یک ساختمان کوچیک....و البته تمیز. 9-چیزی که الان در تابستان من توی فیلمهای روزانه ازش میبینم...6 کودک با دو مربی و یک کمک مربی که کمک مربی فقط کارهای تعویض لباس و پوشک رو انجام میده تا غذا دادن بچه با خود مربیه. 10- بسیار ید طولانی رو گذروندم.......از ماه بهمن 87 تا اردیبهشت 88 حدود 10-12 مهد رو رفتم و دیدم....و در اخر این مهد با تفکرات من از همه پرفکت تر بود. در مورد ادرس سایت مهد امید فردا هم باید بگم. http://www.omidfarda.com/ برای توضیحات کاملتر میتونید پست ارامم چون نسیم در دشت در این وبلاگ رو مطالعه کنید.... http://runika.persianblog.ir/ نسترن سلام من و خواهرم بعد از بررسی شاید40 تا مهد دخترامون را میبریم امید فردا . ائلش که رفتیم گفتند جا نداریم و دم درش هم نوشته بود پذیرش نداریم که راستش ازاین جمله جا نداریم خوشم نیومد حدود8ماه تو لیست انتظارشون بودم ولی الان خیلی راضیم و از یرسنل دلسوز و مدیریت مدرن و منظم خانم دکتر رضابخش خیلی ممنونم که جو دوستانه و مهربونی ایجاد گرده . بچه من روزجمعه هم دوست داره بره مهد .آدرسش شهرک غرب . بر یادگاره .88363۴34 فکر کنم سایتشونwww.omidfarda.net یا www.omidfarda.ir باشه.
وبلاگ رونیکای عزیز صبح ها به عشق مهد گذاشتن دختری بلند میشم تخم مرغ شو ابپز میکنم….وسایل مهد از جمله صبحانه و تنقلات و شیر و….لباس و غیره…. خدای من باور نمی کنم دخترم اینقدر خانوم شده که خودش به راحتی از بغل من میره بغل مربی اش…..و حتی همکاران دیگر مهد….و برای من بوس میفرسته و بای بای میکنه. هر چند که خودم هم از اون حالتهای خسته و عصبی در امدم….همه چی رو نظم پیش میره اکثر شبها میریم پارک نزدیک خونه و رونیکا خانوم وسایل مورد نظر در اون شهر بازی به اصطلاح کوچیک رو سوار میشه…..قطار و یک دلقک موزیکال و…….خلاصه که همه چی زندگی رنگ عوض کرده…انگار مرحله جدیدی توی زندگی داره به وجود میاد که برای هر سه تایمون….یک حال عجیبیه…..وای گفتم سه تای یک حالی شدم….فکر کن سال دیگه این موقع اگه خدا بخواهد چهارمین نفر خونه ….تو راه….و من بازم یک دل بزرگ دارم که توش یک ماهی کوچولو داره ول ول میخوره… دلم میخواهد برای رونیکا بنویسم که چقدر پیشرفت داشته….تا بخونه و مثل من اشتباه نکنه و بچه اش رو از ۶ ماهگی بگذاره مهد. مهد کودک امید فردا omidfarda.ir http://omidfarda.com واقع در شهرک غرب….با مدیریت خانم دکتر رضا بخش…..که بسیار خانم موقر مودب و البته زیبا و خوشروو مدیر این مهد همه چیزش روی نظمه…..شاید باور نکید…من به اسم این مهد و مربی هاش و مدیرش اعتقاد قلبی دارم…بگذارید براتون توضیح بدهم شاید مادرانی هم که مثل من وسواس به خرج میدهند هم نظر من رو داشته باشند من حدود ماه بهمن سال ۸۷ بود که سخت دنبال یک مهد خوب میگشتم به کمک چند تا از همکارانم ….به چند مهد نزدیک محل کارم توی پونک سر زدم….هر کدوم یکسری محاسن و یکسری معایب داشت که البته معایبش در نظر توقعات من بسیار بسیار پررنگ تر مینمود مثلا …نداشتن پنجره در اتاق سنین رونیکا و افتاب گیر نبودنش….یا تمیز لباس نپوشیدن مربی های مهد…..ووووو تمام لیست مهد ها رو از سایت بهزیستی برداشته بودم….و مرتب تماس میگرفتم…پیش خودم گفتم بهتره سمت خونه دنبال مهد باشم چرا که محل کار تا خونه ۱۵ دقیقه با ماشین شخصی راه….در همین کش و قوس بودم که یک سرچ کردم توی گوگل و دیدم که مهد امید فردا سایت اختصاصی داره با مقالات و برنامه و زمان بندی ووووو…………به نظرم خیلی جالب امد …کل سایتشون رو خوندم…مطالبش اموزنده و البته مورد نیاز هر مادر و پدری بود…تصمیم گرفتم حتما یک سر بزنم …. قضیه مهد رفتن همینجوری توی ذهنم بود تا اینکه ماه فرودین اردیبهشت بود که تونستم شماره مهد امید فردا زنگ بزنم و برای مشاوره وقت بگیرم …اخه یکی از اصول این مهد مشاوره با والدین به همراه کودک قبل از ثبت نام و حتی بازدید از مهده….و جالب تر اینکه بازدید از مهد فقط در روز پنج شنبه ساعت ۱۱ به بعد انجام میشه….و البته من خواهش کردم که وقت رو به من برای یک روز ۵شنبه عنایت کنند که البته زحمت کشیدند و من مزاحمشون شدم…..محیط مهد بسیار شاد و البته هارمونی رنگها من مادر رو هم حتی جذب میکرد …عکسهای که روی دیوار بود همه از کارتونها بچگی من ….قریب به اتفاق والدیسنی….و البته کلمات انگلیسی که بسیار زیبا و خوانا نوشته شده بود….پس زمینه دیوار یک رنگ یاسی زیبا بود که ادم رو به وجد میاورد ..رونیکا از همون اول محو اینهمه رنگ و اسباب بازی توی سالن بازی سالن هم کف شده بود. یک خانم بسیار خوش سر و زبانی در بدو ورود راهنمای من بود که بعدها متوجه شدم اسمش ساراجونه….طبق مد روز موهاشو عسلی روشن کرده بود….و خیلی راحت تونست با رونیکا ارتباط برقرار کنه طوری که رونیکا غریبی نکرد….و البته یک خانم دیگه که کمی تپل بود و چهره سفید و بامزه ای داشتند…..امد و رونیکا به راحتی رفت توی بغلش….این برای منی که میدونستم رونیکا بغل مادر بزرگشم به زور میره یک نور کوچیک بود توی دلم….که البته بعدها فهمیدم اسم این خانم خوشگل و خوش رو بهناز جونه…. من حدود ۳۰ دقیقه منتظر موندم تا نوبت به مشاوره مارسید….از در که رفتم تو یک خانم بسیار خوش پوش و البته خوشرو جلوی ما ایستاد و احترام گذاشت که خوب البته برای من بسیار نیکو امد و خودم پیش قدم شدم و رفتم و دستشون رو فشردم و ابراز احترام متقابل کردم…..محیط اتاقشون با رنگها گرم تزئین شده بود….رونیکا خودشو مشتاق نشون داد که بره روی صندلی به تنهایی بشینه و این کاررو کرد ….خانم دکتر هم بهش یک عدد بیسکویت تعارف کرد و رونیکا با خجالت از من خواست که براش بردارم… حالارونیکا مشغول اون بیسکویت و کوسن خورشید شکلی که دستش بود شده بود و من روی سخنم با خانم دکتر حدود یک ساعتی با هم در مورد همه مسائل روز رونیکا و بچه های این سن صحبت کردیم….صحبتهای این خانم بر حسب سلیقه شخصی شون نبود بلکه با درایت و پیش زمینه علمی….بود…برام توضیح داد که خوشحاله که هدفم از مهد گذاشتن رونیکا اینه که پیشرفت در روند رشد اجتماعیش داشته باشه نه بحث نگهداری….چون همه میدونند که مادر من تا الانشم رونیکا رو روی چشماش بزرگ کرده و براش از جون مایع گذاشته….و البته مادر همسرم که هر از گاهی زحمت رونیکا رو کشیده……خانم دکتر اصلا اصراری بر این نداشت که رونیکا بیاد مهد خودشون بهم پیشنهاد کرد که رونیکا رو مهد بگذارم ولی اون مهدی که به خونه خودم نزدیک تره …..چون معتقد بود این سربی رو که استنشاق میکنه در طول مسیر بیش از هر چیزی روی ذهنش تاثیر منفی داره……وقتی بهشون اطمینان خاطر دادم که محل زندگیم تا اونجا کمتر از ۵ دقیقه راه …تایید کردنند.و یک جمله رو گفتن که تا ابد توی ذهنم میمونه…..خانم دکتر رضا بخش گفت: خانم …….. ببینید من نمی گم مهد خوب مهد بد من نمی گم مهد بالای شهر پایین شهر من میگمممممممم……همون مهد بد پایین شهر هم بهتر ین تربیت رو برای کودک شما داره……تا حساسیتهای مادرانه و مادربزرگانه که اکثر بچه ها رو سوق میده به یک سری عادتهای زشت و البته روند رشد اجتماعی که شاید در اینده به ضرر کودک باشه…….من به این حرفش که تربیت مهد به از مادر و مادربزگه ایمان داشتم چرا که خودم یک بچه مهد کودکی هستم …..و اگه توی دوران مهد اون روزهای شیرین و حتی تلخ رو نمیگذراندم……هرگز در موقعیت اجتماعی امروزم نبودم….من همه اینها رو مدیون مادر و پدرم هستم که به اقتضای شغلشون منو مهد گذاشتن……ولی من به علم اینکه دختری باید روند رشد اجتماعیش به از من نوعی باشه گذاشتمش مهد. خانم دکتر منو مجاب کرد بدترین مهد هم میتونه بهترین تربیت رو انجام بده …به قول روانشناس رونیکا……رونیکا هرگز در منزل توسط من یا پدر به زمین هل داده نمی شه که یاد بگیره بعد از هل داده شدن توسط کسی باید بلند بشه ….و حرکت کنه و به زندگی ادامه بده….ما توی خونه بچه رو توی پر قو بزرگ میکنیم …..ولی مهد به بچه من استقلال رو اموزش میده رونیکا …….بودن رو یاد میده…بهش شخصیت میده بهش یاد میده که چطوری وقتی وارد یک جمع شد بلند سلام بکنه بهش یاد میده وقتی بهش چیزی تعارف شد تشکر کنه و موقع صحبت کردن توی چشم طرف مقابلش نگاه کنه..وووو ……میدونم شاید از نظر خیلی ها این اموزشها رو در منزل هم بشه وقت گذاشت و داد ….ولی ایا تا به حال کودکی رو دیدید که در سن ۱۸ ماهگی خودش در اتاقش بازی کنه و بعد برای خودش بالشت و پتو بیاره و بگیره بخوابه….دقدقه خیلی از ما مادرها برای خواباندن بچه هامون حتی تا سن ۵-۶ سالگی هم وجود داره و اینها همه اثرات مهد رفتنه… به هر حال که اون روز خانم دکتر منو مصمم کرد که حتما رونیکا رو بگذارم مهد….به اتاقهای طبقه سوم رفتم البته سارا جون همه چیز رو خوب…توضیح داده بود……و جای سوال نداشت….جالب تر اینکه همه چیز تمیز بود ….بچه های نوزاد گهواره های که با تور …مثل همون پشه بند تزئین شده بود و برای بچه های زیر یکسال و نیم هم تختهای نرده ای بسیار معقولی تعبیه شده بود…. اتاق تعویض مرتب و تمیز بود…..همه چیز قفسه بندی شده پوشکهای هر نوزادی در طبقه ای خاص ….و اسم و تاریخ تحویل پوشک روش بود…. توی دلم گفتم یادته روزی که خوندی توی سایت فقط روزهای پنج شنبه قابل بازدید برای والدین میباشد….چه فکرهای بدی که نکردم….گفتم حتما….میخواهن یک روزه سامان ببخشند اونجارو ولی الان داشتم میدیم که همه چیز تمیز بود و منی که کار خونه انجام میدهم میفهمم که این تمیزی امروز و دیروز نیست …این تمیزی همیشگی است.. امدم پایین و فرمی رو مبنی بر پیش ثبت نام انجام دادم…قرار شد بهم زنگ بزنند ….حدود سه ماه از قضیه پیش ثبت نام گذشت…..اهان تا یادم نرفته بگم که این خانم دکتر و پرسنل بسیار صادق بودنند ….و تعداد امار نوزادانی و مربی و تعداد کمک مربی که بیان میکردنند صحت داشت و مثل یکی از مهد های که رفتم بهم گفت عزیزم ما ۶ تا نوزداد داریم سه تا مربی …دروغ نگفتند….و خیلی حرفهای دیگه که همه بر پایه صداقت بیان شد…اونها هیچ اصراری به این نداشتند که ما رونیکا رو بگذاریم اون مهد …ولی من مصمم بودم چرا که میدیم نیروی های اونجا بسیار موقر و در چار چوب ذهنی من در حال حرکتند…….وقتی میدیدم که نیروی کاری اونجا با ۷ یا ۴ سال سابقه کاری دارند کار میکنند …گفتم احسنت بر این مدیر که اینچنین….با رضایت تونسته کارمندشو نگه داره و البته احسنت بر این کارمند که تونسته با این حساسیتهای خانم دکتر در روند کاری پیش بره و ماندگار باشه….. همه اینها نکات مثبت بود در ذهنم تا اینکه ….باهام تماس حاصل شد مبنی بر ثبت نام کامل دخترم…..من و همسری با هم رفتیم توی مهد و رویا جون که یکی از موفق ترین کارمندهای اونجا با روی باز …و لبخندی که همیشه بر لبانش جاریه …شرایط اولیه رو توضیخح دادن و مدارک رو ازمون خواستند و یکسری فرم پر کردیم و البته پرداخت کامل شهریه که دروغ نگفته باشم به علت حضور دختری تا ساعت ۳ شد ۱۷۸ هزار تومان و البته یک لیست تهیه لوازم…که در بالای اون قید شده بود در صورت تمایل والدین…..میتوانند لوازم ذیل را تهیه بفرمایند …این جمله اینقدر به دلم نشست که گفتم حتما با کمال میل میخرم و در اختیار مهد قرار میدهم…. پروسه رفتن مهد رونیکا مثل خیلی از مهد ها بود….یعنی از ساعت کم شروع شد رسید به ساعت کامل…..و در این بین هرروز به من سی دی های حضور رونیکا در مهد رو میدادند….و من میتونستم توی خونه ببینم که با کودک چطور برخورد میشود….و این نکته مثبت که همه پرسنل هر لحظه زیر ذره بین مدیرت هستند و خودش یعنی همه رو متعهد کردن به کار صحیح….. رونیکا روند مهد رفتنش بسیار اسان تر از چیزی بود که به ذهنم میرسید….همکاری خوب مربیان و البته کمک مربیان و رویا و سارای عزیز….خیلی کمک بود……از اینکه منو مضطرب تر نمی کردنند ..از اینکه هر بار درروز زنگ بزنم و برایم کامل شرح حال دختری رو بدهند حتی تا تغذیه و اجابت مزاجشو….برام یک دنیا ارزش داشت….من خونه مادرم بیش از یک بار زنگ میزدم خجالت میکشیدم …الان هر بار که زنگ میزنم….رویا جون با چنان ارمشی شرح حال رونیکا رو بهم میده که انگار پیش دخترم هستم…. از کارهای بسیار جالب این مهد اینه که یک فرم خصوص دارند که برای کودکا ن فکر کنم زیر دو یا سه سال هستش…..که شامل تاریخ روز…..انواع کارهای که درمهد رونیکا انجام میده…..و ساعت خواب و بازی ..دختری….مقدار صبحانه میل کرده …میان و عده و البته عصرانه …و…نهار که خود مهد در اختیارشون قرار میده که از قبل به ما برنامه روزانه اش رو داده اند ….که نهارشون از انواع غذاهای که من خودم به دختری میدهم هست……در کنار غذای اصلی هر روز سوپ و ژله هم توی لیست هست…… در این لیست که گفتم یاداشت میشه مثلا رونیکا در روزفلان صبحانه اینقدر خورده ….حدود بر حسب درصد بیانمیشه…اینقدر خوابیده ..این بازی ها رو کرده….و اجابت مزاج داشته چند بار…..و مقدار سوپ و غذای اصلی اش رو بر حسب در صد بیان میکنند…..و یک چیز بسیار جالب تر……روحیه بچه در این روز مثبت یا منفی یا خنثی بوده هم با علامت _یا+ بیان میشه….که برای من بسیار جالبه و همیشه دوست داشتم بدونم…..و با توجه به شناختی که از این پرسنل دارم میدونم که صد درصد بر حسب صداقت پر میشه….کما اینکه رونیکا یک هفته اول لب به هیچ چیزی نمی زد …و این میتونست منو در پروسه مهد گذاشتن ..مردد کنه….باز هم این لیست بر حسب واقعیت پر میشد هر چند که من با دیدنش حتی اشک در چشمانم جمع میشد که دختری امروز هم گرسنه امده خونه ….ولی همه این قضایا در ۶ روز حل شد و تونستم به کمک روانشناس رونیکا…..و البته کمک مربی های مهد مسئله رو حل کنم.و یک قسمت داره که توسط والدین پر میشه……که در اون روز شب چه ساعتی خوابیدند و صبح کی بیدار شدند….و البته هر توضیحی که لازمه مربی در جریان باشه میتونه در ستون توضیحات یادداشت بشه…. یک کار جالب ترش اون اینه که هر مادری میتونه هر خواسته هر هر چیزی که فکر میکنه بهتره مربی ها بدونند رو یادداشت بکنه و در اختیار مربی قرار بده همه اینها در فایل کودک من نگهداری میشه و حتی اگر روزی مربی تغییر کنه عادات دختر من رو مربی تازه وارد خواهد دونست…..و این همون قضیه هر یادداشت کم رنگی به زه حافظه قوی….. ****** الان رونیکا صبحها به راحتی میره مهد هم غذاشو میخوره هم مشکل یبوستش رفع شده هم خوابشو توی مهد میکنه….هم بازیشو….و توی خونه مرتب یک چیزهای رو با اهنگ خاص زمزمه میکنه…..وجالب تر اینکه به اهنگهای کودکانه به زبان انگلیسی عکس العمل نشون میده …..اخه نمی دونم گفتم یا نه …مهد کودک امید فردا دو زبانه است….و بچه در سن پایین به راحتی انگلیسی صحبت میکنند. رونیکای که شیشه نمی گرفت…و مادرم همیشه توی خواب با شیشه بهش شیر گاومیداد…به کمک مربی مهدش شیر گاوش رو با نی میخوره و این توی زندگی من عین یک معجزه میمونه اینو مادری میفهمه که مثل من هر راهی رو رفته باشه و به در بسته بخوره….. مهد امید فردا …..شده امید امروز من….و من از تمام پرسنل و مدیر لایق کمال تشکروسپاس رو دارم….و میدونم که خدا بزرگترین موهبت الهی رو در حقم تمام کرد که ذهنم به ارامش امروز رسیده. خدایا مرا ان ده که مرا ان به. (0)
سپیده جون اینجا محل تبلیغ نیست هر صفحه ای من میرم راجع به مهد تحقیق کنم شما همین حرفا رو کپی کردی مطمئنا شما از پرسنل مهد هستی پس نمیدونی مهمترین دغدغه ما مادرهای شاغل پیدا کردن مهد خوب هستش من این مهد امید فردا رو رفتم دیدم هیچ چیز مثبتی توش ندیدم حتی حداقل ها رو هم نداره حتی یک حیاط خوب یا کلاس خوب ، رفتار پرسنل افتضاح ، فضا افتضاح، مادرها بیشترشون ناراضی بچه ها اصلا شاد نبودن شور و نشاطی که تو یک مهد دنبالش هستی وجود نداره لطفا بذار یه تحقیق درست کنیم ببینیم باید بچه هامونو کجا ثبت نام کنیم هر مادری حداقل 4 تا مهد میره تحقیق میکنه، میبینه ، امید فردا حتی قابل مقایسه نیست با مهدهای این منطقه شهریه اش هم که با همه جا یکسانه مدیر مهدکودک توانا گفت چند بار اومدن شعبه مسجد قدس رو پلمپ کردن دکترتون پول میده از پلمپ در میاره کی بچه دست گلش رو همچین جایی می فرسته؟ شاید برای بعضی ها این چیزها مهم نیست ولی برای من که خودم معلم آموزش و پرورش همون منطقه هستم خیلی مهمه
مامان ساتیار از اینکه ما را به امیدفردا معرفی کردید ازتون ممنونم و برای ساتیار جون موفقیت آرزو میکنم . متن از مامان سامیار : اماااااااااا امروز اخرین روز حضور ساتیار توی مهد امید فردا هستش ... راستش این روزا که زمان ثبت نام تابستونی بچه هاست چند تا میل و چند تا پیغام در مورد "مهد امید فردا "در یافت کردم و یاد روزایی افتادم که از این مهد به اون مهد دنبال مهد مناسب بودم به خاطر همین خواستم چند سطری در مورد تجربه شخصی خودم در مورد این مهد بنویسم که شاید بتونه کمکی به دوستان عزیزم بکنهساتیار تقریبا ۳ ساله که توی مهد امید فردا روزهاشو سپری کرده ...روزای اول خوب تجربه خیلی خوبی واسه هیچ مادری نیست که از وابستگی های خودش و بچش صرف نظر کنه و کودک دلبندشو به مهد بفرسته امااا مهد سر فصل جدیدی توی زندگی مادر و کودک هستشبازی با همسن و سالها ، یادگیری مطالبی که واقعا بچه ها از پدر و مادر خودشون نمی پذیرن ، یاد گرفتن نوبت ،مورد توجه قرار گرفتن به اندازه ! تقسیم خوراکی و اسباب بازی ....و خیلی چیزای دیگه که با توجه به دنیای این روزهای خانواده ها و تک فرزندی برای هر بچه ای لازم و واجبه ......من به شخصه تجربه خوبی از مهد فرستادن ساتیار داشتم . امید فردا روی زبان خیلی تاکید داره و انصافا مکالمه رو خیلی خوب با بچه ها کار می کنه ....نقاشی ، سفال ، آزمایشگاههای مختلف مثل زیست که امروز دارن و اگه پرنده خونگی داشته باشن امروز با خودشون می برن ، توی تابستونا آب بازی توی حیاط مهد ، جشنای مختلف مثل هالووین ، کریسمس ، جشن یلدا ، جشن نوروز ....عکاسی از بچه ها توی روزای خاص ، هفته ای یک روز موسیقی ، تولد ، زبان ،بازی های گروهی ، نمایش عروسکی برای اموزش مطالب مهم و غیره .... داره ..البته کلاسای کاراته ، باله ، شطرنج ...با هزینه جداگونه داره ... تو روزای اولیه ورود بچه ها به مهد خیلی همکاری خوبی دارن و همه روزه سی دی فعالیت های اون روزو برای مادر می فرستند که باعث دلگرمی خانواده تو روزهای بدو ورود می شه ...برخورد مربیان خیلی خوبه ....هر کلاس تقریبا ۱۰ الی ۱۵ کودک داره و دو مربی ....یه مربی مخصوص تحویل بچه ها از دم ماشین و کارای مربوط به استفاده از سرویس بهداشتی هستشو اما معایبش برنامه های بیرون از مهد کم ، فضای کوچک ، ....هستش ...به طور کلی به عنوان مادری که پسرمو ۳ سال توی امید فردا گذاشتم از این مهد راضی هستم ..پسرم هر روز با رضایت می ره و حتی بعضی وقتا گله می کنه که چرا زود اومدی دنبال من و همین برای من کافی .....به طور کلی انتخاب مهد کودک به نظر من یه موضوع کاملا شخصی که از فردی به فرد دیگه کاملا فرق می کنه ...از نظر من معیارهای انتخاب مهد کودک هر فردی متفاوته ...ولی چیزهایی که به صورت کلی مشترکه رو سعی کردم توی این پست بنویسم ، در هر صورت اگه کسی سوال داشته باشه چون دسترسی به ایمیل ندارم توی همین جا جوابشو می دمالبته می تونید فعالیتهای پارسال امید فردا رو توی فیس بوک به ادرس www.facebook .com/omidfara1375 ببینید.از ۴ تیر ماه کلاسای تابستونی مدرسه "مهر ایلیا" شروع می شه و اولین روز بچه ها می رن باشگاه ****** و فوتبال و شنا دارن .... واقعا مثل روزای اول مهد استرس دارم ...نمی دونم امیدوارم ۴ ۵ سال دیگه بیام از تجربیات خوبم در مورد مدرسه براتون بنویسم، راستش یه کم دلم می سوزه که ساتیار پیش دبستانی توی امید فردا نمی گذرونه اخه تازه زبانش راه افتاده بود و کلی انگلیسی یادگرفته بود و الان می ترسم با رفتنش به مدرسه افت کنه ...هر چند مهر ایلیا هم روی زبانش تاکید داره و زیر نظر مجموعه اریانپور ولی به هر حال فقط دو روز توی هفته زبان دارن .
سلام ، منم نظرخودم و بقیه دوستان را که تو همین سایت هست اینجا براتون مینویسم با توجه ، امیدوارمفید باشه . بنظرم باید اول صفح فیس بوکشون رو ببینید که نظر همه به روز هست و عکس و فیلم هر روز از بچه ها مون و کلاساشون هست و یه سایت آموزشی هم برای هست:، سایت تیزهوشان ( واحد کودکان) را میخواستند با فیلتر ش کن https://www.facebook.com/omidfarda1375 غزال: -مهد کودک و پیش دبستانی دو زبانه امید فردا.....ادرس شهرک غرب بلوار درختی سپهر 2-رونیکا دقیقا از 17 ماهگی رفته 3-بی نهایت رضایت دارم 4-از 7:30الی 15 5-مثل همون برنامههای غذایی که خودم برای بچم داشتم ...البته مضاف بر اینکه هر روز سوپ و ژله هم داده میشه...در کنار غذای اصلی...از جمله غذاها عدس پلو...و پلو و ماهیچه...ماکارانی که از مارک تک استفاده میشه ...استامبولی....خوراک لوبیا یا عدسی...وووو+سوپ با اب قلم ....و ماهیچه به همراه سبزیجات ....و البته سوپ جو سفید و قرمز...برنامه روزانه رو در بدو ورد به مادر داده میشود 6-برنامه تفریحی مهد بسیار عالی.....در روز از بازیهای عروسکی تا نقاشی روی مقوا و در و دیوار و اب ازی توی استخر بادی توی حیاط تا پلی هوس...وووو....که همش درسی دی ها ی که در انتهای روز...تحویل والدین می شود قابل مشاهده است. 7-برنامه اموزشی طبق متد کشور انگلستان میباشد که البته کامل در سایت این مهد در موردش اطلاعات داده شده است. 8-نور گیر.....محیط...یک ساختمان کوچیک....و البته تمیز. 9-چیزی که الان در تابستان من توی فیلمهای روزانه ازش میبینم...6 کودک با دو مربی و یک کمک مربی که کمک مربی فقط کارهای تعویض لباس و پوشک رو انجام میده تا غذا دادن بچه با خود مربیه. 10- بسیار ید طولانی رو گذروندم.......از ماه بهمن 87 تا اردیبهشت 88 حدود 10-12 مهد رو رفتم و دیدم....و در اخر این مهد با تفکرات من از همه پرفکت تر بود. در مورد ادرس سایت مهد امید فردا هم باید بگم. http://www.omidfarda.com/ برای توضیحات کاملتر میتونید پست ارامم چون نسیم در دشت در این وبلاگ رو مطالعه کنید.... http://runika.persianblog.ir/ نسترن سلام من و خواهرم بعد از بررسی شاید40 تا مهد دخترامون را میبریم امید فردا . ائلش که رفتیم گفتند جا نداریم و دم درش هم نوشته بود پذیرش نداریم که راستش ازاین جمله جا نداریم خوشم نیومد حدود8ماه تو لیست انتظارشون بودم ولی الان خیلی راضیم و از یرسنل دلسوز و مدیریت مدرن و منظم خانم دکتر رضابخش خیلی ممنونم که جو دوستانه و مهربونی ایجاد گرده . بچه من روزجمعه هم دوست داره بره مهد .آدرسش شهرک غرب . بر یادگاره .88363۴34 فکر کنم سایتشونwww.omidfarda.net یا www.omidfarda.ir باشه. پانته آ لطفی کاظمی نام خدا سرکار خانم دکتر رضابخش مدیریت محترم مرکز کودکان امید فردا با سلام امروز که این نامه را برای شما می نویسم احساسی دو گانه دارم. احساس شور وشعف از اینکه فرزندم به سنی رسیده است که وارد نظام آموزش رسمی جامعه می شود و می رود تا یکی از بهترین و زیباترین دوران زندگی خویش را تجربه کند.از سوی دیگر احساس اندوه زیرا برای ورود به این مرحله ناگزیر از ترک مدرسه امید فرداست. مرکز- و پس از آن مدرسه- امید فردا نخستین انتخاب من پس از بازدید از چند مهد بود وناگفته نماند که مانند هرمادری پس از ثبت نام فرزندم دراین مرکز هنوز دغدغه آن را داشتم که آیا انتخابم درست و بهترین بوده یا نه. وامروز که ۳ سال ازحضور مستمر فرزندم در این مرکز می گذرد می توانم با خیالی آسوده از انتخابم راضی باشم و خرسند ازاینکه مانند بسیاری دیگر از والدین مجبوربه تعویض چندین وچندباره مهد فرزندم نشدم. مرکز شما نخستین مکانی بود که فرزند من در آنجا اولین مهارتهای ارتباطی خارج از محیط خانه را فراگرفت ومن از شما وتمامی مربیان و همکاران محترمتان سپاسگزارم: برای تمامی آموزش های درسی ورفتاری که فرزندم فراگرفت، برای تمامی تعامل ها وارتباط هایی که فرزندم هرگز نمی توانست در محیط خانه بیاموزد، برای آموزش تمامی قوانین و نظم هایی که فرزندم برای بنا نهادن پایه های یک زندگی سالم بدان نیازمند است، وبرای تمامی لحظات شادوفراموش نشدنی ای که برای فرزندم خلق نمودید. ازصمیم قلب برای همگی شما عزیزان آرزوی سلامتی، شادی و موفقیت روزافزون دارم. ارادتمند پانته آ لطفی کاظمی مادر آریان غنی زاده minadi پست ها : 17 عضویت:1394/4/1 0 سلام مامانا ی عزیز ، نوشته ها ی اینجا گاهی ضد و نقیض است و،،، دخترهای من ۴ ساله که میرند، شعبه شمال غرب تیزهوشان امیدفردا ، واقعا ۹۵ در صد از نیازهامون تو امید فردا تامین میشه ، من متخصص اطفالم و حدود یک سالی میشه که در مورد تغذیه و تهیه غذا ی مناسب رشد کودک بصورت افتخاری بهشون مشاوره میدم . یکی از امتیازات امیدفردا اینه که بچه هایی رو که پرخاشگرند یا برای سایر بچه ها بد اموزی دارند جواب میکنند و قبول نمیکنند ، منم مثل مامان رونیکا ، سپیده جان ، سارا جان ، خانم صمیمی ، مامان آرتین و،،، همه اونایی که توپستهای قبلی رضایتشون رو اعلام کردند ، رضایتمندی خودم را اغلام میکنم و به همه اونایی که دنبال مهد برای بچه هستند توضیه میکنم خودشون برند یکی از شعبات نزدیک به خودشون رو ببینند . اگه دوست دارید عکس های موارد اموزشی و ساختمون و کلاسها و حیاط و عکس دختر های منو تو سایت تیزهوشان ببینید . شنیدن کی بود مانند دیدن تقدیم به دوستانیکه سایت تیزهوشان ( واحد کودکان) را میخواستند با فیلتر ش کن https://www.facebook.com/omidfarda1375 (0)
سلام من پسرم مهد امید فردا میرفت به نظر من مهدکودکی افتضاح تر از این مهد در تهران که هیچ ، در ایران وجود نداره .من بخاطر این چند وقتی که پسرم رو این مهد فرستادم عذاب وجدان دارم . یک مدیر بی ادب و از خود راضی داره که هیچ وقت نمی تونی ببینیش هیچوقت وقت نداره یه خانمی بدتر از خودش به اسم رویا پایین می شینه که هم بد اخلاقه هم بی ادب و پر رو . همه بچه ها ازش میترسن. از لحاظ آموزشی که واقعا" بهترین روزهای یادگیری پسرم تباه شد از لحاظ غذا که بچه ها همه میگن غذامون گوشت نداره پلو و ماست و سوپ میده بعضی روزها خوراک لوبیا میده به بچه ها نون میده بزنن تو آبش بخورن بعضی روزا هم آش میده یا ساندویچ سوسیس به نظر شما بچه هایی که تو سن رشد هستن با خوراک لوبیا و آش سیر میشن یا سوسیس غذای خوبیه؟! تو هیچ ساعتی اجازه بازدید از کلاس یا مهد رو ندارید صبح جلوی در بچه رو تحویل میگیرن یعنی تو خیابون بعد از ظهر هم ساعت 3 به بعد تو همون خیابون تحویل میدن معلم هاشون هم خشن هستن دایما بچه ها تنبیه میشن حتی پسر من چند بار گفت تیچرم منو زده دردم اومده گریه کردم بهشون که گفتم گفتن بچه دروغ میگه امکان نداره، هر شکایتی که بکنی میگن بچه و مادر دروغ میگه یکی نیست بگه بچه های ما از صبح تا بعد از ظهر پیش شما هستن یعنی شما بچه دروغگو تربیت کردید؟! دوربین مدار بسته هم بهت اصلا نشون نمیدن بعضی وقت ها یه سی دی بهتون میدن که اصلا واقعی نیست مثلا سر کلاس 5 تا بچه هست دارن بازی میکنن که مثلا کلاس های ما خلوته و همه چی خوبه از لحاظ دستشویی که بچه ها میگن پی پی ممنوعه از ساعتی به بعدم که بچه ها میگن( دینا) جون( فکر کنم) دستشویی رو شسته گفته هیچ کس نباید بره چند بار پسر من با شورت کثیف اومده بهش میگم چرا میگه کسی نیومد منو بشوره چند بار میگفت جیشم داشت میریخت نمی تونستم دکمه شلوارمو باز کنم گریه کردم( دلم برای پسرم کباب شد) یا اینکه نظارتی برای دستشویی بچه ها وجود نداره ولی از حق نگذریم زری جون و عاطفه جون واقعا" عالی هستن پسر من اونا رو هنوز هم خیلی دوست داره تیچر های 2 تا 3 سال بودن واقعا" دلسوز و مهربون بودن من اینجا از اونها واقعا تشکر میکنم .
خانم فریبا (مادر ارمیا) سه سالی که پسرتان در امید فردا بودند، شما در همین سایت مدام اظهار رضایت می کردید و حالا که امید فردا به خواسته ما، از پذیرش پسرشما ،خودداری کرده ،اینهمه بدگویی میکنید، اصرار شمابرای بر پذیرش کودکتان در امید فردا به دلایل زیر پذیرفته نشد، پس بجای این رفتار> مشکلات رفتار کودکتان را برطرف کنید .. ( ارمیا مدام بچه های مارا می زد (حتی تو پارک در حضور خودتون چند بار خودتون و پدرش را زد و بچه منو هل داد) حرفهای بد به بچه ها می گفت کتاب بچه من و ..... را پاره می کرد. نفرمایید حاصل تربیت مهد است، <اولین و="" موثرترین="" آموزگار="" کودک="" پدر="" و="" مادر="" هستند="">> . چرا بچه من و بقیه که سالهاست تو امید فردا هستند این رفتارها را نمیکنند. ما هر وقت بین ساعت 7صبح صبح تا 4 عصر رفتیم ، کل ساختمان و کلاسها را از دوربین مدار بسته داخل سالن پذیرش قابل رویت است . و من یکماه اول تا بچه‌ام عادت کنه ، نشسته بودم و از دوربین تمام مدت کلاسها را را میدیم. هر دفعه هم که خواستم از غذا، فیلم و عکس گرفتند و برام وایبر کردند و . … حتماً شما ساعت ۵ می‌رفتید میخواستید که ساعت پایان کاری و نظافت بوده و کسی را تو راه نمیدادند . ..... باید گفت دقیقاً از اوایل خرداد که امیدفردا قبول نکرد کودکتان به ((جهت اختلال رفتار)) ثبت نام نماید . شما دقیقا" از بعد از خرداد جبهه مغرضانه گرفتید تا با این کار نپذیرفتن کودکتان را تلافی کنید.، مسایل دیگری هم در مورد شما و رفتار کودکتان هست که فعلا صلاح نمبینم اینجا بنویسم . اما تو جلسه انجمن اولیا و مربیان امید فردا صورتجلسه و در صورت نیاز و اگر امیدفردا اجازه بده اینجا مینویسم . من به همه توصیه میکنم عکس و فیلمهای روزانه امیدفردا را ببیند ( شنیدن کی بود مانند دیدن؟) با فیلتر ش کن https://www.facebook.com/omidfarda1375
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز