2726
عنوان

تیر 91 میای بغلم ایشالله.

| مشاهده متن کامل بحث + 1078777 بازدید | 24360 پست
سلام دوستام

از صبح درگیر خرید و بدو بدو

سر درد دارم...حسین هم تنش داغ داغه
خدا رحم کنه این وسط تولد تب مب نکنه
خدایااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

بچه داداشم هنوز بعد سه روز زردیش خوب نشده و امشب بسترسش کردن
دلم شور اونم میزنه
خدا کنه تا دوشنبه مرخص شه که تولده!
نمیدونم والا

فاطمه میشول جون1 تو نمیدونی چرا مچ دستت درد میکنه مادر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟با این همه کار!!!!!!!!!!!!
سعی کن بیای ...خودمون کمکت میکنیم حتما که نباید همراه داشته باشی!
من خودم همراهت!

آتی تو هم به خواهرشوهرت نگو دارین میاین تهران اصلا! یه راست بیا خونه ی خودم...من آبجیتم آخه اون خواهر سوهرته!!!

اکرم و پپو و بهار شماها گل سرسبدین جاتون خیلیییییی خالیه از الان به خدا!

اکرم و شیرین عزیز به خدا منم همینطورم...حسین راه میفته میچسبه پشت پام واقعا یه موقع عصبی میشم و سرش داد میزنم بچمو!
اما خودم آروم میشم تا داد زدم ییهو مثه دیوونه ها میشینم بغلش میکنم و کار تعطیل...باهاش یه کم بازی میکنم...غش غش خندش میره هوا بچم
بعد میرم سر کارم!
یکی نیست بگه آخه دیوونهههههههههه...خوب از همون اول بچتو آروم کن.چرا سرش داد میزنی!


* بر برگ برگ دفتــــر عمــــرم نوشتــــه ام .....
نابرده رنج، گــــنج به من داده است حسیــــن(ع) *
سلام عزیزانم

یکی بیاد یه خیری کنه بگه این تولده دسته جمعی دقیقا چه روزیه ؟! چه ساعتیه و کجاست !؟

شاید یکی مث ما لحظه نودی خواست به جای یکی از عزیزانه انصراف داده بیاد . اصلا امکانش هست ؟

راستی ما هنوز واسه تولده عسل اندر خم یه کوچه ایم اگه بخوایم خودمونی بگیریم بیست و خورده ای نفریم اگه نه سی و خورده ای خونمونم 65 متریه نمی دونیم چیکار کنیم خیلی هنگ کردم سر این موضوع . هی همه می پرسن تولد می گیرید یا نه . تازه تولده عسل بیستمه یعنی دومه ماه رمضون در اینصورت اگه بخوایم بگیریم باید یه هفته زودتر بگیریم اما هنوز تصمیمشم نتونستیم بگیریم . چقد بگیر نگیر کردم واثعا هنگ زدم . .

میام می خونم میرم .. تبسم واسه گوشیت ناراحت شدم خواهر .

ایشالله همه مال های گمشده به صاحباشون برگردن با پای خودشون و ناغافل !

همه نینیای بدقلق خوش قلق بشن و بیحال ها خوب و سرحال بشن .

در آخر ان شا الله خداوند متعال به ما مادران 91 ای قدرتی عظیم و آرامشی بیکران عطا فرماید تا بتوانیم از پس این پدیده های سال 91 بربیایم ماشالله به جوووووووووووونشون باشه دهنمونو سرویس کردن ورووجکاااا !

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

راستی عاطی جون چشمتون روشن

ضمنا ما هم درگیره دردهای عضلانی کتفانی دستانی پایانی تحتانی حتی !! هستیم :)) خدا شفامون بده جمیعاااا

داد هم میزنیم بچه هم دعوا می کنیم عذاب وجدان هم می گیریم و ....
سلام بر همه دوستان
آتنا خدا خفت نکنه با این نفرینی که کردی
سانی خیلی خیلی خوب بود من با بیوگرافی موافقم این جور یه کم بیشتر هم رو می شناسیم
ملی جونم دیگه سوال کردن نداره گلم زود بیا بیوگرافی تو بذار منتظریم وگرنه شامل نفرین آتنا می شی و .......
با مسابقه موافقم
با سیما هم جهت بی خیال شدن کیک موافقم یه جعبه شیرینی خوشمزه می خریم میایم
هر کی موافقه دستا بالا
خب دوستان این جوری نشد دیگه من هنوز آمار دقیق ندارم لطفا بیاید اونایی که میاید و می دونید دوستاتون میاید لطفا بگید تا الان چند نفر شدیم
راستی راستی تولد تایماز جون و امیر علی خوشگل و امیر حسین هم مبارک
خدایا آنی وکمتر از آنی ما را به خومان وا مگذار
2728
سلام دوستام..

ساینا، برا منم همینطوره ولی همین که اومد پسبید ب پام من کارمو ول میکنم میگیرمش. دلم میسوزه. دو روز دیگه بزرگتر ک بشن دیگه به زور میان بغلمون. الان فرصتو غنیمت بشمریم:)یه وقتایی یه کم صدام بالا میره( داد نه ها!) اما درجا ناز و بغل و این حرفاس !
سلام

سانی پیشنهاد مسابقه ات جالب انگیز ناک بود . آرنیکا هم دو موتوره است ، 65 درصد راه میره بقیه اشم هم چهاردست و پا میره ...می تونه تو مسابقه باشه ؟ هههه

شیرین جون غصه نخور من هم با این هم بچه ذلیلی یکی دوباری آرنیکا رو جدی دعواش کردم . از نظر چسبیدن به پاهای من که فک کنم بی رقیب باشه ، ینی دیگه جزیی از پاهام بس که آویزونمه .

عاطی , گلمی . ایشالا که پسر داداشیت خوب میشه . زردی که خیلی بچه ها میگیرن . دلواپس نباش ایشالا که تا روز تولد خوب میشه . برای پیشنهادت هم ممنون و یه دنیــــــــــا تشکر مخصوص . خیلی حال کردم .

رومینا جووونم از شما هم یه دنیا ممنون خانوومی . خیلی لطف دارید . خیلی خوشحالم کردی . ولی دیروز به خواهر همسر خبر دادیم . آخر هفته کلی مهمون دارن ، ما هم قراره اضافه شیم !

فاطمه مامی سارا اعترافات و بیو گرافی بمونه برای هپی هوس ! اونجا بگو ...ما کی گفتیم همه اینجا بیو بدن ؟ واسه ی تولد گفتم که بیکار نباشیم لااقل به یکی بخندیم !!!! خخخخخ . شوخی بود همه با هم بخندیم

راستی کیا هنوز قطعی خبر ندادن . می خوای دوباره لیستو بزار تا اطلاع رسانی کنیم ...

پرک اولا اینکه تولد رو دسته جمعی بگیرید . دیگه بین 20 تا 30 نفر فرقی نیس . پلو نده همش غذاهای ساندویچ مانند و لقمه ای بده تا بتونی راحت سلف سرویسی سرو کنی . ینی سفره ننداز . مهم موقع غذا خوردنه والا مواقع عادی دیگه 30 نفر راحت تر جا میشن . بازم خودت می دونی .
دوما اینکه تولد گروهی ، جمعه ، 7 تیر 92 ساعت 5 تا 7 . مکان : سالن هپی هوس که نمی دونم کجاست ! قراره فاطمه مامی سارا کروکی بزاره . که اگه بزاره !!!

اکرم ایشالا سلامتی باشه . حیف شد نمیایید . ولی بجاش زود زود برید باغتون و حالشو ببرید . تولد سایدا هم همونجا و با حضور بابا بزرگا و مامان بزرگاش بگیرید . ساده تر و راحت تر . هم خاطره ی تولد می مونه هم اندازه خونه تجملات و ریخته پاش نداره هم خاطره ی باغتون می مونه .
آنچه تو گنجش توهم می کنی *** از توهم گنج را گم می کنی
ایشالله که همه تولدا به خوبی برگزار شه
امیدوارم حسین خاله هم تا قبل تولدش خوب وسرحال شه..

راستی عاطی جون اصلا نگران زردی برادر زاده ت نباش خودش کم کم خوب میشه

وای که چقدر من از زردی مهدیار خاطرات بدی دارم
مهدیار ازروز دوم به شدت زرد شد 18.6 بود زردیش...تا4روز توی دستگاه بود یذره بهتر شد اما بازم خیلی زرد بود...

10روز و 40 روز و 2 ماه هم گذشت اما بازم خوب نشد...
هرجا میرفتم همه میگفتن چرا اینقدر زرده؟؟؟؟
دیگه زردی شده بود برام بزرگترین مشکل دنیا...میگفتم یعنی میشه یه روز بچه منم مثل بقیه بچه ها رنگ پوستش عادی شه؟؟؟؟
بعضیا میگفتن شاید اصلا کلا بچه ت زرد پوسته!!!!فک کن چی میکشیدم من...
دکترام هی آزمایش خون ودارو ....اما هیچ فرقی نمیکرد

خلاصه سر 3 ماه خودش خوب شد.

3روز اصلا نگران کننده نیست که خواهر!!!!!


راستی یه سوال مهم دندونای مهدیار یذره سیاه شده ...یه بار یکی گفت واسه رفع سیاهیش باید چیکار کنیم؟
کسی میدونه؟
سلام
سوگند جون چی کشیدی تو !!!! خدا رو شکر که زردی مهدیار خودش خوب شده بود .
برای سیاهی یادم نیس . راه های مختلفی گفتن . ای آبلیمو و یا جوش شیرین و یا نمک یه چیزایی یادمه اما نه دقیق !!!!
آنچه تو گنجش توهم می کنی *** از توهم گنج را گم می کنی
سلام
تولدا مبارک باشه
عاطی جون نگران نباش زردی رو که خیلی از نوزادا دارن ایشالله کوشمولو عمش زودی خوب شه
ساینا منم خیلی اوقات داغ میکنم و ناشکری میکنم و میگم بچه دیگه چیه ولی زودی پشیمون میشم و بغلش می کنم ویاد روزایی می افتم که چقدر هرماه منتظر بودم که پریود نشم و حامله شم چقدر دوا و درمون و نذر و نیاز و....
سانی جون چقدر با حال خودتو معرفی کردی
منم خیلی دوست داشتم همچین ایده ای بدم ولی پیش خودم فکر کردم الان بهم می گن دختره چقدر فضوله
ما هم مثل شما 3تا خواهریم و برادر نداریم. بچه اولم . متولد 63 .لیسانس منابع طبیعی .سال ازدواج 84.با با و مامانم فرهنگی اند.شوشو لیسانس مدیریت. اصالتا گیلانی بچه تالش ولی ساکن رشت. شاغل هستم .
راستی می خوام یه کم غر بزنم
فکر کنم دیگه ماهک یادش رفته باید چه جوری غذا رو قورت بده
چون هرچی که می ذارم دهنش با دستش میاره بیرون الان 1 ماهه که هیچی لب نزده
وقتی می گم هیچی یعنی هیچی خیلی ها رو تو اینجا دیدم میگن بچمون غذا نمی خوره بعد برنامه غذاییشونو که می گن می بینم طفل معصوم مگه بیشتر از اینم جا داره بخوره
خیلی استرس گرفتم
یعنی روزی رو میبینم ماهکم غذا خور شه
سوگند جون من به ماهک ایروویت میدم ولی دندوناش سیاه نشده
ولی تا اون جایی که یادم میاد یکی گفته بود لیمو رو قاچ میکرده میداده که بچش به دندونش بکشه و سیاهی دندونش پاک شده بود
سودی جون دردتو خیلی خوب میفهمم تا بچه این مدلی نداشته باشی نمیتونی درک کنی چقدر سخته
باور کن مهدیارم همین طوره....اینقدر بد غذاست که فک میکنم ازین بدغذا تر نمیتونه وجود داشته باشه
منم مثل تو وقتی برنامه غذایی بچه های بد غذارو میبینم میفهمم که مهدیار خیلی داغونه
هرررر غذایی میاد جلوی دهنش چشاشو میبنده و سرشو این ور و اون ور میکنه...اعصابم خورد میشه...
هیچیییییییییییییییییییی دوس نداره...باور کن هیچیییییییییییییییییییییییییییییی

اما مامانم میگه منم بچگیام همین مدلی بودم...همین الان همه معترفن که همیشه اشک مامانمو در میاوردم
خب مهدیارم داره انتقام مامان بزرگشو میگیره حتما!!
اما بالاخره بزرگ شدم و از 4-5سالگی اشتهام خیلی بهتر شده والانم که همش باید مواظب باشم که دیگه ازین چاقتر نشم...

بچه های مام بالاخره رشدشونو میکنن نهایتش چندسالی یکم لاغرترمیشن .. بعدش بزرگتر شن خوب میشن.
سعی کن اصلا غصه نخوری به خاطر این چیزا!!!!


مرسی آتنا وسودی جون..

بچه ها شما قطره آهنو رقیق میکنین یا همونو میدین و بعدش آب میدین؟
واسه سیاهی دندون بازم اگه کسی چیزی میدونه دریغ نکنه....ممنونم
سلامممممممممممممممممممممممممممممم

بوووووووووووووووووووووووووووووس برای همه

ملی روله کجا بودی تا حالا همشهررررررررررررررررررررررری .
وااااااااااای من قبون طلا خانمم برم که دبگه ماشالله راه میره

چه شود تولد با این گلها وای من قربونشون برم . منتظررررررررررررررررر 7 تیرم بد جوووووووووووووور

ساینا جونم جیگر منی تووووووووووووووو . همه مامانا همینطورن . ارنی کا که چسب لباس منه

سعیده مامی رهام هم با شوشو میاد حتما . لحاظ کن فاطمه جون

من برام فرقی نداره کیک بگیریم یا نه

آرنیکا رو دوباره با مامانم فرستادم کرج خونه آبجیم تا به کارام برسم

زیاد نمیتونم بیام اینجا تا چند روز دیگه
امروز 5 تا 12 شب هم تاپیک مسابقه رای گیریه
بوسسسسس برای همه
بای
سلام
عاطی امیدوارم شب راحتیرو گذرونده باشی و حسین هم اون تبه رزوئلا رو نگرفته باشه
من بلاخره امروز صبح پر پر شدم ولی ماهانم یکمی اسهال شده بیچاره بچم تازه به ۸کیلو دوباره بعده تبش شده ۷۸۰۰
سوگند جان من باهمون قطره چکونه خودش میریزم ته حلقش بعدشم آب
وای سوگند عجب مصیبتی داشتی با زردی مهدیار
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز