2737
2734
عنوان

متولدین فروردین 89

| مشاهده متن کامل بحث + 1322801 بازدید | 31242 پست
سلام صبح به خیر قبلا من هر کار می کردم اولین مامان سحر خیز نبودم ولی الان می بینم هر چه قدر دیرتر هم بیام همه مشغول خواب و استراحت البته حق دارین چون ادم واقعا شبها خوابش نمی بره و تازه نزدیک صبحه که خواب به سراغ ادم می اد من هم که سرکار واقعا همش در حا چرتم و امروز انقدر سنگین بودم که واقعا هر قدمی که برمی داشتم کلی استراحت می کردم تارسیدم سرکار و الان هم اصلا نفسم بالا نمی اد واقعا واقعا سختم شده
سانی هم که مونده خونه مشغول استراحت و بافت و کتاب خوندن دیگه کم می ای اینجا سربزنی دخملت خوبه
ناهید جون هم که سرش به مهمونی گرمه
نغمه جون شما جدیدا کجاهایی کم پیدایی
مریم جون شما کجایی مشغول درس و دانشگاه
مامان حنا امیدوارم که زودتر تزت هم تموم بشه و با خیال راحت نینیت بیاد
خلاصه همه سرگرم یه کاری هستید و فقط من تنها برای خودم می ام اینجا . پیغام می دم و جواب سوالهای خودمو می دم
شبی سحر نازی فائزه مامان عرشیا و بقیه شماها کجایید؟خوبید؟
سلام به مامانای گل.. صبح بخیر
سمیه جون خوبی مامان همیشه نگران؟.. اینقدر شایان گل خاله رو اذیت نکن مامان مسترس(یعنی مامان دارای استرس) :)
سانی جون خوبی؟ دخملی خوبه؟ برامون عکس نذاشتی..اتاق دخملی رو داری می چینی؟
خانوم حنا انشاله که پروژه ات تموم میشه.. استادت اگر شما رو با این وضع ببینه خودشم سرش شلوغ باشه حللللله.. خیالت راحت
نغمه جون خوبی؟ کوروش خوبه؟ به ناهید سلام من رو هم برسون
سمی.. نازی.. تینا..نوشین.. همگی خوبین؟


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

مامانای گرد و قلمبه سلام .

من چند روز بد جوری درگیر کارهای اداره بودم .همکارم هم نبود .یکه و تنها .از صبح تا شب .

با این شکم قلمبه ......... خودتون تصور کنید که دیگه چه حالی دارم از خستگی .

سانی جون بجای منم حسابی استراحت کن و کتاب بخون .


راستی دوباره آزمایش قند دادم . خدارو شکر همه چی نرمال بود .

یکسری آزمایش هم برای 3 هفته دیگه دکتر بهم داد .



دلم براتون تنگیده بود .برای ناهید .سانی .نغمه . مامان شایان .مریم . نازی . نوشین .فائزه .خانوم حنا

شبی . شیوا . و همه اونایی که اسمتون الان تو ذهنم نیست. بوسسسسسسسسسسسسس
باد ورق های شعرم را با خود برد...

فردا تمام شهر عاشقت میشوند
2731
سلام دوستان شکم قلنبه مریم جون خوبی اوضاع و احوال خوبه سانی جون عزیزم با دخمل گلت کجایی خانوم حنا جرا نمیای برامون از تجربه هات بگی ناهیدهنوز نیومدی ایران بچه قرارمون چی شد؟؟
سلام
صبح همه مامان گلا و نی نی هاشون به خیر و خوشی
مامان شایان عزیز
خانمی به نظرم هیچی ارزش فکر و خیال کردن و غصه خوردن نداره. من هم ماه 2 و 3 بارداریم با استرس و ناراحتی زیادی گذشت. اینقدر که الانم یادآوریش برام تلخه. ولی نذار این حالت ها و فشارها بهت غلبه کنه. من که الان وقتی بهش فکر می کنم خیلی ناراحت می شم که نی نی رو اینقدر اذیت کردم. همش به خودم نهیب می زنم که اگه نی نیت عصبی بشه تقصیر خودته که این همه به خودم استرس دادم. یک کم سعی کن ریلکس باشی. همه مشکلات حل می شوند و می گذرند. به نظرم تنها چیزی که درست بشو نیست مرگه که خدا برای هیچ کس پیش نیاره. در مورد رفتار شوشوت هم ناراحت نباش. خوب بعضی مردها این طوری هستن و نمی تونن احساساتشون رو بروز بدن. سخت نگیر. بزار نی نی بیاد اون وقت می بینی که چقدر دوستش داره و بهش محبت می کنه. راستی آخرین پری منم 9 تیر بوده و دکتر برام 16 فروردین رو تاریخ زده. البته اگه یادم باشه شما می خوای سزارین کنی که اگه این طور باشه فکر کنم نی نی رو زودتر ببینی. برای اتاق و اینها هم نگران نباش. منم هنوز هیچ کاری نکردم. تازه شوشو خودخواه من که میگه از الان نی نی اتاق می خواد چیکار. بی خودی خونه رو به هم نریز!!!!!!!!!!!!
راستی سانی جون ما از انتظار مردیم که سرویس تخت و کمد دخملت رو ببینیم.
مریم و تربچه و خانوم حنا و پونه و خودم هم که مشغول درسیم.
شبی ، نوشین ،نغمه ، فائزه ، نازی ، سمی ، عرشیا و بقیه دوست جونا و نی نی ها در چه حالند؟؟؟؟؟؟؟

راستی یه چیزه دیگه.......
ما دیروز رفتیم بیمارستانی که قراره من برم. در مورد بیمه تکمیلی ازشون سوال کردیم. گفتن تو 24 ساعت اول بستری شدن باید نامه بیمه تکمیلی رو بهشون بدیم. ما هم گفتیم اگه تو تعطیلات عید باشه ما بیمه رو از کجا پیدا کنیم. گفتن که بیمه ها شیفت دارن.اگر هم شیفت برای عید نداشته باشن آخرین روز قبل از تعطیلات یک نامه بگیرید که تا یک هفته معمولا اعتبار داره. اینم اطلاعات برای دوست جونایی که می خوان از بیمه تکمیلیشون استفاده کنن.
سلام دوباره . مریم جون خوبی . پوریا گل خاله خوبه . چی کنم مریم جون همه بهم می گن تو خیلی ادم مسترسی هستی حالا خیلی چیزا رو براتون نمی گم که اعصاب شما از دستم خرد نشه من تو کارم هم همینم تازه الان به خاطر بچه خیلی مراعات می کنم و سعی می کنم خودم رو بزنم به بی خیالی .
مامان درسا خوبی . دکترت نگفت دفعه بعد کی برای همون یک ماه دیگه یا زودتر.
شیوا جون ممنون از نظراتت سعی می کنم حرفاتون رو خوب گوش کنم .
پس من و شما تقریبا تو زایمان با هم هستیم از دکترت پرسیدی که عید هم هست ؟ بهت نگفته طبیعی یا سزارین ؟ من این دفعه می خوام ازش بپرسم . این که می گی یه هفته نامه بیمه اعتبار داره خوب اگه بیشتر بشه یعنی مثلا بیافته 9 عید دوباره باید نامه بگیری . اینها می گن بیمه شیفتی هستن ولی ما که مسئول بیممون تو عید کلا نیست نه معاونتی نه کسی یعنی من باید قبل عید نامه محل کارم و نامه بیمه رو بگیرم و تا 15 فروردین بشینیم ببینم زودتره یا نه .
تاریخ سزارین رو خود دکتر مشخص می کنه یا نه برحسب وضعیت پیش می اد؟
2738
مامان شایان
قراره دکترم رو عوض کنم. دکتر جدید هم نمی دونم تو عید هست یا نه. چون شنبه می خوام برم پیشش. در مورد طبیعی و سزارین هم تا لحظه آخر باید صبر کرد ولی من دوست دارم طبیعی باشه حالا ببینیم خدا چی می خواد. تاریخ سزارین رو هم دکتر مشخص می کنه که معمولا 10 یا 15 روز زودتر از زمان طبیعی هست. در مورد بیمه هم من نامه ای که باید از خود بیمه بگیری رو گفتم. با اداره که می شه هماهنگ کرد و نامه رو به موقع گرفت. (قبلا هم گفتم من خودم کار نمی کنم که زیاد اطلاعات این مدلی داشته باشم.شوشو دنبال این کارها هست)
سلام به دوست جونام........
خوبین همه ؟نینیاتون خوبن؟

من دیروز رفتم دکتر.................. دکترم کلی دعوام کرد.اخه من چند هفته ای که درد واژن دارم.این یکی دو روز دیگه موقع راه رفتنم اذیتم میکرد.دل دردم که داشتم.بعلاوه خودم سر خود قرصای ایزوکسوپرینم و کم کرده بودم.خلاصه............. دکتر دیشب گفت رحمت خیلی سفته بچه ام پایینه.استراحت مطلق..........

سانی کجایی که منم به جرگه استراحت مطلقیا پیوستم.
راستش نمی دونم از دست خودم سرمو به کدوم دیوار بکوبم. رسا از جمعه قشنگ اومده بود بالا و حرکاتش محکم شده بود.الان دو روزه که حرکاتش پایینه و اروم.
نمیدونم.البته اخه دیروز که من رفتم دکتر یادم رفته بود همون یه دونه قرصمم بخورم.شوشو که میگه شاید بخاطره اون بوده.نمی دونم در هر حال که الان 4 تا از اون قرصای لعنتی باید بخورم.تازه بهم گقت تا 8 تا هم جا داره.

اینم از بنده.
ایشالا که همتون خوب باشین.بقول سانی که حالا میفهمم حرص بیخودی هم نخورین.خدا رو شکر کنین
شیوا جان یعنی اگه تاریخ سزارین دو هفته زودتر بگه مال ما می افته اوایل فروردین خوب اگه کسی نگه و بمونه تا لحظه اخر بعد شرایط پیش بیا د که سزارین بشه همون سرموقعش می شه دیگه . چون من دو دلم می گم نکنه من بگم سزارین بعد بچه دو هفته زودتر بیاد . می خوام هیچچی نگم هر چی دکتر گفت ولی از طبیعی واقعا می ترسم هم از دردش هم از بخیه رحم وای که اسمش هم تنم رو می لرزونه .تازه افتادگی رحم هم می اره
تازه من خونه تنهام و واقعا استراحت مطلق برام سخته.نمی دونم خدا کمکم کنه.
بگذریم از اینکه بقیه خریداشم موند............................ .
ولی من بچه پررو تر از این حرفام.دیشب به شوشو میگفتم تا بهمن خوب میشم.میریم دنبال پرده و .....
نمی دونم چرا ولی این دفعه مثل دفعه قبل روحیه مونباختم.خدا رو شکر.شاید به خاطر اینه که تازه فهمیدم معنیه توکل به خدا یعنی چی؟
البته دیشب تا صبح تو خواب و بیداری تکوناشو میشموردم وهمش خواب میدیم خونریزی کردمو.... .
عجب دورانیه خدا جون. ایشالا ههمون بتونیم نینیامونو سر موقع بیاریم کنارمون.
فائزه جون انشاا... که چیزی نیست . سرکار می رفتی؟ من هی می اد استرسم کم شه ولی این چیزا رو می بینم استرسم بدتر زیاد می شه .
من چند روزه احساس می کنم شکمم اومده پایین . نمی دونم هزار تا فکر سراغ ادم می اد . واجب شد یه هفته زودتر برم دکتر.
فائزه جان دکتر تو هم هر دفعه سونو می کنه ؟ یعنی از رو سونو این چیزا رو فهمید.
نه بابا مامان شایان جون استرس نگیر.
نه من از ماه 4که خونریزی و لکه بینی داشتم.نرفتم سر کار.یک ماه و نیم هم اون موقع استراحت مطلق بودم.
ولی گفتم که دلیلش اینه که من قرصامو سر خود کم کرده بودم.تازه بهمگفت اگه دردات کم شد و تکوناشم خوب بود جای نگرانی نیست.
نه .با اینکه تو مطبش سونو داره هر دفعه سونو نمیکنه.با سونو ی زیاد مخالفه.معاینم که نمیکنه.فقط وقتی داشت صدای قلبشو گوش میداد فهمید.گفت زیر دستم خیلی سفته. تازه گفتم که من اون روز همون یه دونه قرصم یادم رفته بود بخورم.ولی دیگه ترسیدم بهش بگم.
من فکر میکنم.چون من اون قرصا رو خوردم بدنم عادت کرده.نباید کمشون میکردم.
تازه من میگم خوب بچه میچرخه دیگه شاید اون موقع پایین بوده.رو رو میبینی.
خاله سمیه حواس پرت.. اسم من پرهام هست نه پوریا

فائزه جون نگران نباش.. یه مدت خرید رو بی خیال شی و خونه استراحت کنی همه چیز خوب میشه
من که خیلی قاطی کردم.. همش گریه ام می گیره بی دلیل و با شوشو دعوا می کنم.. بعد از ظهر هم می خوام پاشم تنهایی برم خرید..
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز