2737
2739
عنوان

دخترم خیلی خجالتی چیکار کنم؟

3796 بازدید | 20 پست
دخترم امسال میره پیش دبستانی خیلی خجالتیه جایی میبرمش اصلا سلام نمی کنه با کسی ارتباط برقرار نمی کنه چند تا مهدکودک بردمش اصلا نماند دارم دق می کنم چطوری بذارمش پیش دبستانی چون خودم هم سر کار می روم و اصلا نمی تونم مرخصی بگیرم که کمکش کنم بتونه بره مدرسه تو رو خدا هر کی میتونه من را راهنمایی کنه که چیکار کنم
الهی با خاطری خسته از اغیار و به فضل تو امیدوار، دست از غیر توشسته و در انتظار رحمتت نشسته ام، بدهی کریمی، ندهی حکیمی، بخوانی شاکرم، برانی صابرم. الهی احوالم چنان است که می دانی و اعمالم چنین است که می بینی نه پای گریز دارم و نه زبان ستیر
پسر من الان دو سال و نیمه است مهد که می رفت گریه وحشتناک مز کرد شب تو خواب کابوس می دید گریه های بد می کرد تو مهد تا حدی که چند بار بالا اورد ولی بالاخره عادت کرد الان صبحها یکم گریه می کنه تو خونه نگه داشتن بچه واقعا گناه هست و بچه رو ضعیف بار میاره
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731
الان پیش مادرشوهرم هستش و به آن خیلی وابسته است هر جا میره دنبالش گریه میکنه که باهاش بره
الهی با خاطری خسته از اغیار و به فضل تو امیدوار، دست از غیر توشسته و در انتظار رحمتت نشسته ام، بدهی کریمی، ندهی حکیمی، بخوانی شاکرم، برانی صابرم. الهی احوالم چنان است که می دانی و اعمالم چنین است که می بینی نه پای گریز دارم و نه زبان ستیر
خوب بده بچه نباید وابسته باشه خودت ببرش مهد این مامان بزرگا نمی ذارن بچه بزرگ شه از الان از نیم ساعت و یک ساعت شروع کن تا اول مهر که دیگه کامل بره پیش دبستانی
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
2738
خیلی ممنونم از راهنماییت بهاره جان
الهی با خاطری خسته از اغیار و به فضل تو امیدوار، دست از غیر توشسته و در انتظار رحمتت نشسته ام، بدهی کریمی، ندهی حکیمی، بخوانی شاکرم، برانی صابرم. الهی احوالم چنان است که می دانی و اعمالم چنین است که می بینی نه پای گریز دارم و نه زبان ستیر
قربانت از گریه بچه نترس به خدا عادت می کنه نگران نباش پسر من تب می کرد قبلش مرستار داست خودش می گفت بازم برام پرستار بگیر ولی وقتی توضیح دادیم که راهی جز این تیست بهتر شد من می رفتم خیلی بد گریه می کرد تا اینکه دیگه شوهرم می برد بهتر بود
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
باشه از این ماه دوباره میبرمش مهد خیلی نگرانشم که مشکلات روحی پیدا نکنه
الهی با خاطری خسته از اغیار و به فضل تو امیدوار، دست از غیر توشسته و در انتظار رحمتت نشسته ام، بدهی کریمی، ندهی حکیمی، بخوانی شاکرم، برانی صابرم. الهی احوالم چنان است که می دانی و اعمالم چنین است که می بینی نه پای گریز دارم و نه زبان ستیر
الهام جون با مشورت روانشناس جلو رفتم جلو من شاغلم ولی می تونستم یه سال دیگه پرستار بگیرم ولی وقتی پسرم رو دید و از شرایط خوب مهد مطمین شدم گفت ایستادگی کن الان یک ماه و نیم هست که میره میگه خاله ... رو بگو بیاد خونمون مهمونی
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
عزیزم سن دختر کوچولو شما خیلی حساسه و بیشترین تاثیر را شما روی شخصیتش میگذارید بهش برچسب خجالتی بودن نزنید. سعی من غیر مستقیم برای انجام کارهایی که ازشون خجالت میکشه انگیزه ایجاد کنی.
بگو دوستم داری لعنتی
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز